English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To memorize something. To commit somthing to memory. U چیزی را بخاطر سپردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to commit to memory U ازبرکردن
commit to memory U حفظ کردن
to have views upon somthing U چشم یاطمع بچیزی داشتن
memorize U از بر کردن
memorize U حفظ کردن
memorize U بخاطر سپردن
memorize U باقی مانده در حافظه
memorize U یاد سپردن
To memorize. to learn by heart. U حفظ کردن ( بخاطر سپردن )
to commit someone to something U کسی را به چیزی موظف کردن
commit U سپردن
to commit yourself to do something U خود را به انجام امری متعهد نمودن
commit U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
commit U بکار بردن نیروها
commit U تسلیم کردن
to commit a U زناکردن
to commit a U زنادادن
commit U سرسپردن
commit U متعهدبانجام امری نمودن
commit U اعزام داشتن برای
commit U مرتکب شدن
commit theft U سرقت کردن
to commit adultery U زنا کردن
to commit to the grave U بگور سپردن
commit a fault U تقصیر کردن
commit a crime U مرتکب جنایتی شدن
commit no nuisance U ادرار کردن و اشغال ریختن اینجا ممنوع است
commit suicide U خود کشی یا انتحار کردن
commit theft U دزدی کردن
to commit to paper U روی کاغذاوردن
to commit to paper U نوشتن ثبت کردن
to commit to prison U درزندان افکندن
to commit suicide U خود کشی کردن
to commit to writing U روی کاغذ اوردن
two phase commit U ن میشود که هر مرححله تراکنش صحیح است و معتبر , پیش از برخورد با تغییرات پایگاه داده ها
to commit oneself U خودراگرفتاریا بسته کردن
to commit murder U خون ناحق ریختن
to commit murder U قتل کردن
to commit suicide U انتحارکردن
commit a minor offence U خلاف کردن
commit a minor offence U مرتکب جرم خلافی شدن
attempting to commit murder U شروع کردن به قتل عمد
attempting to commit rape U شروع کردن به تجاوز جنسی
to make [commit] a faux pas U اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]
To put it in black and white . To commit some thing to paper . U روی کاغذ آوردن ( کتبی و رسمی )
To play safe . Not to swallow the bait. Not to commit oneself . Not to rise to the bait. U دم به تله ندادن
to commit terrorist act [ act of terrorism] U مرتکب جرم تروریستی شدن
to the memory of U به یادبود
immediate memory U حافظه فوری
memory U یادگار یاد بود
in memory of <idiom> U به صورت رایگان
memory U فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memory U حافظه دستگاه کامپیوتر
memory U یاد
memory U خاطره
memory U حافظه
scratchpad memory U حافظه چرکنویس
scratchpad memory U حافظه چرکنویسی
rotating memory U حافظه چرخشی
remote memory U حافظه دور
regenerative memory U حافظه احیاء کننده
regenerative memory U حافظه باز زا
shadow memory U حافظه ثانوی موقت
shadow memory U محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
screen memory U خاطره پوشان
screw to the memory U بذهن سپردن
shadow memory U جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
search memory U حافظه جستجو
secondary memory U حافظه ثانویه
semiconductor memory U حافظه نیمه هادی
semiconductor memory U حافظه نیمه رسانا
regenerative memory U رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
regenerative memory U عملیات خواندن که به طور خودکار داده را تولید میکند و در حافظه می نویسد
one level memory U حافظه یک سطحی
memory word U کلمه حافظه
memory trace U رد یاد
memory span U فراخنای یاد
memory sniffing U ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
memory snapshot U تصویر لحظهای حافظه
memory register U ثبات حافظه
memory protection U پشتیبانی ازحافظه
memory protection U حفافت حافظه
memory port U درگاه حافظه
memory module U ماژول حافظه پیمانه حافظه
memory moard U برد حافظه
optical memory U حافظه نوری
passive memory U حافظه منفعل
refresh memory U واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
recent memory U حافظه نزدیک
real memory U حافظه واقعی
real memory U حافظه حقیقی
real memory U حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
read only memory U حافظه فقط خواندنی
read mostly memory U حافظه بیشتر خواندنی
racial memory U حافظه نژادی
programmable memory U حافظه برنامه پذیر
photodigital memory U خواندن چند بار
photodigital memory U سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
memory module U واحد حافظه
memory management U مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
to fail [memory] U وا ماندن [حافظه یا خاطره]
addressed memory U حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
To revive a memory. U خاطره ای رازنده کردن
addressed memory U حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
I can recite from memory. U می توانم از حفظ بخوانم
to fail [memory] U درماندن [حافظه یا خاطره]
primary memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
computer memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
primary memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
computer memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
main memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
memory recall U دوبارهخوانیحافظه
to stamp on the memory U ذهنی کردن
to escape one's memory U از خاطر رفتن
subtract from memory U دکمهکمکنندهازحافظه
to stamp on the memory U در ذهن منقوش ساختن
static memory U حافظه ایستا
stack memory U حافظه پشتهای
upper memory U کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
virtual memory U حافظه مجازی
memory key U کلیدحافظه
memory cancel U پاککردنحافظه
memory button U دکمهحافظ
add in memory اضافه کردن به حافظه
within living memory U به یاد دارند
within living memory U تا انجا که مردمان زنده
volatile memory U حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
volatile memory U حافظه فرار
shadow memory U شبه حافظه
magnetic memory U حافظه مغناطیسی
expanded memory U حافظه گسترشی
eidetic memory U یاد روشن
EDO memory U ذخیره کند
EDO memory U فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
EDO memory U MEMORY OUTPUT DATA EXTENDED
dynamic memory U حافظه پویا
shared memory U حافظه تسهیم شده
disk memory U حافظه دیسک
cryogenic memory U استفاده از خصوصیات هدایت مواد
cryogenic memory U رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
core memory U حافظه هستهای
auxiliary memory U حافظ کمکی
extended memory U حافظه توسعه یافته
extended memory U حافظه تمدیدی
low memory U فضای حافظه تا چند کیلوبایت
laser memory U حافظه لیزری
it escaped my memory U یادم رفت
internal memory U بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal memory U حافظه داخلی
interleave memory U حافظه جاگذاری
incidental memory U حافظه اتفاقی
in memory of blessedmemory U خدابیامرز
in memory of blessedmemory U بیادگار مرحوم
in memory of blessedmemory U بیاد
external memory U حافظه خارجی
core memory U حافظه چنبرهای
coordinate memory U حافظه مختصاتی
bubble memory U سرعت بالا و حافظه متحرک
bubble memory U مین فرفیت بالا
bubble memory U حافظه حبابی
base memory U حافظه پایه
auxiliary memory U حافظه کمکی
associative memory U حافظه شرکت پذیر
associative memory U حافظه تداعی
associative memory U حافظه انجمنی
as memory serves U هر وقت بیاد انسان بیاید
alterable memory U حافظه اصلاح پذیر
alterable memory U حافظه تغییرپذیر
bubble memory U روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
buffer memory U حافظه میانیگر
conventional memory U این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional memory U در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
control memory U حافظه کنترلی
control memory U حافظه کنترل
constructive memory U حافظه سازا
cache memory U یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
cache memory U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
cache memory U بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
cache memory U بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U حافظه پنهانی
bytewide memory U بایت ادرس پذیر در حافظه اصلی
acoustic memory U حافظه صوتی
memory guard U نگهبان حافظه
memory for digits U حافظه عددی
memory cycle U چرخه حافظه
memory allocation U اختصاص حافظه
memory afterimage U رد تصویر یاد
memory mapping U نگاشت حافظه
memory cache U حافظه پنهان
memory dump U رونوشت ازحافظه
memory management U مدیریت حافظه
memory location U محل حافظه
memory bank U بانک حافظه
memory cell U سلول حافظه
memory chip U تراشه حافظه
memory illusion U خطای یاد
memory capacity U گنجایش حافظه
memory hierarchy U سلسله مراتب حافظه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com