Perdic | To snake the dust off the carpet. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	To snake the dust off the carpet. U	خاک قالی را تکان داد (تکاندن )

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	snake U	اژدر بنگال
	snake out U	خارج کردن کالا از انبار ناو
	snake U	مارپیچ رفتن
	snake U	مارپیچی بودن
	snake U	دارای حرکت مارپیچی بودن
	snake U	مار
	milk snake U	مار بی زهرخاکستری
	ring snake U	مار حلقه دار اروپایی
	rat snake U	مار موش خوار
	snake in the grass <idiom> U	دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
	snake charmer U	مارگیر
	snake charmer U	ساحر مار
	snake charmers U	ساحر مار
	garter snake U	مار بی زهرزنده زای راه راه امریکا
	plumber's snake U	فنر یاسیم لوله پاک کن
	glass snake U	نوعی سوسمارمخصوص امریکای جنوبی
	grass snake U	مارحلقه دار
	indigo snake U	snake bull=
	king snake U	انواع مارهای جنس Lampropeltis
	snake bitten U	مارگزیده
	snake dance U	رقص مارپیچی
	snake fence U	نرده مارپیچ
	water snake U	مار ابی
	snake oil U	دوای ضدزهرمار
	snake charmers U	مارگیر
	snake oil U	تبلیغ میکند
	snake oil U	داروهایی که ادم دوره گرد
	snake mode U	روش تعقیب مارپیچی درپدافند هوایی روش پروازمارپیچی هواپیما
	snake in the grass U	خطر نزدیک دوست دو رو
	snake in the grass U	خطر محتمل
	venomous snake's head U	سرمارزهری
	Much as the snake hates the penny-royal, the herb . <proverb> U	مار از پونه بدش مى آید در لانه اش سبز مى شود .
	carpet value U	ارزش قیمتی فرش
	to be on the carpet U	مطرح بودن
	carpet U	قالی
	carpet U	فرش
	carpet U	زیلو
	carpet loom U	دار قالیبافی که بصورت افقی، ثابت و یا گردان تهیه می شود و شامل تیرک ها و پیج و مهره ها می شود
	carpet weaving U	بافتن فرش
	carpet market U	بازار فرش
	carpet washing U	شستن فرش
	carpet materials U	مواد اولیه فرش
	carpet washing U	قالی شویی
	carpet moth U	بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
	carpet showroom U	نمایشگاه و غرفه فرش
	carpet thinckness U	کلفتی یا ضخامت فرش
	carpet exporter U	صادرکننده فرش
	carpet classification U	طبقه بندی [درجه بندی] فرش
	carpet beetle U	نوعی سوسک که در حالت لارو حشره الیاف پشم را مورد تغذیه خود قرار داده و اصطلاحا باعث بیدزدگی فرش می شود
	carpet sweepers U	جاروی فرش پاک کن
	carpet slipper U	دمپاییراحتی
	magic carpet U	فرشجادوئی
	stair carpet U	فرش راه پله
	carpet-dyer U	رنگرز قالی
	prayer carpet U	سجاده
	call on to the carpet <idiom> U	مورد مواخذه قرارگرفتن
	red carpet U	علامت پذیرایی مخصوص
	Ardabil carpet U	فرش شیخ صفی و یا فرش اردبیل که یکی در موزه ویکتوریا و آلبرت و دیگری در موزه هنر لس آنجلس نگهداری می شوند
	carpet sweeper U	جاروی فرش پاک کن
	carpet bag U	خرجین
	mirror carpet U	طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
	table carpet U	فرش رومیزی [اینگونه فرش ها بصورت دایره یا بیضی بافته شده. نقوش قدیمی آن بیشتر از طرح مملوک و فرش های جدیدتر از طرح های قفقازی و ترکی بهره گرفته است.]
	carpet-bedding U	[گلکاری به روش قرن نوزدهم میلادی]
	carpet weaver U	قالی باف
	carpet bombing U	توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
	carpet bombing U	بمباران منطقهای
	carpet beetle U	بالشتک مار
	carpet beetle U	بالشک مار
	carpet sweeper U	جارو نپتون [نظافت] [خانه داری]
	red carpet U	تشریفات و احترامات رسمی
	Persian carpet U	قالی ایرانی
	Zeigler carpet U	فرش زیگلر [فرش طاقی]
	carpet width U	پهنا و عرض فرش
	Dudley carpet U	فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
	felt carpet U	فرش نمدی
	coronation carpet U	فرش تاجگذاری [این فرش که منصوب به اصفهان می باشد در قرن هفدهم میلادی جهت تاجگذاری فردریک پنجم در دانمارک بافته شده و اکنون نیز در موزه سلطنتی دانمارک نگهداری می شود]
	Gohar carpet U	فرش گوهر [این فرش که توسط بافنده ای به همین نام از اهالی ارمنستان وسیه بافته شده از فرش های شاخص و کلیدی این منطقه محسوب شده و طرح آنرا مربوط به قره باغ می دانند.]
	greige carpet U	فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
	circular carpet U	قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
	Chelsea carpet U	فرش های با نقش لهستانی مربوط به قرن شانزدهم میلادی
	carpet weight U	وزن فرش
	carpet workshop U	کارگاه قالیبافی
	landscape carpet U	فرش دور نما [فرش چشم انداز] [عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
	felt carpet U	زیرانداز
	carpet and floor brush U	جارویکفوفرش
	To rinse the prayer carpet . <proverb> U	جا نماز آب کشیدن .
	Iran Carpet Company U	شرکت سهامی فرش ایران
	roll out the red carpet <idiom> U	حسابی پذیرایی کردن
	roll out the red carpet <idiom> U	برای خوشآمد فرش زیرپای مهمان پهن کردن
	carpet exporters union U	اتحادیه صادرکنندگان فرش
	Imperial Silk Hunting Carpet U	فرش شکارگاهی ابریشمی درباری [این فرش مربوط به قرن شانزده میلادی بوده و در زمینه حاشیه از صحنه های شکار به همراه گل های شاه عباسی و اسلیمی استفاده شده است.]
	dust U	گرد وخاک
	dust U	غبار
	dust U	خاکه ذره
	dust U	خاک
	to f. away the dust U	گردگیری کردن
	to let the saw dust out of U	پوچی یا بی اساسی
	to let the saw dust out of U	رسوا کردن
	dust-up U	جنگ و دعوا
	dust-up U	شکر آب
	dust-up U	بگومگو
	to let the saw dust out of U	را ثابت کردن
	dust U	ریختن پاشیدن
	in the dust U	درخاک
	in the dust U	زیر خاک
	in the dust U	مرده
	dust well U	گرد چال
	dust U	گردگیری کردن گردگرفتن از
	dust U	گرد
	saw dust U	خاک اره
	dust U	تراب
	dust U	ارد
	dust U	گرد گوگرد
	to shake off the dust U	گرد گرفتن
	zinc dust U	گرد روی
	dust color U	رنگ خاکی
	to blow up dust U	گرد و خاک به پا کردن
	to shake off the dust U	تکاندن
	to shake off the dust U	گردگیری گردن
	to raise dust U	گرد و خاک به پا کردن
	When the dust settles. U	وقتی که خوب آبها از آسیاب افتاد
	dust receiver U	مخزنگردوخاک
	gold dust U	خاک طلادار
	gold dust U	گرد طلا
	dust-ups U	بگومگو
	dust-ups U	شکر آب
	dust-ups U	جنگ و دعوا
	bite the dust <idiom> U	از پا درآوردن -کشتن ،شکست دادن
	to raise a dust U	اب راگل الودکردن حقیقت راپنهان کردن
	to raise a dust U	شلوق کردن
	dust jacket U	جلد کاغذی روی کتاب
	dust brand U	سخن زشت
	dust brush U	گردپاک کن
	dust brush U	گردگیر
	dust catcher U	گردگیر کوره بلند
	dust coal U	خاک ذغال
	dust coat U	لباس روبرای گرفتن گرد جامه گردگیر
	dust collection U	گردگیری
	dust collection U	غبارگیری
	dust collector U	جمع کننده گرد و خاک
	dust collector U	گردگیر
	dust colour U	خاکی
	dust cover U	سرپوش غبارگیر
	dust devil U	تنوره دیو
	dust exhaust U	تخلیه گرد و خاک
	dust laden U	خاک گرفتگی
	dust laden U	تجمع گرد وغبار
	dust brand U	لکهای ازدوده
	dust brand U	دوده
	dust-covers U	کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند
	dust-covers U	جلد کاغذی روی کتاب
	dust-jacket U	کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند
	dust-jacket U	جلد کاغذی روی کتاب
	dust-jackets U	کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند
	dust-jackets U	جلد کاغذی روی کتاب
	dust jacket U	کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند
	angel dust U	گرد پریان
	coal dust U	خاکه زغال
	cosmic dust U	غبار کیهانی
	diamond dust U	خرده یاسوده الماس
	dust arrester U	واحد گردگیری
	dust arrester U	گرد گیر
	dust bin U	خاکدان
	dust bin U	خاکروبه دان
	dust bowl U	شن روان
	dust box U	گردپاش
	dust mask U	خاک گیر
	dust removal U	تخلیه گرد و خاک
	to raise a dust U	گردوخاک بلندکردن
	stone dust U	گرد سنگ
	to dust one;s jacket U	کسیراچوب زدن
	to bite the dust U	افتادن
	to bite the dust U	مردن
	to dust one's jacket U	کسیرازدن
	to dust one;s jacket U	کسیراکتک زدن
	to dust the coat of U	کتک زدن
	to kick up dust U	خاک بلندکردن
	to kick up dust U	خاک راه انداختن
	to kiss the dust U	پست شدن
	to kiss the dust U	باخاک یکسان شدن
	to kiss the dust U	به خواری وپستی تن دادن
	to kiss the dust U	کشته شدن
	to lick the dust U	بزمین خوردن
	to make a dust U	گردو خاک بلند کردن
	to make a dust U	گردکردن
	to make a dust U	هایهوکردن
	stone dust U	خاک سنگ
	glass dust U	خرده شیشه
	humbled to the dust U	باخاک برابر
	flying dust U	گرد
	flue dust U	بخار گاز
	interstellar dust U	غبار بین- ستارهای
	raise a dust U	گرد و خاک بلند کردن
	dust tight U	خاک بند
	dust separation U	جداسازی گرد و غبار
	dust respirator U	ماسک ضد گردو غبار
	dust respirator U	ماسک تنفسی
	dust removal U	گرد گیری
	raise a dust U	داد و بیداد کردن
	saw dust concrete U	بتن خاک اره