Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Test match
U
مسابقه ازمایشی
Test match
U
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
Test match
U
مسابقه بین المللی کریکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
rugby test match
U
مسابقه بین المللی رگبی
Other Matches
match
U
مسابقه
match
U
علامت دوبدو گذاشتن چوب
match
U
جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
match
U
تطابق
match
U
مطابقت کردن
match
U
رویارویی بازیهای دو جانبه
match
U
جور کردن
match
U
همتا کردن
match
U
مطابقت
match
U
تطبیق تطابق
match
U
قرینه سازی در طرح یا بافت
match
U
حریف
match
U
همتا
match
U
نظیر
match
U
لنگه همسر
match
U
جفت
match
U
ازدواج زورازمایی
match
U
جور بودن با
match
U
بهم امدن
match
U
مسابقه کبریت
match
U
چوب کبریت
match
U
وصلت دادن حریف کسی بودن
match
U
تطبیق
match
U
تنظیم ثبات معادل با دیگری
match up
U
یارگیری
an out match
U
مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
brimstone match
U
کبریت گوگردی
match box
U
قوطی کبریت
postal match
U
مسابقهای که در محل انجام میشود و نتیجه ان با پست نزد داوران ارسال می گردد
quick match
U
فتیله توپ یا ترقه
radio match
U
رویارویی رادیویی
return match
U
بازیبرگشت
cable match
U
رویارویی تلگرافی شطرنج
sparring match
U
مبارزه تمرینی بوکس
These gloves do not match .
U
این دستکشها لنگه به لنگه است
safety match
U
کبریت بی خطر
match mark
U
جفتن و جور کردن قطعات
friction match
U
کبریتی که با اصطکاک ومالش روشن میشود
slow match
U
کبریت کند سوز
discounting match
U
ادامه ندادن به مسابقه کشتی
to strika a match
U
کبریت زدن
ballistic match
U
تطابق شرایط بالیستیکی خورند بالیستیکی
shouting match
U
بحثوجدلپرسروصدا
slanging match
U
بزنبزن کتککاری
To strike a match.
U
کبریت زدن
match maker
U
ترتیب دهنده مسابقه
match foursome
U
مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
match fishing
U
مسابقه ماهیگیری درانگلستان
love match
U
عروسی ای که پایه اش عشق باشد و بس
match penalty
U
خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
match play
U
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
match race
U
مسابقه دو بین دو نفر
wrestling match
U
مسابقه کشتی
wresthing match
U
مسابقه کشتی
winner of a match
U
برنده مسابقه
telex match
U
رویارویی تلکسی
international match
U
مسابقه بین المللی
[ورزش]
match point
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match point
U
اخرین امتیاز
match points
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match points
U
اخرین امتیاز
a good match
U
زن و شوهری که خوب بهم بخورند
The craps should match the curtains.
U
پرده ها با قالیها باید بخورد ( جور در آید )
to strike a match or light
U
کبریت زدن
To win the match(race,contest).
U
مسابقه رابردن
The football players are warming up before the game ( match) .
U
هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
test course
U
مسافت ازمایش
test
U
ازمودن کردن
t test
U
ازمون تی
x o test
U
ازمون ضربدر و دایره
to do a test
U
امتحان کتبی نوشتن
z test
U
ازمون " زی "
test
U
امتحان محک
f test
U
ازمون اف
test
U
شهادت گواهی بازرسی کردن
self test
U
خودازمایی
test
U
محک زدن
self test
U
ازمایش خودکار
test value
U
نمره ازمون
test
U
معیار
test
U
امتحان
test
U
محک
test
U
امتحان کردن
test
U
ازمایش کردن امتحان
u test
U
ازمون یو
test
U
ازمایش کردن
test
U
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
test
U
بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
test
U
اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test
U
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
test
U
آزمایش
test
U
امتحان
test
U
تست کردن ازمایش
test
U
داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
test
U
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
test
U
آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
test
U
معاینه کردن
test
U
محیط ی برای آزمایش برنامه ها
test
U
آزمون
test
U
تست
test
U
تست
test
U
اختیار
similarities test
U
ازمون شباهتها
sign test
U
ازمون علامتها
shearing test
U
ازمون برشی
saliva test
U
ازمایش بزاق دهان اسب
sampling test
U
ازمون نمونهای
sedimentation test
U
ازمایش تهنشینی
self administering test
U
خودازما
shop test
U
ازمایش کارگاهی
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
shear test
U
ازمایش برشی
test bar
U
میله ازمایش
slump test
U
ازمایش فرو نشستن
subjective test
U
ازمون غیرعینی
substitution test
U
ازمون جانشین سازی
system test
U
ازمون سیستم
szondi test
U
ازمون زوندی
test announcement
U
اعلام نتیجه ازمایش
test age
U
سن ازمونی
tensile test
U
ازمایش کشش
tapping test
U
ازمون ضربه زدن
tensile test
U
ازمون کششی
test announcement
U
نتیجه ازمایش
stripping test
U
ازمایش زدودگی
stripping test
U
ازمایش زدودن
smoke test
U
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
sorting test
U
ازمون دسته بندی
spinning test
U
تست ویژگیهای چرخش هواپیما
spiral test
U
ازمون مارپیچ
spot test
U
ازمایش فوری
standardized test
U
ازمون میزان شده
static test
U
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
stilling test
U
ازمون استیلینگ
tensile test
U
ازمایش کششی
low test
U
اندک
nonlanguage test
U
ازمون غیر کلامی
nonverbal test
U
ازمون غیرکلامی
objective test
U
ازمون عینی
occupational test
U
ازمون شغلی
omnibus test
U
ازمون مختلط
one sided test
U
ازمون یکسویه
one tailed test
U
ازمون یک دامنه
opposites test
U
ازمون کلمات متضاد
oral test
U
ازمون شفاهی
non destructive test
U
ازمایش بدون خرابی
myokinetic test
U
ازمون جنبش عضلانی
lucas test
U
ازمایش لوکاس
manikin test
U
ازمون ادمک سازی
mantoux test
U
ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
marginal test
U
ازمون مرزی
group test
U
ازمون گروهی
matching test
U
ازمون همتایابی
matching test
U
ازمون جور کردن
mental test
U
ازمون روانی
psychological test
U
ازمون روانی
ordering test
U
ازمون رده بندی
oseretsky test
U
ازمون اوزرتسکی
performance test
U
ازمون عملکردی
rattler test
U
ازمایش تورق
mosaic test
U
ازمون موزائیکها
rattler test
U
ازمایش تردی
reasoning test
U
ازمون استدلال
recall test
U
ازمون یاداوری
recognition test
U
ازمون بازشناسی
repeated test
U
ازمون دوباره
rivet test
U
ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
road test
U
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
random test
U
ازمایش پیشامدی
random test
U
ازمایش نامنظم
performance test
U
ازمون عملی
personality test
U
ازمون شخصیت
post test
U
پس ازمون
power test
U
ازمون قدرت
preliminary test
U
ازمایش مقدماتی
proverbs test
U
ازمون ضرب المثلها
puncture test
U
ازمایش قدرت نارسانایی
put to test
U
ازمودن
put to test
U
امتحان کردن
rorschach test
U
ازمون رورشاخ
test scaling
U
مقیاس بندی ازمون
tollen's test
U
ازمون تولن
torsion test
U
ازمایش پیچش
triaxial test
U
ازمون سه اسهای
triaxial test
U
ازمایش سه بعدی
troop test
U
ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
Turing test
U
بررسی هوشمند بودن کامپیوتر
turing's test
U
ازمایش تورینگ
two tailed test
U
ازمون دو دامنه
two tailes test
U
ازمون دو دامنهای
test construction
U
ازمون سازی
to put to the test
U
محک زدن
to put to the test
U
ازمودن
test wise
U
ازمون اشنا
test score
U
نمره ازمون
test series
U
سری ازمایش
test set
U
دستگاه ازمایش
test sophistication
U
کارکشتگی در ازمونها
test specimen
U
نمونه ازمایشی
test specimen
U
نمونه ازمایش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com