Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 30 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
To pout ones lips .
U
لب غنچه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pout
U
شکلک
[به خاطر قهر بودن]
pout
U
معوج سازی
[صورت]
to have the pout
U
در قهر بودن
pout
U
اخم کردن
pout
U
لب رابزیر اویختن
pout
U
لب ولوچه را جمع کردن
pout
U
جلو امدگی لبها
pout
U
لب کلفتی
to have the pout
U
در گوشه ای نشستن و قهر کردن
[اصطلاح مجازی]
pout
U
اخم
lips
U
استاندارد و اندازه گیری توان پردازش از موتور واسط
lips
U
Second Per LogicalInferences
lips
U
واحد اندازه گیری سرعت برای کامپیوترهای نسل پنجم
red lips
U
لبهای قرمز
he did not open his lips
U
لب نگشود
he did not open his lips
U
دهان نگشود سخن نگفت
he did not open his lips
U
خاموش ماند
my lips are sealed
U
لبهایم رابسته اند
He had a cigar between his lips .
U
یک سیگار برگ گذاشته بود گوشه لبش
purse the lips
U
بستن لبها
to purse one's lips
U
قهر کردن
To lick ones lips .
U
شکم خود را برای چیزی صابون زدن
to escape one's lips
U
از دهان کسی در رفتن
ripe lips
U
لبهای قرمز
I licked my lips
[in anticipation]
.
U
دهنم آب افتاد.
From your lips to God's ears!
<idiom>
U
امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
He licked ( smacked ) his lips .
U
لب ودهنش آب افتاد ( از روی لذت وخوشی )
commissure of lips of mouth
U
سطحاتصالدولب
smile played on his lips
U
تبسم برلبانش بوسه میزد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com