Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 26 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The apples are bruised .
U
سیبها لک زده ( لکه دارند )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bruised
U
خون مردگی
bruised
U
ضربت دیدن
bruised
U
کبودشدن
bruised
U
زدن ساییدن
bruised
U
کبود کردن
bruised
U
کوبیدن
bruised
U
کبودشدگی تباره
bruised
U
کوفتگی
bruised
U
کوفته شدن
My hand is bruised.
U
دستم ضرب دیده است
apples
U
سیب
are these a more apples
U
هیچ سیب دیگری هست
apples
U
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
apples
U
مردمک چشم
apples
U
چیز عزیزو پربها
apples
U
سیب دادن
apples
U
نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
apples
U
میوهء سیب دادن
He fell off his bike and bruised his knee.
U
او
[مرد]
از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته
[کبود]
شد.
crab apples
U
سیب صحرایی
Adam's apples
U
جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
Adam's apples
U
سیب آدم
to compare apples and oranges
<idiom>
U
چیزهای کاملا گوناگون را با هم برابرکردن
As sure as
[God made]
little green apples he'll be back.
U
او
[مرد]
صد در صد دوباره می آید.
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.
U
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com