Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
West cardinal mark
U
علامتترتیبیغربی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
South cardinal mark
U
علامتترتیبیجنوبی
East cardinal mark
U
علامتترتیبیشرطی
cardinal
U
عدد صحیح مثبت
cardinal
U
اعداد اصلی
cardinal
U
سهره کاکل قرمز امریکایی
cardinal
U
اساسی
cardinal
U
اصلی
cardinal
U
اعداداصلی
cardinal
U
عدداصلی
cardinal
U
کاردینال
west
U
مغرب زمین
to go west
U
کشته شدن
to go west
U
مردن
on the west
U
ازباختر
on the west
U
غربا
west
U
مغرب
west
U
غرب
west
<adj.>
U
باختر
west
U
باختر
west
<adj.>
U
غرب
west
<adj.>
U
مغرب
cardinal numbers
U
عدد اصلی
the seven cardinal virtues
U
خصائل اصلی هفتگانه
the seven cardinal virtues
U
...
cardinal marks
U
علائماساسی
cardinal number
U
عدد کاردینال
[ریاضی]
cardinal sin
U
عملمغایر با افکار عمومی
cardinal number
U
عدد اصلی
cardinal numeral
U
عدد کاردینال
[ریاضی]
cardinal bird
U
سهره کاکل قرمزامریکایی
cardinal points
U
جهات اصلی
cardinal headings
U
جهات اصلی
Cardinal numbers
U
اعداد کاردینال
[ریاضی]
cardinal points
U
چهار جهت اصلی
cardinal utility
U
مطلوبیت عددی
the cardinal humours
U
چهار ابگونه
the cardinal humours
U
اخلاط چهارگانه
cardinal numeral
U
عدد اصلی
[ریاضی]
cardinal number
U
عدد اصلی
[ریاضی]
the cardinal humours
U
چار طبع چارخلط
the four cardinal points
U
جهات اربعه
Wild West
U
ایالتهای غربی
Wild West
U
غرب وحشی
West Indian
U
هندوستانغربی
West German
U
آلمانغربی
west lndies
U
جزایر هند غربی واقع بین اتازونی و امریکای جنوبی
north-west
U
شمال غربی در شمال غرب
north west
U
شمال غرب شمال غربی
north west
U
در حال باختر
on the west of iran
U
در باختر ایران
south west
U
در جنوب باختر
north-west
U
شمال غرب
Middle West
U
باختر میانه
south west
U
سوی جنوب باختر
south-west
U
جنوب غربی سوی جنوب باختر
mae west
U
جلیقه نجات فشاری
south west
U
جنوب غرب
south west
U
جنوب باختر جنوب غربی
galley west
U
بویرانی
galley west
U
ویران
north west
U
شمال باختر
galley west
U
درهم وبرهم
galley west
U
رو بویرانی
south-west
U
جنوب غرب
cardinal points effect
U
اثر چهار جهت اصلی
cardinal points effect
U
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
west country whipping
U
بست غربی
to lie east and west
U
شرقی غربی
to lie east and west
U
واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
west coast computer faire
U
یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
There's a question mark
[hanging]
over the day-care clinic's future.
[A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]
U
آینده درمانگاه مراقبت روزانه
[کاملا]
نامشخص است.
mark up
U
افزایش قیمت
mark
U
نمره
mark up
U
سود توزیع کننده کالا
to mark out one's course
U
طرحی برای رویه خود ریختن
mark
U
مدرک
mark down
U
تنزل قیمت
mark down
U
پایین اوردن قیمت
mark down
U
کاهش قیمتها
mark mark
U
اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
mark of d.
U
نشان امتیازیا افتخار
to mark off
U
جدا کردن
mark down
U
کاهش قیمت
mark off
U
خط کشیدن
mark up
U
نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
mark
U
علامت گذاری
mark
U
نمره گذاری کردن علامت
mark
U
توجه کردن
mark
U
علامت گذاشتن
mark
U
حد
mark
U
مرز
mark
U
بعنوان سیگنال استفاده میکند
mark
U
قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن
mark
U
نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
mark
U
کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
mark
U
درجه
mark
U
علامت گذاری کردن
mark
U
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
mark
U
ایه
mark
U
اثر
mark
U
پایه
mark
U
علامت
mark
U
نشانه کردن حریف
mark
U
01امتیاز کامل بولینگ مهارک_ردن ح_ریف
mark
U
بل گی_ری خوب
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark
U
نشان کردن نشان
mark
U
مارک
mark
U
علامت نشانه هدف
mark
U
وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند
mark
U
علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
mark
U
سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
mark-up
U
سود توزیع کننده
mark
U
ارزه
below the mark
U
پایین تر از میزان مقر ر
mark
U
نشانه
beside the mark
U
خارج ازموضوع
beside the mark
U
پرت
mark
U
گواهی
mark
U
علامت گذاری روی چیزی
mark
U
داغ
mark
U
هدف
mark
U
پایه نقطه
mark
U
نشان
mark-down
U
قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark
U
نشان علامت
tide mark
U
علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
tide mark
U
داغ مد
sea mark
U
خطی که حدجزرومدرانشان میدهد
sea mark
U
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
to hit a mark
U
نشانی را زدن
ripple mark
U
شیارسطح چوب
shoulder mark
U
نشان سردوشی
shoulder mark
U
درجه روی دوش
stonemason's mark
U
علامت سنگتراش
to mark out a ground
U
حدود زمینی را تععین کردن یانشان دادن
space mark
U
علامت فاصله گذاری
tape mark
U
نشان نوار
shoulder mark
U
درجه سردوشی افسران
tick mark
U
علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
to mark good
U
نشان حاکی از بهادر روی کالا گذاشتن
shoulder mark
U
نشان سردوشی علایم سردوشی
stonemason's mark
U
نشان سنگ کار
to impress a mark on something
U
نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
black mark
U
سابقهی بد
wide of the mark
<idiom>
U
از هدف به دور بردن ،نادرست
centre mark
U
نقطهمرکزی
Deutsche Mark
U
واحدپول
guide mark
U
نشانهراهنما
lateral mark
U
علامتکناری
special mark
U
علامتمخصوص
bale mark
U
مشخصات عدل
to make one's mark
U
اسم و رسم به هم زدن
The would left a mark.
U
جای زخم باقی ماند
To overstep the mark. To go too far.
U
از حد معمول گذراندن
You mark my words.
U
این خط واینهم نشان
Trade mark.
U
علامت تجارتی
You mark my words .
U
ببین کجاست که بهت می گویم ؟( بگفته ام گوش کن )
exclamation mark
علامت تعجب
mark time
<idiom>
U
منتظر وقوع چیزی بودن
word mark
U
علامت کلمه
word mark
U
نشان کلمه
to impress a mark on something
U
چیزیرانشان کردن
to make one's mark
U
برجسته شدن
to make one's mark
U
مشهور شدن نشان بجای امضا گذاشتن
to mark down an article
U
بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
to mark good
U
بهای کالا را در روی ان نوشتن
to mark time
U
در جا زدن
to miss a mark
U
نشانی را نزدن
to miss a mark
U
خطا کردن
trade mark
U
علامت تجاری
trade mark
U
علامت بازرگانی
trade mark
U
علامت تجارتی
upto the mark
U
داخل موضوع درست درجای خود بهنگام بموقع
we missed our mark
U
تیر ما بسنگ خورد خطا کردیم
mark time
<idiom>
U
با ضرب اهنگ پا را تکان دادن
hash mark
U
خط شروع مسابقه
finger mark
U
با انگشت چرک کردن
finger mark
U
اثر انگشت
file mark
U
علامت فایل
bench mark
U
نشان
field mark
U
نشان میدان
repeat mark
U
خال
end mark
U
علامت بی پایان
end mark
U
نشان خاتمه
floating mark
U
نقاط مواج عکس هوایی
floating mark
U
نقاط ایستگاه برجسته بینی
hash mark
U
خط نشان
hall mark
U
دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
hall mark
U
نشان عیارکه ازطرف
group mark
U
علامت گروه
group mark
U
نشان گروه
frequency mark
U
علامت فرکانس
frequency mark
U
نشانه فرکانس
accent mark
U
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
bench mark
U
انگپایه
end mark
U
نشان انتها
bench mark
U
رپر
center mark
U
علامت مرکز نشانه مرکز
bench mark
U
نشانه مبنا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com