Perdic | absolute configuration | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 185 (4 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	absolute configuration U	پیکر بندی مطلق

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	configuration U	ارایش فضایی
	configuration U	پیکرمان
	configuration U	وضعیت کامپیوتر که به سیستم یا برنامه اجازه تشخیص داده شده میدهد
	configuration U	روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
	configuration U	پیکربندی
	configuration U	ترکیب
	configuration U	تنظیمات
	configuration U	قواره
	configuration U	شکل
	configuration U	پیکربندی
	configuration U	هیئت
	configuration U	ترتیب
	configuration U	شکل قواره
	configuration U	وضعیت یا موقعیت
	configuration U	شکل بندی
	configuration U	شکلبندی
	configuration U	هیئت پذیری
	configuration U	ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
	configuration U	ترکیب
	retention of configuration U	حفظ پیکربندی
	spider configuration U	پیکربندی عنکبوتی
	hardware configuration U	پیکربندی سخت افزار
	electron configuration U	ارایش الکترونی
	atomic configuration U	ارایش اتمی
	inversion of configuration U	وارونگی پیکربندی
	nuclear configuration U	ترکیب هستهای
	planar configuration U	پیکربندی مسطح
	configuration management U	مدیریت پیکربندی
	configuration file U	فایل پیکربندی
	field configuration U	ترکیب و شکل میدان
	centralized network configuration U	ساختار شبکهای متمرکز
	high lift configuration U	شکل برای زیاد
	absolute value U	قدر مطلق [ریاضی]
	absolute <adj.> U	مطلق
	absolute <adj.> U	حتمی
	absolute value U	ارزش مطلق
	absolute value U	مقدار مطلق
	absolute zero U	صفر مطلق
	absolute value U	قدر مطلق
	absolute <adj.> U	غیر قابل امتناع
	absolute U	ازاد
	absolute	استبدادی
	absolute U	دایره نامحدود
	absolute U	مجرد
	absolute U	غیر مقید
	absolute	آزاد از قیود فکری
	absolute U	خالص
	absolute U	کامل قطعی
	absolute <adj.> U	چاره نا پذیر
	absolute	خود رای
	absolute	مستقل
	absolute U	غیر مشروط
	absolute U	مطلق
	absolute <adj.> U	غیر مشروط
	absolute <adj.> U	ضروری
	absolute <adj.> U	حیاتی
	absolute <adj.> U	صرف نظرنکردنی
	absolute <adj.> U	واجب
	absolute <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	absolute <adj.> U	لازم الاجرا
	absolute U	کامل
	absolute <adj.> U	خالص
	absolute poverty U	فقر مطلق
	absolute pressure U	فشار مطلق
	absolute price U	قیمت مطلق
	absolute priority U	اولویت مطلق
	absolute scale U	مقیاس مطلق
	absolute scale U	مقیاس دمای مطلق
	absolute magnitude U	قدر حقیقی
	absolute potential U	پتانسیل مطلق
	absolute measurement U	اندازه گیری مطلق
	absolute methanol U	متانول مطلق
	absolute monarchy U	سلطنت مطلقه
	absolute monopoly U	انحصار مطلق
	absolute movement U	حرکت مطلق
	absolute nullity U	بطلان مطلق
	absolute paths U	مسیر مطلق
	absolute paths U	مسیر نسبت به یک مبنا
	absolute permeability U	نفوذپذیری مطلق
	absolute pitch U	زیر و بمی مطلق
	absolute sensitivity U	حساسیت مطلق
	absolute volume U	حجم مطلق
	absolute zaro U	صفر مطلق
	absolute value function U	تابع قدر مطلق [ریاضی]
	absolute zero entropy U	انتروپی در صفر مطلق انتروپی صفر مطلق
	It is an absolute chaos. U	همه رشته کارها از دست در رفته است
	decree absolute	حکم نهائی دادگاه
	unattainbility of absolute zero U	دسترس ناپذیری صفر مطلق
	monarchy absolute U	حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
	absolute volue U	مقدار مطلق قدر مطلق
	absolute viscosity U	گرانروی مکانیکی
	absolute temperature U	دمای مطلق
	absolute unit U	واحد مطلق
	absolute vacuum U	خلاء مطلق
	absolute viscosity U	لزجت مطلق
	absolute volue U	ارزش مطلق
	absolute velocity U	سرعت مطلق
	absolute viscosity U	گرانروی مطلق
	mean absolute deviation U	انحراف میانگین
	absolute magnitude U	قدر مطلق
	absolute discharge	آزادی مطلق
	absolute code U	برنامه نویسی مطلق
	absolute champion U	قهرمان مطلق شطرنج
	absolute ceiling	حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
	absolute authortity U	اقتدار مطلق
	absolute authortity U	اختیار مطلق
	absolute artesian well U	چاه ارتزین مطلق
	absolute altitude U	ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
	absolute coding U	برنامه نویسی مطلق
	absolute coulomb U	کولن مطلق
	absolute deviation U	انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
	absolute deviation U	انحراف مطلق
	absolute density U	چگالی مطلق
	absolute deficiency U	عدم کارائی مطلق
	absolute deficiency U	نقص مطلق
	absolute altitude U	ارتفاع مطلق
	absolute altimeter U	ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
	absolute altimeter U	دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
	absolute address U	بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
	absolute address	محل یک شی در رابطه با مبدا
	absolute address U	اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
	absolute address U	تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
	absolute address	مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
	absolute address	برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
	absolute address U	نشانی مطلق
	absolute accommodation U	انطباق مطلق
	absolute address U	وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
	absolute address U	کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
	absolute address U	مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
	absolute alcohol U	الکل مطلق
	absolute advantage	برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
	absolute advantage U	برتری مطلق
	absolute address	آدرس مطلق
	absolute address U	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که فقط به یک محل دستیابی دارد
	absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
	absolute address U	مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
	absolute address U	برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
	absolute majority U	اکثریت مطلق
	absolute drought U	خشکی مطلق
	absolute luminosity U	درخشندگی مطلق
	absolute height U	ارتفاع نسبت به سطح دریا
	absolute gravity U	سنگینی مطلق
	absolute frequency U	بسامد مطلق
	absolute frequency U	فراوانی مطلق
	absolute filter U	صافی میکرونی صافی میکروسکپی
	absolute loader U	بارکننده مطلق
	absolute threshold	آستانه مطلق
	absolute liability U	بدهی مطلق
	absolute legal U	قاعده تسلیط
	absolute legal U	or dominion exercise ofthe power property controlover
	absolute judgment U	قضاوت مطلق
	absolute joystick U	سکان هدایت مطلق
	absolute limen	آستانه مطلق
	absolute humidity U	رطوبت مطلق
	absolute filter U	صافی صد در صد
	absolute error U	اشتباه مطلق تیراندازی
	absolute error U	اشتباه مطلق
	absolute error U	خطای مطلق
	absolute energy U	انرژی مطلق
	absolute ether U	اثر مطلق
	absolute efficiency U	کارائی مطلق
	absolute dud U	گلوله اتمی عمل نکرده
	absolute dry U	کاملا" خشک
	absolute income hypothesis	فرضیه درآمد مطلق
	approximate absolute temperature U	دمای مطلق تقریبی
	real absolute value function U	تابع حقیقی قدر مطلق [ریاضی]
	absolute index of refraction U	ضریب مطلق شکست
	complex absolute value function U	تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]
	absolute electrical units U	واحدهای الکتریکی مطلق
	absolute humidity of gas U	رطوبت مطلق گاز
	absolute boiling point U	دمای جوش مطلق
	absolute system of units U	دستگاه احاد مطلق
	absolute system of units	سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
	absolute specific gravity U	سنگینی ویژه مطلق
	absolute ethyl alcohol U	اتیل الکل مطلق
	instrument for absolute measurement U	دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
	absolute cell reference U	رجوع مطلق سل
	absolute refractory period U	دوره بی پاسخی مطلق
	absolute refractive index U	ضریب شکست مطلق
	absolute reaction rate U	سرعت واکنش مطلق
	absolute temperature scale U	مقیاس دمای مطلق
	absolute temperature scale U	مقیاس مطلق
	multiple absolute prediction U	پیش بینی چند متغیری مطلق
	absolute system of electrical units	دستگاه مطلق یکان های الکتریکی