Perdic | absolute refractory period | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	absolute refractory period U	دوره بی پاسخی مطلق

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	refractory period U	دوره بی پاسخی
	relative refractory period U	دوره بی پاسخی نسبی
	refractory U	مقاوم
	refractory U	گردنکش
	refractory U	سرسخت جسم نسوز
	refractory U	نسوز
	refractory U	ناگداز
	refractory U	ماده ساختمانی نسوز
	refractory U	سرکش
	refractory metal U	فلز دیرگداز
	refractory mortar U	ملاط نسوز
	refractory material U	ماده نسوز
	refractory oxide U	اکسید نسوز
	refractory coating U	پوشش نسوز
	refractory material U	ماده دیرگداز
	refractory enamel U	لعاب نسوز
	refractory brick U	اجر نسوز
	refractory cement U	سیمان نسوز
	refractory clay U	خاک نسوز
	refractory oxide U	اکسید دیرگداز
	plastic refractory clay U	گل نسوز چسب دار
	absolute U	کامل
	absolute U	ازاد
	absolute	مستقل
	absolute	خود رای
	absolute U	کامل قطعی
	absolute U	خالص
	absolute	آزاد از قیود فکری
	absolute U	غیر مقید
	absolute U	مجرد
	absolute U	دایره نامحدود
	absolute <adj.> U	مطلق
	absolute zero U	صفر مطلق
	absolute <adj.> U	خالص
	absolute value U	مقدار مطلق
	absolute <adj.> U	واجب
	absolute value U	ارزش مطلق
	absolute value U	قدر مطلق
	absolute	استبدادی
	absolute value U	قدر مطلق [ریاضی]
	absolute <adj.> U	لازم الاجرا
	absolute <adj.> U	حتمی
	absolute <adj.> U	حیاتی
	absolute U	غیر مشروط
	absolute <adj.> U	غیر قابل امتناع
	absolute <adj.> U	چاره نا پذیر
	absolute <adj.> U	صرف نظرنکردنی
	absolute <adj.> U	ضروری
	absolute <adj.> U	غیر مشروط
	absolute <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	absolute U	مطلق
	period U	پایان
	at a later period U	بعدها
	at a later period U	در موقع دیگر
	period U	نتیجه غایی
	period U	گذشت زمان
	period U	کمال
	period U	فاصله زمان
	period U	منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
	period U	دوره زمان
	period U	لحظه
	period U	زمان
	period U	حد
	period U	طمث
	period U	قاعده زنان
	period U	مدت
	period U	موقع
	period U	گاه
	period U	وقت روزگار
	period U	عصر
	period U	گردش
	period U	نوبت ایست
	period U	نقطه
	period U	مکث
	period U	نقطه پایان جمله
	period U	جمله کامل
	period U	دوره تناوبی
	period U	دوران
	period U	زمان تناوب دوره
	off period U	مدت نارسانایی
	on period U	مدت رسانایی
	period U	نوبت مرحله
	period U	زمان تناوب پریود
	period U	آمریکا # علامت چاپ در انتهای متن .
	period U	مدت زمان
	period U	عادت ماهانه
	period U	دوره
	period U	روزگار نوبت
	period U	تناوب
	period U	دوره تناوب
	absolute price U	قیمت مطلق
	absolute viscosity U	گرانروی مطلق
	absolute pressure U	فشار مطلق
	absolute poverty U	فقر مطلق
	absolute priority U	اولویت مطلق
	absolute potential U	پتانسیل مطلق
	absolute movement U	حرکت مطلق
	absolute nullity U	بطلان مطلق
	absolute monopoly U	انحصار مطلق
	absolute paths U	مسیر مطلق
	absolute methanol U	متانول مطلق
	absolute measurement U	اندازه گیری مطلق
	absolute paths U	مسیر نسبت به یک مبنا
	absolute permeability U	نفوذپذیری مطلق
	absolute pitch U	زیر و بمی مطلق
	absolute monarchy U	سلطنت مطلقه
	absolute scale U	مقیاس مطلق
	absolute scale U	مقیاس دمای مطلق
	absolute volume U	حجم مطلق
	absolute zaro U	صفر مطلق
	absolute zero entropy U	انتروپی در صفر مطلق انتروپی صفر مطلق
	absolute value function U	تابع قدر مطلق [ریاضی]
	decree absolute	حکم نهائی دادگاه
	unattainbility of absolute zero U	دسترس ناپذیری صفر مطلق
	mean absolute deviation U	انحراف میانگین
	monarchy absolute U	حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
	absolute volue U	مقدار مطلق قدر مطلق
	absolute volue U	ارزش مطلق
	absolute viscosity U	گرانروی مکانیکی
	absolute sensitivity U	حساسیت مطلق
	absolute temperature U	دمای مطلق
	absolute unit U	واحد مطلق
	absolute vacuum U	خلاء مطلق
	absolute velocity U	سرعت مطلق
	absolute viscosity U	لزجت مطلق
	It is an absolute chaos. U	همه رشته کارها از دست در رفته است
	absolute magnitude U	قدر حقیقی
	absolute deviation U	انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
	absolute champion U	قهرمان مطلق شطرنج
	absolute ceiling	حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
	absolute authortity U	اقتدار مطلق
	absolute authortity U	اختیار مطلق
	absolute artesian well U	چاه ارتزین مطلق
	absolute altitude U	ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
	absolute altitude U	ارتفاع مطلق
	absolute code U	برنامه نویسی مطلق
	absolute coding U	برنامه نویسی مطلق
	absolute deviation U	انحراف مطلق
	absolute density U	چگالی مطلق
	absolute deficiency U	عدم کارائی مطلق
	absolute deficiency U	نقص مطلق
	absolute coulomb U	کولن مطلق
	absolute configuration U	پیکر بندی مطلق
	absolute altimeter U	ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
	absolute altimeter U	دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
	absolute alcohol U	الکل مطلق
	absolute address U	بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
	absolute address	محل یک شی در رابطه با مبدا
	absolute address U	اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
	absolute address U	تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
	absolute address	مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
	absolute address	برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
	absolute address U	نشانی مطلق
	absolute accommodation U	انطباق مطلق
	absolute address U	وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
	absolute address U	کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
	absolute advantage	برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
	absolute advantage U	برتری مطلق
	absolute address	آدرس مطلق
	absolute address U	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که فقط به یک محل دستیابی دارد
	absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
	absolute address U	مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
	absolute address U	برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
	absolute address U	مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
	absolute majority U	اکثریت مطلق
	absolute magnitude U	قدر مطلق
	absolute humidity U	رطوبت مطلق
	absolute height U	ارتفاع نسبت به سطح دریا
	absolute gravity U	سنگینی مطلق
	absolute frequency U	بسامد مطلق
	absolute luminosity U	درخشندگی مطلق
	absolute frequency U	فراوانی مطلق
	absolute filter U	صافی میکرونی صافی میکروسکپی
	absolute filter U	صافی صد در صد
	absolute ether U	اثر مطلق
	absolute loader U	بارکننده مطلق
	absolute threshold	آستانه مطلق
	absolute limen	آستانه مطلق
	absolute liability U	بدهی مطلق
	absolute legal U	قاعده تسلیط
	absolute legal U	or dominion exercise ofthe power property controlover
	absolute judgment U	قضاوت مطلق
	absolute joystick U	سکان هدایت مطلق
	absolute discharge	آزادی مطلق
	absolute error U	اشتباه مطلق تیراندازی
	absolute energy U	انرژی مطلق
	absolute dry U	کاملا" خشک
	absolute dud U	گلوله اتمی عمل نکرده
	absolute error U	اشتباه مطلق
	absolute drought U	خشکی مطلق
	absolute error U	خطای مطلق
	absolute efficiency U	کارائی مطلق
	right for a prescribed period U	رقبی
	pulse period U	تناوب پالس
	production period U	دوره تولید
	reasonable period U	مدت معقول
	probationary period U	دوره ازمایشی
	probationary period U	دوره ازادی مشروط
	period of grace U	ضرب الاجل
	period of hire U	مدت اجاره