English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The news shocked me. U این خبر مرا تکان داد (هول کردم )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shocked U ضربه
shocked U شوک
shocked U حمله عصبی
shocked U ضربه تکان
shocked U ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shocked U حمله غافلگیرانه
shocked U ضربت
shocked U صدمه ضربت
shocked U تصادم
shocked U ترساندن
shocked U تکان دادن
shocked U سراسیمه کردن
shocked U تکان
shocked U صدمه
shocked U هول
shocked U هراس ناگهانی
shocked U لطمه
shocked U تصادم تلاطم
shocked U ضربت سخت
shocked U تشنج سخت
shocked U توده
shocked U دچارهراس سخت شدن
shocked U ضربت سخت زدن تکان سخت خوردن
shocked U هول وهراس پیدا کردن
shocked U تکان سخت خوردن
shocked U خرمن کردن
shocked U توده کردن
shocked U خرمن
shell-shocked U موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
I was stunned ( shocked , flabbergasted ) . U خشکم زد (متعجب ومبهوت )
what news U خبرتازه چه دارید
Thats no news to me. U این برایم خبر جدیدی نیست ( قبلا می دانستم )
what news U چه خبر تازه دارید
news U اوازه
news U اخبار
news U خبر
keep up with the news <idiom> U حفظ اطلاعات
Job's news U خبر بد
news agencies U بنگاه خبرگزاری
news agencies U آژانس خبری
news agency U بنگاه خبرگزاری
news agency U آژانس خبری
The news got round that he has come. U خبرپیچیدکه اوآمده است
They were devastated by the news. U این خبر آنها را بسیار پریشان کرد.
hot news U خبر دست اول
What is the latest news? U آخرین خبرها ( اخبار ) چیست ؟
That was exhilarating news. U روح این خبر روحم را شاد کرد
The news bowled her over . U این خبر کمرش را شکست
break the news <idiom> U اول ازهمه خبر را رساندن
unofficial news U خبر غیر رسمی
good news U خبر خوش
good news U مژده
news writer U خبرنگار
news conferences U مصاحبه و کنفرانس مطبوعاتی
news conference U مصاحبه و کنفرانس مطبوعاتی
news-stands U جایگاه فروش روزنامه
news-stand U جایگاه فروش روزنامه
news stand U جایگاه فروش روزنامه
impartation of news U رساندن یا ابلاغ خبر
news agent U روزنامه فروش
news room U اطاق روزنامه خوانی
news agent U خبرگزار
news print U کاغذروزنامه
to skim ones the news U به اخبارنگاهی سطحی کردن
news reader U نرم افزاری که به کاربر امکان مشاهده لیست گروههای خبری و خواندن مقالات چاپ شده در هر گروه یا ارسال آن مقاله را میدهد
to break news U فاش کردن اخبار
news vendor U روزنامه فروش
to pass on [information or news] U به بقیه اطلاع دادن
He cried the news all over the town . U با داد وفریاد خبررا ؟ رشهر پرکرد
The news caused a sensation. U خبر مثل توپ صدا کرد
daily news paper U روزنامه یومیه
Bad news travels fast . <proverb> U خبرهاى بد سریع پخش مى شوند.
Lets suppose the news is true . U حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
To pass the news by word of mouth . U خبری را در دهان به دهان پخش کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com