English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
Your passport is no longer valid. گذرنامه شما دیگر اعتبار ندارد.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
it is no longer valid U از درجه اعتبار ساقط است
passport U پاسپورت
Your passport, please. لطفا گذرنامتان.
passport U گذرنامه
passport U تذکره
passport U وسیله دخول کلید
passport U جواز سفر
passport U اجازه مسافرت
Is your passport in order ? U آیا گذرنامه ات مرتب وآماده است ؟
passport number U شماره گذرنامه
passport control U کنترلساپورت
passport case U جایپاسپورت
special passport U پاسپورت مخصوص
special passport U پاسپورت ویژه
service passport U پاسپورت خدمات
passport of residence U گذرنامه اقامت
diplomatic passport U پاسپورت سیاسی
ordinary passport U پاسپورت عادی
diplomatic passport U تذکره سیاسی
passport-holder U تبعهکشوریبودن
he no longer went there U دیگر انجا نرفت
longer U دیر گذشته ازوقت
longer U طی مسافت زیاد توپ
longer U مناسب بودن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U :اشتیاق داشتن
longer U کشیده
longer U مدید
longer U طولانی طویل
longer U دراز
I can't go on any longer. U من دیگر نمی توانم ادامه بدهم.
longer U توپ بلند به اوت
longer U بلند
longer U طولانی
longer U مدت زیاد
no longer U نه بیشتر [زمانی]
no longer U نه دیگر [زمانی]
To cancel ( an invitation , a passport, a cheque). U باطل کردن (دعوت ،گذرنامه ،چک )
She no longer visits me. U دیگر بسراغم نمی آید
longer-standing U از دیرگاه
longer-standing U از مدتها پیش
longer-standing U دیرین
I cant take (stand) it any longer. U بیش از این تاب ندارم
longer-term U دوره دراز مدت
longer-term U دراز مدت
longer-range U دوربرد
valid U صحیح
valid U دارای اعتبار موثر
valid U قابل قبول
valid U درست
valid U قانونی درست
valid U معتبر
valid U سالم
to be valid U معتبر بودن
to be valid U قابل قبول بودن
valid U قوی
valid U نافذ
valid U قابل اطمینان
to be valid U به شمار آمدن
valid U سیگنال روی باس کنترل برای بیان اینکه روی باس آدرس ,آدرسی موجود است
valid U درست , طبق مجموعهای قوانین
valid U صحت دار
continue to be valid U به قوت خود باقی بودن
hit not valid U ضربه بی ارزش شمشیرباز
where there is a valid reason U در موارد طبق مقررات اثبات شده
not valid abroad U در خارج [از کشور] معتبر نیست
the contract is still valid U قراردادباعتبار
the contract is still valid U خودباقی است
valid assumptions U فروض معتبر
valid transaction U معامله صحیح
valid contract U عقد صحیح
valid assumptions U فروض قابل قبول
How long is the ticket valid? U بلیت تا کی اعتبار دارد؟
A valid [plaueible, acceptable] excuse. عذر موجه
Is your price offer ( quotation ) stI'll open ( valid ) ? U آیا پیشنهاد قیمت شما کماکان بقوت خود با قی است ؟
His objection doesnt apply . His objection is not valid . U ایرادش واردنیست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com