Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The boy is fresh from school.
U
پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fresh-
U
اماده
fresh
U
شیرین
fresh
U
سرخوش
fresh-
U
سرخوش
fresh
U
خنک شدن
fresh
U
تازه کردن
fresh
U
خنک ساختن
fresh
U
بتارزگی
fresh
U
جسور
fresh
U
تازه کار ناازموده پر رو
fresh-
U
شیرین
fresh-
U
طغیان اب
fresh
U
باروح
fresh
U
طغیان اب
fresh-
U
تر وتازه
fresh-
U
تازه
fresh-
U
خنک شدن
fresh-
U
تازه کردن
fresh-
U
خنک ساختن
fresh-
U
بتارزگی
fresh-
U
جسور
fresh-
U
تازه کار ناازموده پر رو
fresh-
U
سرد تازه نفس
fresh-
U
خنک
fresh-
U
باروح
fresh-
U
بانشاط
fresh-
U
زنده
fresh-
U
خرم
fresh
U
بانشاط
fresh
U
زنده
fresh
<adj.>
U
پر رو
fresh
<adj.>
U
گستاخ
fresh
U
خنک
fresh
<adj.>
U
بی شرم
fresh
U
اماده
fresh
<adj.>
U
دست اول
fresh
U
سرد تازه نفس
fresh
U
تازه
fresh
U
خرم
fresh
U
تر وتازه
fresh gale
U
بادی که با سرعت ساعتی 93تا 64 میل بوزد
fresh water
U
اب گوارا
fresh water
U
اب شیرین
To be as fresh as a daisy.
U
تروتازه بودن
fresh breeze
U
بادی که ساعتی 23 کیلومتربوزد
Shall we go out for some fresh air ?
U
موافقی برویم کمی هوا بخوریم ؟
Do you have any fresh fruit?
U
آیا میوه تازه دارید؟
This isn't fresh.
این تازه نیست.
fresh target
U
هدف جدید
fresh air
U
هوایآزاد
take fresh heart
U
دلگرم شدن
as fresh as a daisy
<idiom>
U
مثل یک دسته گل
Don't get fresh with me!
U
پررویی نکن !
as fresh as a rose
<idiom>
U
مثل هلوی پوست کنده
Take a fresh sheet of paper.
U
یک ورق کاغذ تازه ( نوشته نشده ) بردار
break fresh ground
<idiom>
U
از راهی تازه به جایی رسیدن
A fresh lease of life.
U
عمر دوباره
Mild fresh from the cow.
U
شیر تازه دوشیده شده
to break fresh ground
U
کارنکردهای راکردن
to break fresh ground
U
راه نرفتهای رارفتن
fresh water ; fruit juice.
U
آب شیرین (تازه )؛آب میوه
There is just no comparison between canned vegetables and fresh ones.
U
سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه اصلا قابل مقایسه نیستند.
Fresh flowers (fruit,eggs,milk).
U
گل ( میوه ،تخم مر غ ،شیر )تازه
to go to school
U
باموزشگاه رفتن
school
U
تادیب یا تربیت کردن
school
U
جماعت
first school
U
پایهدبسبان
school
U
گروه
to go to school to
U
یاد گرفتن یا تقلید کردن از
school
U
دسته ماهی
school
U
دسته
school
U
مکتب علمی یافلسفی
school
U
تدریس درمدرسه
school
U
تحصیل در مدرسه
school
U
دبیرستان
first school
U
-مخصوصبچههایبین5تا9سال
school
U
مکتب دبستان
school
U
جماعت همفکر
school
U
اموزشگاه
to go to school
U
درس خواندن
go to school
U
خواننده میله نوری
school
U
گروه پرندگان
school
U
دانشکده
school
U
مکتب
the school is out
U
مدرسه تعطیل است
school
U
پیروان یک مکتب اموزشگاه
school
U
مدرسه
school
U
رام کردن وعادت دادن
school
U
مرکز اموزش نظامی
school
U
مکتب نحله
school
U
بمدرسه فرستادن درس دادن
school
U
تربیب کردن
school
U
تربیت اسب
vocational school
U
اموزشگاه حرفهای
to leave school
U
ازتحصیل دست کشیدن
day school
U
مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
to leave school
U
ترک تحصیل کردن
school age
U
سن مدرسه
to leave school
U
ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
training school
U
اموزشگاه حرفهای
day school
U
مدرسهی روزانه
zurich school
U
مکتب زوریخ
training school
U
کاراموزگاه
wurzburg school
U
مکتب وورتسبورگ
vienna school
U
مکتب وین
school phobia
U
مدرسه هراسی
school readiness
U
امادگی ورود به مدرسه
technical school
U
اموزشگاه فنی
secondery school
U
دبیرستان
school year
U
سال تحصیلی
school truancy
U
مدرسه گریزی
secondery school
U
مدرسه متوسطه
technical school
U
مدرسه فنی
school teacher
U
اموزگار
technical school
U
هنرستان دبیرستان فنی
theological school
U
مدرسه علوم دینی
school slang
U
اصطلاح ویژه اموزشگاه
school report
U
گزارش اموزشگاه
school psychology
U
روانشناسی اموزشگاهی
school psychologist
U
روانشناس اموزشگاهی
special school
U
اموزشگاه استثنایی
old school tie
U
کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
I must take the kid to school .
U
باید بچه راببرم مدرسه
It is some distance to the school .
U
تا مدرسه فاصله زیاد است
drop out (of school)
<idiom>
U
ترک مدرسه
pre-school
U
مهدکودک
to be moved to another school
U
به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
to enrol somebody at a school
U
کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
Glasgow School
U
[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
school shooting
U
تیراندازی در مدرسه
Since I left school.
U
ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
The last school day.
U
آخرین روز مدرسه
old school tie
U
سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
pre-school
U
شیرخوارگاه
pre-school
U
وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school
U
پیش دبستانی
prep school
U
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
school age
U
سن آغاز تحصیل
school age
U
سالهای تحصیل
Sunday School
U
مدرسهی یکشنبه
school zone
U
قلمرومدرسه
business school
U
مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
driving school
U
آموزشگاهرانندگی
graduate school
U
دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
school friend
U
دوستمدرسهای
school-leaver
U
کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
mixed school
U
اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
kailyard school
U
مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
industrial school
U
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
hedge school
U
اموزشگاه پست
foundation school
U
اموزشگاه موقوف
finshing school
U
مدرسه تکمیلی دختران
banking school
U
مکتب بانکداری
austrian school
U
مکتب اتریشی
austrian school
U
یزر و بوهم باورک
association school
U
مکتب تداعی
school of law
U
دانشکده حقوق
leipzig school
U
مکتب لایپزیک
mathematical school
U
مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mathematical school
U
مکتب ریاضی
maternal school
U
اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
maternal school
U
کودکستان
hedge school
U
مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
manchester school
U
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
manchester school
U
مکتب منچستر
liberal school
U
مکتب اقتصادی کلاسیک
liberal school
U
مکتب ازادی اقتصادی
grammar school
U
مدرسه ابتدایی
grade school
U
مدرسه ابتدایی
summer school
U
کلاس تابستانی
infant school
U
کودکستان
primary school
U
دبستان
elementary school
U
دبستان
high school
U
دبیرستان
high school
U
مدرسه متوسطه دبیرستان
secondary school
U
دبیرستان
junior school
U
دوره اول دبیرستان
middle school
U
دبیرستان
comprehensive school
U
اموزشگاه جامع
nursery school
U
کودکستان
nursery school
U
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
summer school
U
مدرسه تابستانی
public school
U
دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
preparatory school
U
اموزشگاه امادگی
private school
U
اموزشگاه خصوصی
private school
U
مدرسه ملی
trade school
U
مدرسه حرفهای
night school
U
اموزشگاه شبانه
boarding school
U
اموزشگاه شبانه روزی
finishing school
U
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
monetary school
U
مکتب پولی
school pence
U
پول هفتگی اموزشگاه
school drop out
U
ترک تحصیل کرده
school divine
U
اموزگارالهیات
school divine
U
طلبه
school counselor
U
مشاور مدرسه
school center
U
مرکز اموزش
salpetriere school
U
مکتب سالپتریر
resident school
U
مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
reform school
U
مدرسه تهذیب اخلاقی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com