Perdic | a rural backwater | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 27 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	a rural backwater U	محل روستایی عقب افتاده

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	rural U	روستایی
	rural U	کشاورزی
	rural U	روستائی
	rural U	رعیتی
	rural development U	توسعه روستائی
	rural planning U	برنامه ریزی روستائی
	rural markets U	بازارهای روستائی
	rural property U	ملک زراعتی
	rural property U	کشتزار کشتخوان
	backwater U	محل راکد [عقب افتاده] [عقب مانده] [واژه تحقیری]
	backwater U	مرداب
	backwater U	پنگاب
	backwater U	باریکه اب
	backwater U	جای دورافتاده
	backwater U	مانداب
	backwater U	پسرفت
	backwater U	برعکس پارو زدن
	rural labor force U	نیروی کار روستائی
	rural urban migration U	مهاجرت از روستا به شهر
	governor of a rural district U	دهدار
	rural district council U	انجمن محلی زراعی
	to put somebody in a backwater U	کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
	to put somebody in a backwater U	به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
	a quiet backwater U	محل آرام و عقب افتاده
	to put somebody in a backwater U	به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
	The region became an economic backwater. U	این ناحیه از نظر اقتصادی عقب افتاده شد.

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy