Perdic | absolute threshold | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 189 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	absolute threshold	آستانه مطلق

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	threshold value U	مقدار استانه
	threshold value U	ارزش استانهای
	threshold U	استانه
	threshold U	سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
	threshold U	استانه چارچوب
	threshold U	استانه در
	threshold U	نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
	threshold U	سرحد
	threshold U	استانه مانند استانهای
	sill=threshold U	استانه
	spatial threshold U	استانه فضایی
	terminal threshold U	استانه پایانی
	threshold frequency U	بسامد استانه
	threshold function U	تابع استانهای
	threshold gate U	دریچه استانهای
	threshold logic U	منطق استانهای
	response threshold U	استانه پاسخ
	reaction threshold U	استانه واکنش
	landing threshold U	نقطه شروع عملیات اب خاکی
	arousal threshold U	استانه انگیختگی
	differential threshold U	استانه افتراقی
	hearing threshold U	استانه شنوایی
	landing threshold U	استانه فرود اب خاکی
	lower threshold U	استانه پایین
	luminescence threshold U	استانه لومینسانس
	threshold of luminescence U	استانه لومینسانس
	nuisance threshold U	استانه زیانبخشی
	threshold voltage U	اختلاف سطح استانهای
	threshold voltage U	ولتاژ استانه
	threshold wavelength U	طول موج استانه
	two point threshold U	استانه دو نقطهای
	threshold element U	عنصر استانهای
	alarm threshold setting U	دکمهسرحدتنظیم
	threshold limit values U	استانه مقدارهای حدی
	runway threshold markings U	خطحدنهاییهواپیما
	alarm threshold display button U	دکمهنمایشسرحدهشدار
	absolute <adj.> U	غیر قابل امتناع
	absolute <adj.> U	چاره نا پذیر
	absolute value U	مقدار مطلق
	absolute value U	ارزش مطلق
	absolute value U	قدر مطلق
	absolute <adj.> U	صرف نظرنکردنی
	absolute <adj.> U	ضروری
	absolute <adj.> U	غیر مشروط
	absolute value U	قدر مطلق [ریاضی]
	absolute <adj.> U	مطلق
	absolute <adj.> U	خالص
	absolute <adj.> U	حیاتی
	absolute <adj.> U	واجب
	absolute <adj.> U	حتمی
	absolute <adj.> U	لازم الاجرا
	absolute <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	absolute zero U	صفر مطلق
	absolute	استبدادی
	absolute U	ازاد
	absolute U	کامل
	absolute U	دایره نامحدود
	absolute U	مجرد
	absolute U	مطلق
	absolute U	غیر مشروط
	absolute	مستقل
	absolute	خود رای
	absolute U	کامل قطعی
	absolute U	خالص
	absolute	آزاد از قیود فکری
	absolute U	غیر مقید
	absolute zaro U	صفر مطلق
	absolute volume U	حجم مطلق
	absolute volue U	مقدار مطلق قدر مطلق
	absolute volue U	ارزش مطلق
	absolute altitude U	ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
	absolute altitude U	ارتفاع مطلق
	absolute zero entropy U	انتروپی در صفر مطلق انتروپی صفر مطلق
	absolute altimeter U	ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
	absolute altimeter U	دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
	absolute alcohol U	الکل مطلق
	absolute advantage	برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
	absolute viscosity U	گرانروی مکانیکی
	absolute viscosity U	گرانروی مطلق
	absolute sensitivity U	حساسیت مطلق
	absolute temperature U	دمای مطلق
	absolute unit U	واحد مطلق
	absolute vacuum U	خلاء مطلق
	absolute ceiling	حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
	absolute authortity U	اقتدار مطلق
	absolute authortity U	اختیار مطلق
	absolute artesian well U	چاه ارتزین مطلق
	absolute velocity U	سرعت مطلق
	absolute viscosity U	لزجت مطلق
	absolute advantage U	برتری مطلق
	absolute address U	تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
	absolute address	مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
	absolute address	برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
	absolute address U	نشانی مطلق
	unattainbility of absolute zero U	دسترس ناپذیری صفر مطلق
	decree absolute	حکم نهائی دادگاه
	It is an absolute chaos. U	همه رشته کارها از دست در رفته است
	absolute majority U	اکثریت مطلق
	absolute address U	کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
	absolute value function U	تابع قدر مطلق [ریاضی]
	absolute address U	اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
	absolute address	محل یک شی در رابطه با مبدا
	absolute address	آدرس مطلق
	absolute address U	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که فقط به یک محل دستیابی دارد
	mean absolute deviation U	انحراف میانگین
	monarchy absolute U	حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
	absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
	absolute address U	مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
	absolute address U	برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
	absolute address U	مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
	absolute accommodation U	انطباق مطلق
	absolute address U	وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
	absolute address U	بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
	absolute scale U	مقیاس دمای مطلق
	absolute judgment U	قضاوت مطلق
	absolute frequency U	بسامد مطلق
	absolute frequency U	فراوانی مطلق
	absolute filter U	صافی صد در صد
	absolute ether U	اثر مطلق
	absolute error U	اشتباه مطلق تیراندازی
	absolute gravity U	سنگینی مطلق
	absolute joystick U	سکان هدایت مطلق
	absolute filter U	صافی میکرونی صافی میکروسکپی
	absolute humidity U	رطوبت مطلق
	absolute height U	ارتفاع نسبت به سطح دریا
	absolute error U	اشتباه مطلق
	absolute code U	برنامه نویسی مطلق
	absolute error U	خطای مطلق
	absolute density U	چگالی مطلق
	absolute deficiency U	عدم کارائی مطلق
	absolute deficiency U	نقص مطلق
	absolute coulomb U	کولن مطلق
	absolute configuration U	پیکر بندی مطلق
	absolute deviation U	انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
	absolute energy U	انرژی مطلق
	absolute deviation U	انحراف مطلق
	absolute efficiency U	کارائی مطلق
	absolute dud U	گلوله اتمی عمل نکرده
	absolute dry U	کاملا" خشک
	absolute drought U	خشکی مطلق
	absolute discharge	آزادی مطلق
	absolute coding U	برنامه نویسی مطلق
	absolute scale U	مقیاس مطلق
	absolute monarchy U	سلطنت مطلقه
	absolute monopoly U	انحصار مطلق
	absolute movement U	حرکت مطلق
	absolute nullity U	بطلان مطلق
	absolute paths U	مسیر مطلق
	absolute paths U	مسیر نسبت به یک مبنا
	absolute permeability U	نفوذپذیری مطلق
	absolute pitch U	زیر و بمی مطلق
	absolute potential U	پتانسیل مطلق
	absolute poverty U	فقر مطلق
	absolute pressure U	فشار مطلق
	absolute price U	قیمت مطلق
	absolute priority U	اولویت مطلق
	absolute methanol U	متانول مطلق
	absolute legal U	قاعده تسلیط
	absolute legal U	or dominion exercise ofthe power property controlover
	absolute liability U	بدهی مطلق
	absolute limen	آستانه مطلق
	absolute champion U	قهرمان مطلق شطرنج
	absolute loader U	بارکننده مطلق
	absolute luminosity U	درخشندگی مطلق
	absolute magnitude U	قدر مطلق
	absolute magnitude U	قدر حقیقی
	absolute measurement U	اندازه گیری مطلق
	absolute refractive index U	ضریب شکست مطلق
	absolute system of units U	دستگاه احاد مطلق
	absolute electrical units U	واحدهای الکتریکی مطلق
	absolute system of units	سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
	absolute specific gravity U	سنگینی ویژه مطلق
	absolute refractory period U	دوره بی پاسخی مطلق
	complex absolute value function U	تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]
	real absolute value function U	تابع حقیقی قدر مطلق [ریاضی]
	absolute humidity of gas U	رطوبت مطلق گاز
	absolute reaction rate U	سرعت واکنش مطلق
	absolute temperature scale U	مقیاس دمای مطلق
	absolute ethyl alcohol U	اتیل الکل مطلق
	approximate absolute temperature U	دمای مطلق تقریبی
	instrument for absolute measurement U	دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
	absolute boiling point U	دمای جوش مطلق
	absolute income hypothesis	فرضیه درآمد مطلق
	absolute cell reference U	رجوع مطلق سل
	multiple absolute prediction U	پیش بینی چند متغیری مطلق
	absolute index of refraction U	ضریب مطلق شکست
	absolute temperature scale U	مقیاس مطلق
	absolute system of electrical units	دستگاه مطلق یکان های الکتریکی