Perdic | absolute boiling point | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (5 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	absolute boiling point U	دمای جوش مطلق

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	boiling point U	عصبانیت
	boiling point U	نقطه جوش
	boiling point U	درجه جوش
	boiling point U	نقطه غلیان
	boiling point curve U	منحنی نقطه جوش
	normal boiling point U	نقطه جوش متعارفی
	initial boiling point U	نقطه اغاز جوشش
	final boiling point U	نقطه جوش پایانی
	boiling point elevation U	صعود نقطه جوش
	boiling point elevation constant U	ثابت صعود نقطه جوش
	boiling U	جوش زننده خشمناک
	boiling U	جوش
	boiling U	جوشنده
	boiling U	غلیان
	over boiling U	فوق غلیان
	high boiling U	دیر جوش
	The kettel is boiling. U	قوری دارد می جوشد
	boiling water U	اب جوش
	to keep the pot boiling U	کارهارادرجریان نگاه داشتن
	to keep the pot boiling U	زندگی یامعاش خودرافراهم کردن
	stone boiling U	جوشاندن بوسیله سنگ داغ سنگ جوش
	boiling rod U	میله جوش
	boiling chip U	سنگ جوش
	boiling heat U	گرمای جوشش
	boiling points U	نقطه غلیان
	boiling points U	درجه جوش
	boiling points U	عصبانیت
	boiling points U	نقطه جوش
	coolant: boiling water U	سردکنندهآبجوش
	boiling-water reactor U	راکتورآبجوش
	point to point network U	شبکه نقطه به نقطه
	point to point line U	خط نقطه به نقطه
	point-to-point connection U	اتصال نقطه به نقطه
	absolute U	خالص
	absolute value U	ارزش مطلق
	absolute value U	قدر مطلق
	absolute value U	مقدار مطلق
	absolute	آزاد از قیود فکری
	absolute U	کامل قطعی
	absolute	مستقل
	absolute U	غیر مشروط
	absolute U	مطلق
	absolute U	مجرد
	absolute U	دایره نامحدود
	absolute	استبدادی
	absolute U	ازاد
	absolute U	کامل
	absolute	خود رای
	absolute zero U	صفر مطلق
	absolute <adj.> U	ضروری
	absolute <adj.> U	چاره نا پذیر
	absolute <adj.> U	صرف نظرنکردنی
	absolute <adj.> U	خالص
	absolute <adj.> U	غیر مشروط
	absolute <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	absolute <adj.> U	لازم الاجرا
	absolute <adj.> U	حتمی
	absolute <adj.> U	واجب
	absolute <adj.> U	حیاتی
	absolute <adj.> U	غیر قابل امتناع
	absolute U	غیر مقید
	absolute value U	قدر مطلق [ریاضی]
	absolute <adj.> U	مطلق
	absolute filter U	صافی میکرونی صافی میکروسکپی
	absolute deficiency U	عدم کارائی مطلق
	absolute deficiency U	نقص مطلق
	absolute coulomb U	کولن مطلق
	absolute configuration U	پیکر بندی مطلق
	absolute humidity U	رطوبت مطلق
	absolute height U	ارتفاع نسبت به سطح دریا
	absolute energy U	انرژی مطلق
	absolute efficiency U	کارائی مطلق
	absolute deviation U	انحراف مطلق
	absolute dud U	گلوله اتمی عمل نکرده
	absolute dry U	کاملا" خشک
	absolute drought U	خشکی مطلق
	absolute discharge	آزادی مطلق
	absolute deviation U	انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
	absolute error U	خطای مطلق
	absolute gravity U	سنگینی مطلق
	absolute frequency U	بسامد مطلق
	absolute frequency U	فراوانی مطلق
	absolute density U	چگالی مطلق
	absolute filter U	صافی صد در صد
	absolute ether U	اثر مطلق
	absolute error U	اشتباه مطلق تیراندازی
	absolute error U	اشتباه مطلق
	monarchy absolute U	حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
	absolute viscosity U	گرانروی مطلق
	absolute viscosity U	لزجت مطلق
	absolute velocity U	سرعت مطلق
	absolute vacuum U	خلاء مطلق
	absolute unit U	واحد مطلق
	absolute temperature U	دمای مطلق
	absolute sensitivity U	حساسیت مطلق
	absolute scale U	مقیاس دمای مطلق
	absolute viscosity U	گرانروی مکانیکی
	absolute volue U	ارزش مطلق
	mean absolute deviation U	انحراف میانگین
	unattainbility of absolute zero U	دسترس ناپذیری صفر مطلق
	decree absolute	حکم نهائی دادگاه
	It is an absolute chaos. U	همه رشته کارها از دست در رفته است
	absolute value function U	تابع قدر مطلق [ریاضی]
	absolute measurement U	اندازه گیری مطلق
	absolute zero entropy U	انتروپی در صفر مطلق انتروپی صفر مطلق
	absolute zaro U	صفر مطلق
	absolute volume U	حجم مطلق
	absolute volue U	مقدار مطلق قدر مطلق
	absolute priority U	اولویت مطلق
	absolute price U	قیمت مطلق
	absolute magnitude U	قدر حقیقی
	absolute magnitude U	قدر مطلق
	absolute luminosity U	درخشندگی مطلق
	absolute loader U	بارکننده مطلق
	absolute threshold	آستانه مطلق
	absolute limen	آستانه مطلق
	absolute liability U	بدهی مطلق
	absolute legal U	قاعده تسلیط
	absolute legal U	or dominion exercise ofthe power property controlover
	absolute judgment U	قضاوت مطلق
	absolute methanol U	متانول مطلق
	absolute monarchy U	سلطنت مطلقه
	absolute pressure U	فشار مطلق
	absolute poverty U	فقر مطلق
	absolute potential U	پتانسیل مطلق
	absolute pitch U	زیر و بمی مطلق
	absolute permeability U	نفوذپذیری مطلق
	absolute paths U	مسیر نسبت به یک مبنا
	absolute paths U	مسیر مطلق
	absolute nullity U	بطلان مطلق
	absolute movement U	حرکت مطلق
	absolute monopoly U	انحصار مطلق
	absolute joystick U	سکان هدایت مطلق
	absolute address U	مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
	absolute address U	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که فقط به یک محل دستیابی دارد
	absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
	absolute address U	مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
	absolute address U	برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
	absolute address U	اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
	absolute address U	کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
	absolute address U	وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
	absolute address U	بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
	absolute address	محل یک شی در رابطه با مبدا
	absolute address U	تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
	absolute address	مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
	absolute address	برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
	absolute address U	نشانی مطلق
	absolute accommodation U	انطباق مطلق
	absolute scale U	مقیاس مطلق
	absolute majority U	اکثریت مطلق
	absolute address	آدرس مطلق
	absolute artesian well U	چاه ارتزین مطلق
	absolute authortity U	اختیار مطلق
	absolute authortity U	اقتدار مطلق
	absolute ceiling	حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
	absolute champion U	قهرمان مطلق شطرنج
	absolute code U	برنامه نویسی مطلق
	absolute coding U	برنامه نویسی مطلق
	absolute altitude U	ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
	absolute advantage	برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
	absolute advantage U	برتری مطلق
	absolute alcohol U	الکل مطلق
	absolute altimeter U	دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
	absolute altimeter U	ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
	absolute altitude U	ارتفاع مطلق
	absolute system of units U	دستگاه احاد مطلق
	real absolute value function U	تابع حقیقی قدر مطلق [ریاضی]
	absolute reaction rate U	سرعت واکنش مطلق
	absolute refractive index U	ضریب شکست مطلق
	absolute temperature scale U	مقیاس مطلق
	complex absolute value function U	تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]
	absolute temperature scale U	مقیاس دمای مطلق
	multiple absolute prediction U	پیش بینی چند متغیری مطلق
	absolute specific gravity U	سنگینی ویژه مطلق
	absolute system of units	سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
	approximate absolute temperature U	دمای مطلق تقریبی
	absolute humidity of gas U	رطوبت مطلق گاز
	absolute income hypothesis	فرضیه درآمد مطلق
	absolute refractory period U	دوره بی پاسخی مطلق
	instrument for absolute measurement U	دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
	absolute ethyl alcohol U	اتیل الکل مطلق
	absolute electrical units U	واحدهای الکتریکی مطلق
	absolute cell reference U	رجوع مطلق سل
	absolute index of refraction U	ضریب مطلق شکست
	absolute system of electrical units	دستگاه مطلق یکان های الکتریکی
	0.42 [zero point four two] [zero point forty-two] [forty-two hundreths] U	صفر ممیز چهار دو [ریاضی]
	point U	نوک
	point U	نمره درس پوان
	to point to something U	به چیزی متوجه کردن
	point U	سر
	beside the point <idiom> U	مسائل حاشیهای
	come to the point <idiom> U	به نکتهاصلی رسیدن
	not to the point U	خارج از موضوع
	the point is U	اصل مطلب این است
	point U	هدف
	not to point U	پرت بیجا
	not to point U	بیرون از موضوع
	point U	درجه امتیاز بازی
	point U	جهت
	point U	موضوع