English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To be in someones black list (book). U درلیست سیاه کسی بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
black list U فهرست سیاه
black list U لیست سیاه
black list U فهرست اسامی موسساتی که در پرداخت دیون خود تعلل ویا در اجرای کار خدعه کرده اند
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black book U کتاب سیاه
To probe someones affairs . To pry into someones affairs . U تو کوک (کار ) کسی رفتن
To trample on someones right . U حق کسی را لگه مال کردن
To take away someones living . U کسی را از نان خوردن انداختن ( نانش را آجر کردن )
To get someones back up. U روی سگ کسی رابالاآوردن
To ask after someone [someones health] حال کسی را پرسیدن. [جویای احوال کسی شدن.]
To talk behind someones back. U پشت سر کسی حرف زدن
To bring something to someones attention . U چیزی را ازنظر کسی گذراندن
To wear down someones resitance. U تاب وتوان رااز کسی سلب کردن
To jump down someones throat. U به کسی توپ وتشر زدن
To custivate someones frindship . U با کسی گرم گرفتن
To box someones ears . U تو گوش کسی زدن
To drum something into someones head . U مطلبی را به گوش کسی خواندن
To go to someones rescues . To succour someone . U به فریاد کسی رسیدن
To damp someones ardour. U دماغ کسی راسوزاندن (خیط کردن )
To laugh in someones face. U به ریش کسی خندیدن
To opev someones wound. U داغ کسی را تازه کردن
To oil someones palm. U سبیل کسی را چرب کردن ( رشوه دادن )
To tald someones head off. U سر کسی را بردن ( با پ؟ حرفی )
To box someones ears. U تو گوش کسی زدن
To readdress someones grievances. U بداد کسی رسیدن
To break someones heart. U دل کسی راشکستن
To bring something to someones ears . U مطلبی را به گوش کسی رساندن
To breake someones heart. U دل کسی راشکستن
To play (trifle) with someones feeling. U با احساسات کسی بازی کردن
To pull someones leg . To kid someone. U سر بسرکسی گذاشتن
To sound someone out . To feel someones pulse . U مزه دهان کسی را فهمیدن
To dampen someones enthusiasm(spirits). U تو ذوق کسی زدن
To amuse someone . To engage someones attention. U سر کسی را گرم کردن
To bring something to someones notice ( attention ) . U چیزی را بنظر کسی رساندن
To put a spoke in someones wheel. U چوب لای چرخ کسی گذاردن ( ایجاد مانع واشکال )
To pull the wool over someones eyes . U سر کسی را شیره مالیدن ( فریب دادن )
To set someones mind at ease. U خیال کسی را راحت کردن
To amuse someone . to engage someones attention . U سر کسی را گرم کردن
To get someones goat To utter blasphemies . U کفر گفتن
To put the words into someones mouth. U حرف توی دهن کسی گذاشتن
To put someones back up . To make someone livid . U کفر کسی را با لاآوردن
To pull someones ear . To teach someone a lesson . U کسی را گوشمالی دادن
list U نوار
two way list U لیست دو طرفه
list U لیست
list U لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد
list U لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
list U لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
list U در فهرست نوشتن
list U صورت کردن
list U کج شدن قایق به یک سمت
list U یک پهلو شدن
list U لیستی از کلمات که استفاده نمیشوند یا برای جستجوی در فایل به کار نمیروند
list U 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
list U سیاهه برداشتن
list U چاپ یا نمایش دادن موضوعات اطلاعاتی خاص
list U مجموعه موضوعات مرتب شده داده
list U تعداد موضوعات نمایش داده شده در یک لیست
list U سیاهه
list U لیست توابع یا دستورات و حل آنها در برنامه
list U نمایش برنامه خط به خط به ترتیب درست
list U لیست گرفتن
list U سرور در اینترنت که نامه خبری یا مقالات را به کاربران ثبت نام کرده می فرستد
list U کج شدن
list U حاشیه
list U تمایل کجی
list U میدان نبرد
list U شیار نرده
list U کنار
list U سجاف
list U سیاهه جدول
list U صورت
list U فهرست
list U میل
list U در فهرست واردکردن
list U کج کردن
list U خوش امدن دوست داشتن
list U شیار کردن اماده کردن
list U درلیست ثبت کردن
list U فهرست کردن
list U فضای ذخیره سازی موقت در قالب LIFO برای لیست از موضوعات داده
chained list U لیست زنجیرهای
chained list U لیست زنجیری
list structure U ساختار لیست
honours list U لیستاعضاییکهترفیعدرجهمیگیرند
shopping list U لیستخرید
pauper list U صورت گدایان یا اعانه بگیران
Your name was at the bottom of the list U اسمتان ته فهرست بود
list slippers U کفش ماهوتی
trig list U لیست مثلثاتی
dense list U لیست متراکم
list slippers U کفش کتانی
share list U صورت بهای سهام شرکتها
starter's list U فهرست اسبهاییکه واجدشرایط برای شرکت درمسابقه نیستند
target list U لیست اماجها
target list U لیست هدفها
symmetric list U لیست متقارن
subscripted list U لیست زیرنویس دار
unmoderated list U لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
price list U لیست قیمت
price list U فهرست قیمت
polling list U سیاهه نمونه برداری
polling list U سیاهه رای گیری
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
promotion list U لیست ترفیعات
sequential list U لیست ترتیبی
reserved list U صورت افسران دریایی ذخیره یا احتیاط
requirements list U فهرست نیازمندیها
push down list U لیستی که از پایین به بالانوشته میشود به نحوی که هر ورودی جدید بالای لیست قرار می گیرد
pushup list U لیست بالا فشردنی
the free list U صورت کالای بی گمرک
sick list U صورت بیماران
push up list U لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
property list U سیاهه خواص
to list one's doors U رخنههای درهای اطاق را باکهنه گرفتن
picking list U فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
stop list U اسامی شرکتهایی که خرید از انهامنع شده
move list U فهرست بازیگران غیرفعال
money list U لیست پرداخت حقوق
hit list U فهرست ضربه
stop list U صورت متخلفین
pushdown list U لیست پایین فشردنی
mailing list U فهرست پستی
short-list U فهرست کوتاه
money list U لیست حقوق
telephone list U لیستحافظهتلفن
moderated list U لیست پستی که تمام موضوعات آن پیش از ارسال به کاربران لیست خوانده میشود
multilinked list U لیست چند پیوندی
nominal list U فهرست نامها
parts list U لیست اجزاء
parts list U فهرست قطعات
parts list U لیست قطعات
part list U فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
part list U فهرست اجزاء
packing list U صورت کالاهای بسته بندی شده
packing list U صورت بسته بندی
packing list U فهرست بسته بندی
nominal list U صورت اسامی
station list U فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
loading list U لیست بارگیری خودرو
excused list U فهرست معاف ها
list lessly U بیحالانه
list price U قیمت فهرست شده
LIST chunk U که چهار حرفی LIST که حاوی مجموعهای از زیر عضو است
linear list U لیست خطی
hatch list U لیست بار داخل دهلیزها بارنامه دهلیزها
list price U فهرست قیمتها
list processing U لیست پردازی
linked list U لیست پیوسته
linked list U لیست پیوندی
list lessly U از روی بی علاقگی
list price U قیمت فاکتور
list of targets U لیست اماجها
error list U سیاهه خطاها
list of promotiona U صورت ترفیعات
list of targets U لیست هدفها
free list U صورت کالاهای بی گمرک
list of lights U کتاب چراغها
list of books U فهرست یا صورت کتابها
disabled list U فهرست بازیگران اسیب دیده ومحروم از چند بازی
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
light list U چراغ نامه
list processing U پردازش لیست
circular list U لیست مدور لیست حلقوی
assembly list U سیاهه همگذاری
waiting list U لیست انتظار
waiting list U فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
indexed list U لیست شاخص دار
check list U سیاهه مقابله
berne list U کتاب معرفهای بین المللی مرس
berne list U کتاب علایم شناسایی بین المللی
binnacle list U فهرست استراحت پزشکی
active list U فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
free list U صورت مجانی ها
May I have the drink list, please? U ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
circular list U لیست دایرهای
key list U لیست کلیدهای رمز
list slippers U کفش پارچهای
key list U فهرست کلید رمز
check off list U برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
sucker list <idiom> U لیستی از اشخاص ساده لوح
To bring something to someones notice . Make someone sit up and take notice . U کسی را متوجه چیزی کردن
spare parts list U فهرست لوازم یدکی
His nave was struck off the list. U نامش را از فهرست زده اند
tariff price list U نرخ
essential item list U فهرست اقلام حیاتی یاضروری جنگی
list processing langauge U زبان لیست پردازی
mailing list program U برنامه لیست پستی
authorized parts list U لیست قطعات مجاز
bulleted list chart U لیست جدولی بولت دار
authorized parts list U سهمیه مجاز قطعات
list processing langauge U زبانهای پردازش لیست
authorized stockage list U صورت شارژ انبار
double linked list U لیست پیوندی مضاعف
drop down list box U لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد
authorized stockage list U لیست ذخیره انبار مجاز
basic issue list U اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
simple list text chart U جدول نوشتاری با لیست ساده
black U دوده لباس عزا
black U سیاه رنگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com