Perdic | absorption power | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	absorption power U	قدرت جذب

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	hunger for power [craving for power] U	میل شدید به قدرت
	self absorption U	غرق در خویش غرق شدن در افکار
	self absorption U	خود جذبی
	absorption U	درکشی
	absorption U	جذب
	absorption U	میزان جذب آب توسط پنبه یا پشم
	absorption	درآشامی فریفتگی
	absorption U	انجذاب
	absorption	درآشامی
	absorption U	[گذرگاه بین جرز و سطح دیوار]
	absorption of light U	جفب نور
	absorption limit U	لبه جذب
	absorption of water	جذب آب
	absorption of water U	خیسی
	absorption of water	مکش آب آشام
	absorption peak U	قله جذب
	absorption tube U	لوله جذب
	water absorption U	آب پذیری
	absorption marker U	عقربه جذب
	absorption losses U	تلفات ناشی از جذب
	absorption loss U	اتلاف جذب
	absorption liquid U	مایع جذب
	absorption representation U	[حذف یا مختصر سازی جزییات در ترسیم ساختمان یا مناظر آن]
	absorption lines U	طیف جذبی
	absorption lines U	خطوط دراشامی
	water absorption U	جذب آب
	absorption line U	خط جذب
	absorption coefficient U	ضریب جذب
	absorption vessel U	فرف جذب
	absorption cell U	فرف جذب
	absorption capacity U	فرفیت جذب
	absorption bottle U	بطری جذب
	absorption constant U	ضریب جذب
	absorption band U	نوار جذب
	coefficient of absorption U	ضریب جذب
	absorption column U	ستون جذب
	absorption tower U	برج جذب
	absorption color U	رنگ جذب
	absorption compound U	ترکیب شیمیایی جذب کننده
	absorption curve U	منحنی جذب
	absorption bulb U	حباب جذب
	absorption law U	قانون جذب
	index of absorption U	شاخص جذب
	absorption index U	شاخص جذب
	absorption foil U	ورق جذب
	absorption flask U	بالن جذب
	absorption factor U	ضریب جذب
	absorption edge U	لبه جذب
	absorption dynamometer U	توان سنج جذبی
	absorption apparatus U	دستگاه جذب
	passive absorption U	جذب غیرفعال
	sound absorption U	جذب صوت
	dielectric absorption U	جذب دی الکتریک
	gas absorption U	جذب گاز
	vibration absorption U	میرایی نوسان یا ارتعاش
	atomic absorption U	جذب اتمی
	atmospheric absorption	درآشامی جوی
	atmospheric absorption U	جذب جوی
	sound absorption U	جذب صدا
	sound absorption U	خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
	molecular absorption U	جذب مولکولی
	light absorption U	جذب نور
	infrared absorption U	جذب زیر قرمز
	absorption countertube U	لوله جذب
	heat absorption U	جذب حرارت
	gas absorption U	مکش گاز
	gas absorption U	تنفس گاز
	active absorption U	جذب فعال
	absorption spectrum	طیف درآشامی
	absorption spectrum U	طیف جذب
	absorption spectrum U	طیف جذبی
	absorption ratio U	نسبت جذب
	absorption spectroscopy U	طیف بینی جذبی
	absorption spectrophometry U	طیف نور سنجی جذبی
	absorption ratio U	ضریب جذب
	absorption ratio	ضریب درآشامی
	absorption spectrum U	خطوط جذبی
	absorption property U	خاصیت جذب
	absorption transition U	تحول جذب
	absorption test U	ازمایش جذب
	absorption oil U	روغن جذب کننده
	absorption of charged particles U	جذب ذرات باردار
	absorption refrigerating machine U	دستگاه سردکننده جذبی
	mean free path absorption U	مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
	absorption mean free path U	مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
	absorption of condenser charge U	جذب بار
	direct absorption process U	فرایند جذب مستقیم
	absorption cross section U	مقطع جذب
	power saw U	اره ماشینی
	power saw U	دستگاه اره
	power on U	روشن کردن
	power i U	طرح شماره یک بازی با سه مدافع
	power 0 U	تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
	power down U	خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
	power down U	قطع نیرو
	power down U	قطع برق خاموش کردن
	p in power to do something U	عدم نیروبرای کردن کاری
	outside power U	جریان خارجی
	in power U	دارای اختیارات
	in power U	صاحب مقام
	will-power U	عزم راسخ
	will-power U	تصمیم
	will-power U	اراده
	will to power U	قدرت خواهی
	useful power U	توان مفید
	e. power U	قوه مجریه
	e. power U	نیروی اجرایی
	useful power U	قدرت مفید
	will power <idiom> U	قدرت
	power up U	روشن کردن
	power up U	برق
	i did all in my power U	انچه در توانم بود کردم
	will-power U	قدرت اراده
	power U	منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
	power U	توان از دست رفته
	power U	جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
	power U	تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
	power U	روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
	power U	اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
	power U	درشت نمایی قدرت دوربین
	power U	شدت
	power U	توانایی
	to the power of [three] U	به توان [سه] [ریاضی]
	power U	توان [ریاضی]
	power U	قوه [ریاضی]
	power U	واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
	power U	انرژی
	power U	قوه
	power U	برقی
	power U	نیرو
	power U	قدرت نیرو
	power U	که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
	power U	حذف توان کامپیوتر
	power U	خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
	power U	قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
	power U	توان
	power U	مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
	power U	نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
	power U	خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
	power U	بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
	power U	اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
	power U	دستگاه برقی
	power U	راندن
	power U	توان برقی
	power U	خاموش کردن یک وسیله
	power U	برتری
	power U	حداکثر تلاش در کمترین زمان
	power U	قدرت دیدذره بین
	power U	قدرت
	power U	اقتدار سلطه نیروی برق
	power U	برق
	power U	توان نیرو
	power U	قوه یا توان
	power U	زور
	power U	زور بکاربردن
	power U	اقتدار و اختیار
	power U	دولت
	power U	توقف منبع تغذیه الکتریکی
	power [over somebody/something] U	قدرت [ بر کسی یا چیزی]
	power U	نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
	power supply U	منبع تغذیه
	radiant power U	شاره تابان
	power steering U	فرمان خودکار
	reactive power U	توان هرز
	power stroke U	مرحله قدرت
	power supplay U	منبع تغذیه
	power supplay U	منبع قدرت
	pulling power U	نیروی کشش
	tractive power U	نیروی کشش
	power structure U	ساخت قدرت
	r f power supply U	منبع توان بسامد رادیویی
	rated power U	هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
	power spectrum U	طیف توانی
	power user U	کاربر پیشرفته
	power system U	سیستم قدرت سیستم انرژی
	power system U	شبکه نیرو
	power transformer U	مبدل تغذیه
	power transformer U	ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
	power transmission U	انتقال انرژی
	power transmission U	انتقال قدرت
	power traverse U	مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
	power turret U	برجک برقی
	power unit U	پیش راننده
	power supply U	تامین کننده برق
	power supply U	مبدل برق
	veer on power U	با دوار زنجیر دادن
	power volleyball U	والیبال قدرتی
	predictive power U	قدرت پیش بینی
	power surge U	برق ناگهانی
	power supply U	منبع انرژی
	power test U	ازمون قدرت
	power consumer U	مصرف برق
	power forward U	مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
	power fuel U	سوخت
	power function U	تابع توان
	power function U	این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
	power function U	تابع توانی
	power function U	تابع قدرت
	power hacksaw U	اره کمانهای
	power hacksaw U	کمان اره