English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
These qualities are esteemed by managers. U مدیران این [نوع] صفات را ارجمند می شمارند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
esteemed U فرد مورد احترام
Esteemed commissioner! U مامور عالی رتبه محترم!
What costs little is little esteemed . <proverb> U آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
our esteemed patron U حامی محترم ما
a highly esteemed scientist U یک دانشمند بسیار محترم
Green tea is esteemed for its health-giving properties. U ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
managers U و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
managers U یس بخش در شرکت
managers U نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
managers U مدیر تیم
managers U مدیر مسابقه بوکس
managers U بخشی از سیستم عامل دیسک که فضای دیسک را به فایلها اختصاص میدهد
managers U و نیز آدرس شیار را
managers U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
managers U برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
managers U امکان نوشتن متن به ذخیره سازی و بازیابی ویرایش و چاپ
managers U کارفرما
managers U مباشر
managers U ل کامپیوترها و شبکه در شرکت
managers U مدیر
stage managers U مدیر نمایش
stage managers U کارگردان نمایش
board of managers U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
qualities U وجود خصوصیت
qualities U ماهیت چیزی یا میزان خوبی یا بدی آن
qualities U بهترین کیفیت
qualities U استاندارد متن چاپ شده از یک چاپگر مشخص
qualities U بررسی اینکه کیفیت یک محصول خوب است
qualities U تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
qualities U نهاد چگونگی
qualities U صفت
qualities U تعریف
qualities U نوع فرفیت
qualities U طبیعت
qualities U کیفیت
qualities U چونی
qualities U وضعیت
qualities U صفت چگونگی
qualities U چگونگی
he has good qualities U اوصفات
he has good qualities U نیکودارد
inheritable qualities U وارث تخت
secondary qualities U صفات ثانوی
to p any one's good qualities U صفات نیک کسی راستودن
chairman of the board [of directors/managers] U مدیر عامل [شرکت]
to dismiss [remove] the board of managers U مرخص کردن [معاف کردن] هیئت مدیره
chairman of the board [of directors/managers] U رئیس هیئت مدیره
qualities inhering in a person U صفات جبلی شخص
qualities inhering in a person U صفاتی که در کسی ماندگارباشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com