Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Some parent spoil their children .
U
برخی پدر ومادرها بچه هایشان را لوس بار می آورند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spoil
U
رودادن
spoil
U
کاهش
spoil
U
مازاد
spoil
U
پوسیده شدن لوس کردن
spoil
U
غنیمت
spoil
U
یغما
spoil
U
تاراج سودباداورده
spoil
U
فساد
spoil
U
تباهی از بین بردن
spoil
U
اتلاف
spoil
U
تضییع
spoil
U
غارت کردن ضایع کردن
spoil
U
فاسد کردن
spoil
U
ضایع کردن
spoil
U
فاسد کردن فاسد شدن
to spoil ones game
U
نقشه یاکارکسیراخراب کردن
you will spoil the child
U
بچه را فاسد خواهیدکرد
to make spoil of
U
غارت کردن
to make spoil of
U
به یغما بردن
spoil pit
U
انبار
It wI'll spoil my appetite .
U
اشتهایم راکور خواهد کرد
To spoil child .
U
بچه یی را لوس کردن
children
U
طفل ها
children
U
بچه ها
children
U
کودکها
Dont spoil your appetite .
U
اشتهایم را خراب نکن ( کور نکن )
Dont spoil the child .
U
بچه را خراب نکنید (لوس نکنید )
Too many cooks spoil the broth .
<proverb>
U
آشپزها که زیاد شوند غذا خراب مى شود .
too many cooks spoil the broth
U
ماما که دوتاشدسربچه کج درمیاید
too many cooks spoil the broth
U
اشپزکه دوتاشدغذایاشورمیشودیابی نمک
suitable for children
U
مناسب برای بچه ها
children's home
U
محلنگهداریبچههاییکهپدرومادر خوبوشایستهایندارند
twin children
U
دو بچه دوقولو یا همزاد
slide
[for children]
U
سورتمه
[سرسره ]
[در برف]
to watch children
U
مواظب بچه ها بودن
None of the boys ( children ) came .
U
هیچ کدام از بچه هانیامدند
If you count the children too.
U
اگر بچه ها راهم حساب کنید ( بشمارید )
Keep an eye on the children.
U
چشمت به بچه ها با شد ( مراقب آنهاباش )
suitable for children
U
د رخور بچه ها
disadvantaged children
U
کودکان محروم
disturbed children
U
کودکان پریشان
exceptional children
U
کودکان استثنایی
institutionalized children
U
کودکان پناهگاهی
parent
U
پدر یا مادر
parent
U
منشاء
parent
U
جد
parent
U
پدر
parent
U
یکان لاحق
parent
U
اصلی
parent
U
والدین منشاء
parent
U
بعنوان والدین عمل کردن
parent
U
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
parent
U
والدین
parent
U
یکان اولیه
A mothers love for her children.
U
عشق مادر نسبت به فرزندانش
children's apperception test
U
ازمون اندریافت کودکان
children's apperception test
U
سی ا تی
school age children
U
کودکان واجب التعلیم
Some children are afraid of the dark.
بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
Mentally retarded children.
U
کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
god parent
U
نام گذاربچه
single parent
U
بچهایکهفقطیاپدرویامادرداشتهباشد
one-parent family
U
خانوادهایکهدرآنفرزندبافقط یکیازوالدینشزندگیکند
god parent
U
پدریامادرتعمیدی
parent folder
U
پروندهای که حاوی پروندههای دیگر است
parent directory
U
دایرکتوری بالاتر
parent directory
U
دایرکتوری بالای یک زیر دایرکتوری
parent chain
U
زنجیر مادر
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
parent company
U
شرکت اصلی
parent company
U
شرکت مادر
parent chain
U
زنجیر اصلی
parent object
U
صفحهای که حاوی شی ارجاعی است
parent program
U
برنامه ای که برنامه دیگر را آغاز میکند.
parent program
U
در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
the parent of all evils
U
سرچشمه همه بدی ها منشاهمه فسادها
parent ship
U
کشتی مادر
grand parent
U
جد و جده
parent ship
U
ship mother :syn
Children start school at the age of 7.
U
بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
Our children have all left home now, but
[except]
[bar]
one.
U
همه بچه های ما خانه را ترک کردند به غیر از یکی.
Line up the children in order of height.
U
بچه ها رابترتیب قد بخط کنید
We are thirty people not counting the children .
U
بدون شمرن بچه ها سی نفر هستیم
parent-teacher association
U
انجمناولیاومربیان
parent child relationship
U
رابطه پدر و پسر
aunts related through only one parent
U
عمات ابی یا امی
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support.
U
سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او
[مرد]
باید از آنها حمایت بکند.
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents.
U
بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com