Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack.
U
سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
preventing
U
پیش گیری کردن
preventing
U
بازداشتن
preventing
U
مانع شدن ممانعت کردن
preventing
U
مانع شدن
preventing
U
جلوگیری کردن از
preventing
U
توقف رخ دادن چیزی
preventing
U
جلوگیری کردن
agencies
U
نماینده
agencies
U
کارگزاری
agencies
U
پیشکاری دفترنمایندگی
agencies
U
وساطت
agencies
U
گماشتگی ماموریت
agencies
U
وکالت
agencies
U
نمایندگی
agencies
U
عامل
agencies
U
اژانس شعبه
agencies
U
عاملیت
agencies
U
کارگزار دلال
agencies
U
واسطه
agencies
U
قسمت
agencies
U
دایره
travel agencies
U
اژانس مسافری
travel agencies
U
اژانس مسافرتی
news agencies
U
آژانس خبری
news agencies
U
بنگاه خبرگزاری
dropped
U
کم کردن
dropped
U
چکه سقوط
dropped
U
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
dropped
U
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
dropped
U
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
dropped
U
افت سقوط
dropped
U
چکه
dropped
U
قطره
dropped
U
پشت سر گذاشتن حریف دو
dropped
U
فرود
dropped
U
سقوط
dropped
U
افت
dropped
U
انداختن قطع مراوده
dropped
U
رهاکردن
dropped
U
افتادن چکیدن
dropped
U
از قلم انداختن
dropped
U
اب نبات
dropped
U
نقل
dropped
U
قطره سقوط کردن کم کنید
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
جاگذاشتن حریف
dropped
U
ژیگ
dropped
U
بار
I dropped in to say hello.
U
آمدم اینجا یک سلامی بکنم
dropped
U
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropped goal
U
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
dropped egg
U
تخم مرغ اب پز
At last the penny dropped!
<idiom>
U
آخرش متوجه شد که موضوع چه است!
[اصطلاح]
At last the penny dropped!
<idiom>
U
آخرش دوزاریش افتاد!
[اصطلاح]
. She dropped her demands (claim).
U
دست از تقاضاهای خود برداشت
My jaw dropped to the floor!
<idiom>
U
از تعجب داشتم شاخ در می آوردم!
[اصطلاح روزمره]
government
U
دولت
government
U
صلاحدید
government
U
سرپرستی
government
U
فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
government
U
عقل اختیار
self government
U
حکومت به دست مردم
self-government
U
حکومت بدست مردم
government
U
حکومت
government securities
U
اوراق بهادار دولتی
government house
U
اداره حکومتی
government stock
U
سهام دولت
government house
U
اقامتگاه رسمی فرماندار
government officials
U
مامورین دولتی
government property
U
مال دولتی
government regulation
U
مقررات دولتی
government sector
U
بخش دولتی
government expenditures
U
هزینههای دولت
government enterprise
U
موسسات تولیدی دولتی
cabinet government
U
حکومت حزب حائز اکثریت
coalition government
U
حکومت ائتلافی
colonial government
U
دولت یا حکومت مستعمراتی
constitutional government
U
حکومت مشروطه
parliamentary government
U
حکومت پارلمانی
democratic government
U
حکومت ملی
federal government
U
حکومت متحده
federal government
U
دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
government bonds
U
اوراق قرضه دولتی
government broadcasting
U
پخش برنامههای دولتی
government budget
U
بودجه دولت
government circles
U
دوایر حکومتی
government control
U
نظارت دولتی
A new government wI'll take office .
U
حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
government control
U
کنترل دولتی
central government
U
حکومت مرکزی
puppet government
U
حکومت پوشالی
government office
U
اداره دولتی
government departments
U
دوایر دولتی
presidential government
U
حکومت جمهوری
national government
U
ائتلافدولت
the policy of the government
U
سیاست دولت
the policy of the government
U
رویه دولت
state government
U
دولت مرکزی
seat of government
U
مقر حکومت
representative government
U
حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
puppet government
U
دولت پوشالی
mixed government
U
حکومتی که در ان جنبههای پادشاهی واشرافی و دمکراسی با هم به کار گرفته شود
mixed government
U
حکومت مختلط
government department
U
وزارتخانه دولت
military government
U
حکومت نظامی
government stock
U
اوراق بهاداردولتی
government treasury
U
خزانه دولت
local government
U
حکومت محلی
local government
U
حاکم محلی
local government
U
استانداری
military government
U
دولت نظامی
military government
U
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
government dificit surplus
U
کسر بودجه
To accord recognition to a new government.
U
دولت جدیدی را برسمیت شناختن
counsel briefed by the government
U
وکیل تسخیری
counsel briefedby the government
U
وکیل تسخیری
government transfer payments
U
پرداختهای انتقالی دولت
government owned industries
U
صنایع دولتی
The corruption in government offices .
U
فساد دردستگاههای دولتی
government owned industries
U
صنایع متعلق بدولت
government-run
[television, newspaper etc.]
<adj.>
U
دولتی
government-run
[television, newspaper etc.]
<adj.>
U
حکومتی
attack
U
افند
attack
[on]
U
حمله کردن
[بر]
attack
U
تک کردن
attack
U
مبادرت کردن به تاخت کردن
attack
U
اصابت یا نزول ناخوشی
attack
U
تاخت و تاز یورش
attack
U
حمله
attack
U
با گفتارونوشتجات بدیگری حمله کردن
attack
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attack
U
حمله کردن
attack
U
تاخت
attack
U
تکش
attack
U
تعدی
attack
U
اعتداء
attack
U
تک
attack
U
مبادرت کردن به
attack
U
حمله کردن بر
counter attack
U
حمله متقابله
minority attack
U
حمله اقلیت پیادهای شطرنج
diversionary attack
U
تک انحرافی
mating attack
U
حمله ماتی
diversionary attack
U
تک منحرف کننده توجه دشمن
double attack
U
حمله دویل
minority attack
U
حمله مینوریته
compound attack
U
حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
direction of attack
U
سمت حمله
direction of attack
U
سمت تک
angle of attack
U
زاویه حمل
creeping attack
U
تک خیزبه خیز
creeping attack
U
تک مرحله به مرحله
phased attack
U
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
pillsbury attack
U
حمله پیلزبری در گامبی وزیرشطرنج
post attack
U
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
anxiety attack
U
حمله اضطراب
preemptive attack
U
تک پیشگیری
coordinated attack
U
تک هم اهنگ شده
preemptive attack
U
تک ممانعتی تک پیشگیری کننده از شروع تک دشمن تک ممانعتی
composite attack
U
حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
creeping attack
U
تک هماهنگ شده ضد زیردریایی
creeping attack
U
تک غافلگیرانه دریایی
phased attack
U
تک مرحله به مرحله
deliberate attack
U
تک با فرصت
moller attack
U
حمله مولر در جوئوکوپیانوشطرنج
momentum of attack
U
دور حمله
momentum of attack
U
شدت حمله
nimzovitch attack
U
گشایش لارسن
cut off attack
U
تک برشی
cut off attack
U
تک هواپیمای رهگیر به متجاوز
cut off attack
U
تک قطع کننده مسیر
open to attack
U
در معرض حمله
corrosive attack
U
اغاز و توسعه خورندگی
attack altitude
U
ارتفاع تک
angle of attack
U
زاویه تک
anderssen attack
U
حمله اندرسن در دفاع فرانسوی شطرنج
launch an attack
U
اجرای حمله شروع تک
launch an attack
U
شروع حمله
launch an attack
U
حمله کردن
landing attack
U
تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
landing attack
U
تک همراه با پیاده شدن به ساحل
internal attack
U
تک داخلی یا تک از داخل
holding attack
U
تک بازدارنده
holding attack
U
تک متوقف کننده
holding attack
U
تک تثبیت کننده
absence attack
U
حمله غیاب
accidental attack
U
تک تصادفی
four powns attack
U
حمله چهار پیاده
air attack
U
تک هوایی
frontal attack
U
تک جبههای
frontal attack
U
حمله جبههای
false attack
U
حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
line of attack
U
هدف
line of attack
U
سینه شمشیرباز
marshall attack
U
حمله مارشال در روی لوپس
surprise attack
U
تک ناگهانی
main attack
U
حمله اصلی
main attack
U
تلاش اصلی نیروها
durkin attack
U
حمله دیورکین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com