Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
To umravel a complication . to unlock adoor . to resolve ( untangle )a knotty problem.
U
گره از مشکلی باز کردن ( گشودن )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
untangle
U
از گیریا گوریدگی در اوردن حل کردن
to paint adoor green
U
دری را رنگ سبز زدن
to paint adoor green
U
رنگ سبز بدری زدن
unlock
U
گشودن
knotty
U
غامض
knotty
U
گره دار
unlock
U
عملی که به کاربران دیگر امکان نوشتن فایل یا دستیابی به سیستم میدهد
unlock
U
بازکردن
knotty pate
U
ادم خرف یابی کله
complication
U
پیچیدگی
complication
U
عوارض
complication
U
عواقب
complication
U
درامیختگی
complication
U
بغرنجی
tactical complication
U
پیچیدگی تاکتیکی
tactical complication
U
بغرنجی تاکتیکی
resolve
U
مقرر داشتن تصمیم گرفتن
resolve
U
تجزیه کردن یا شدن
resolve
U
حل کردن یا شدن
resolve
U
تصمیم
resolve
U
تصمیم گرفتن
resolve
U
رای دادن
resolve
U
رفع کردن
to keep one's resolve
U
در عزم خود ثابت بودن
to resolve a doubt
U
حل مشکل یاشبهه کردن
What's the problem?
U
مشکل کجاست؟
No problem at all. It is quite all right .
U
مانعی ندارد
problem
U
چیستان
problem
U
معما موضوع
If this is your problem , it is no problem , it is no problem .
U
اگر گرفتاریت فقط اینست که اصلا" گرفتاری نیست
problem
U
مشکل
problem
U
مسئله
Is that enough to be a problem?
U
آیا این کافی است یک مشکل بحساب بیاید؟
problem
U
خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problem
U
سوالی که یافتن پاسخ آن مشکل باشد
problem
U
یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
problem
U
یافتن پاسخ برای مشکلی
problem
U
واضح کردن توضیحات شکل به روش منط قی
problem
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
problem
U
مساله
problem program
U
برنامه مسئلهای
solution to a problem
U
راه حل یک مسئله
problem program
U
برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
problem solving
U
حل مسئله
solution of a problem
U
حل یک مسئله
problem state
U
حالت مسئلهای
problem statement
U
حکم مسئلهای
problem state
U
وضعیت مسئله
test problem
U
مسئله ازمابنده
My only problem is money .
U
تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
problem-free
<adj.>
U
بدون زحمت
problem-free
<adj.>
U
بدون دردسر
A problem is a chance for you to do your best.
U
مشکل فرصتی است برای شما تا نهایت تلاشتان را بکنید.
to crack a problem
U
مسئله ای را حل کردن
[ریاضی یا فیزیک]
the heart of the problem
U
اصل مساله
Problem - solving .
U
گره گشایی ( رفع مشکل )
problem plav
U
نمایشی که موضوع ان مسئلهای باشد
benchmark problem
U
مسئله محک
problem box
U
جعبه مساله
problem behavior
U
رفتار مشکل افرین
problem analysis
U
تجزیه و تحلیل مسئله
check problem
U
مسئله مقابلهای
chess problem
U
مسئله شطرنج
identification problem
U
مسئله شناسائی
chess problem
U
معما
definition of a problem
U
تعریف یک برنامهThe
check problem
U
مسئله ازمایشی
identification problem
U
مسئله تعیین هویت
feeding problem
U
مشکل تغذیه
eight queens problem
U
مسئله هشت وزیر شطرنج
determinate problem
U
مسئله ایی که یک یا چندراه حل معین دارد
benchmark problem
U
کار یا برنامه بررسی اعتبار کارایی سخت افزار یا نرم افزار
problem checklist
U
فهرست مشکلات
problem oriented
U
مسئله گرا
problem identification
U
بازشناسی مشکل
problem identification
U
شناسایی مسئله
problem file
U
پرونده مسئلهای
problem description
U
شرح مسئله
problem description
U
تشریح مسئله
domestic problem
U
مساله خانوادگی
problem child
U
کودک مشکل افرین
problem-solving
U
مساله گشایی
problem child
U
فرزند مسئله دار
problem child
U
فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
problem definition
U
تعریف مسئله
problem oriented language
U
زبان مسئله گرا
to face a serious problem for the country
U
روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
More money is not the answer to this problem.
U
پول بیشتر حل این مسئله نیست.
problem oriented language
U
زبان باگرایش مسئله
to face a serious problem for the country
U
مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
mind body problem
U
مساله تن و روان
mooney problem checklist
U
مشکل سنج مونی
We are confronting a difficult problem.
U
با مسأله مشکلی روبرو هستیم
It is an extremely complicated problem.
U
مسأله بسیار پیچیده ایست
on line problem solving
U
حل مسئله بطور درون خطی
The real problem is not whether machines think but whether men do.
U
مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
This would provide an obvious solution
[to the problem]
.
U
این می تواند یک راه حل واضح
[به مشکل]
فراهم می کند.
one's biggest worry
[problem number one]
U
بزرگترین نگرانی
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced.
U
زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts.
U
مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com