English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
They were talking in Spanish . U بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Spanish U اسپانیولی
Spanish U اسپانیایی
Spanish chestnut U شاه بلوط شیرین [گیاه شناسی]
spanish rice U استانبولی پلو
spanish game U بازی شطرنج اسپانیایی روی لوپس
spanish blind U دریچه کرکرهای
spanish fly U الاکلنگ
Spanish knot U گره اسپانیایی [این گره بدور یک نخ تار زده شده و به آفریقا منسوب می باشد.]
now you're talking U این شدحرف حسابی
it is of no use talking U سخن گفتن سودی ندارد
he was talking at him U بدرمیگفت که دیواربشنود
Not to know what one is talking about. U از موضوع ( مرحله )پرت بودن
talking of ... U حال که صحبت از...... بمیان امد
We were just talking about you. U الان داشتیم حرف تورامی زدیم
But no one was ever talking about that! U اما هیچکس در آن مورد حرفی نزد!
he was talking about me U درخصوص من صحبت می کرد
he kept on talking U همچنان سخن میگفت
he kept on talking U گفت
talking-to U اخطار
What's it [all] about? [ What are you talking about?] U موضوع چه است؟ [از چه چیزی حرف می زنی؟]
talking-to U سرزنش رسمی
talking to U تنبیه
talking to U اخطار
talking to U نصیحت توبیخ
talking to U سرزنش رسمی
talking-to U نصیحت توبیخ
talking-to U تنبیه
talking U سخنگو
he kept on talking U هی سخن
he kept on talking U هی حرف
he kept on talking U زد
talking U ناطق
Please face me when I'm talking to you. U لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن.
talking point U نکته یا دلیل مهم بحث وگفتگو
talking is not permitted U سخن گفتن مجاز نیست صحبت ممنوع است
talking points U نکته یا دلیل مهم بحث وگفتگو
sleep talking U خواب گفتاری
talking books U صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
talking machine U گرامافون
talking machine U دستگاه ضبط صوت
talking computer U کامپیوتر سخنگو
smooth-talking U مطمئنومتقاعدکننده
stock talking U سیاهه برداری از موجودی
Stop talking! <idiom> U ساکت باش!
She was talking to (with ) a friend . U داشت با دوستش صحبت می کرد
Talking of Europe ,please allow me … U حالا که صحبت از اروپ؟ است اجازه می خواهم ...
The professor knows what he is talking about. U استاد ازروی اطلاع صحبت می کند
talking book U صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
They were stI'll talking away at midnight. U تا نیمه شب یک بند صحبت می کرد ند
Now you are talking. That makes sense. U حالااین شد یک حرف حسابی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com