English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Those who attended the meeting. U کسانیکه در جلسه حاضر بودند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
attended U با مراقب
attended operation U عملکرد با مراقب
they attended the king U ایشان درخدمت پادشاه بودند
attended operation U فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد
in the meeting of d may U در جلسه سوم می
meeting U یک دوره مسابقه
meeting U اتصال برخورد میتینگ
meeting U ملاقات اجتماع
meeting U مجمع
meeting U اجتماع
meeting U جلسه
meeting U نشست
meeting U انجمن
meeting U ملاقات میتینگ
meeting U تلاقی همایش
meeting U جنگ تن به تن
meeting U انجمن جلسه
meeting U تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
board meeting U جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
track meeting U مسابقه دوومیدانی
town meeting U انجمن بلدی شورای شهری
town meeting U انجمن شهری
to hold a meeting U جلسه منعقد کردن
to hold a meeting U داشتن
to hold a meeting U مجلس
to hold a meeting U انجمن کردن
to call a meeting U جلسهای را اعلام کردن
statutory meeting U مجمع عمومی قانونی
quaker's meeting U انجمن خاموش
meeting place U مکانملاقات
race meeting U برگزاریچنددورمسابقهاسبدوانیدریکدورمسابقه
The meeting was postponed. U جلسه را عقب انداختند
closed meeting U نشست مسدود
closed meeting U گردهمایی محرمانه
I very much look forward to meeting you soon. U من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
extraordinary meeting U نشست فوق العاده
extraordinary meeting U نشست ویژه
to have a closed meeting U نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
quaker's meeting U انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
mass meeting U انجمن یا مجمعی که از عده زیادی مردم تشکیل شود
international meeting U مجمع بین المللی
gate meeting U انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
general meeting U گردهمایی عمومی
indignation meeting U مجمع برای افهارتنفریا خشم همگانی
hunt meeting U برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
general meeting U مجمع عمومی شرکت
general meeting U مجمع عمومی
general meeting U جلسه عمومی
meeting engagment U روز تصادمی
meeting house U پرستش گاه
meeting house U معبد
meeting house U عبادتگاه
official meeting U ملاقات رسمی
official meeting U اجتماع رسمی
open the meeting U رسمیت جلسه را اعلام کردن
quaker meeting U انجمن کواکرهاکه اعضای ان خام
public meeting U اجتماع
prayer meeting U انجمن دعا
public meeting U تجمع
My sister says she's looking forward to meeting you. U خواهر من می گوید که مشتاق است با شما آشنا شود.
extraordinary general meeting U مجمع عمومی فوق العاده
annual general meeting U مجمع عمومی سالانه
The date of the meeting has been advanced. U تاریخ جلسه جلو افتاده است
annual general meeting U مجمع عمومی سالیانه
option of meeting place U خیار مجلس
closed-door meeting U مجلس جدا از مردم عمومی [سیاست]
to call a meeting of the board of directors U برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
general meeting of share holders U مجمع عمومی صاحبان سهام
To conduct a meeting in an orderly manner. U جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
round robin (meeting or discussion) <idiom> U جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting. U من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
Fancy meeting you here ! this is indeed a small woeld ! this is pleasant surprise ! U شما کجا اینجا کجا !
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com