Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
She swerved sharply to avoid hitting a dog.
U
او
[زن]
ویراژ تندی داد تا با خودرو به سگ نزند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sharply
U
تند
sharply
U
سخت
sharply
U
به زیرکی
sharply
U
باصراحت
to sharply rebuff somebody
U
بطور خشن کسی را رد کردن
swerved
U
عدول کردن منحرف کردن کج کردن
swerved
U
عدول کردن طفره زدن
swerved
U
منحرف شدن
swerved
U
منحرف کردن
swerved
U
کج شدن
He lost control of the car and swerved towards a tree.
U
او
[مرد]
کنترل خودرو را از دست داد و از پهلو به درخت خورد.
avoid
U
احتراز کردن اجتناب کردن
avoid
U
دوری کردن از
avoid
U
الغا کردن
avoid
U
الغاء کردن
avoid
U
موقوف کردن
to avoid something
U
دوری کردن از
[چیزی]
avoid
U
طفره رفتن از
to avoid bankruptcy
U
مانع ورشکستگی شدن
to avoid bankruptcy
U
از ورشکستگی جلوگیری کردن
He went underground to avoid arrest.
U
او
[مرد]
خودش را غایم کرد تا دستگیرش نکنند.
to avoid distortion of the results
[produced]
by ...
U
برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
hitting
U
اصابت موفقیت
hitting
U
ضربه زدن زدن
hitting
U
اصابت کردن به هدف زدن
hitting
U
اصابت گلوله
hitting
U
زدن خوردن به
hitting
U
نمایش یافیلم پرمشتری
hitting
U
موفقیت
hitting
U
ضربت تصادف
hitting
U
خوردن
hitting
U
اصابت
hitting
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
طعمه دزدی ماهی
hitting
U
زدن
hitting
U
انتخاب یک کلید
hitting
U
جستجوی موفق در پایگاه داده
hitting
U
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hitting
U
به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
Three things to avoid:a crumbling wall, a biting .
<proverb>
U
از دیوار شکسته و سگ درنده و زن سلیطه یذر کنید .
holding and hitting
U
گرفتن حریف و ضربه زدن
hard-hitting
U
پرتکاپو
hard-hitting
U
سختکوش
hard-hitting
U
پر جوش و خروش
hitting area
U
سطحضربه
One must avoid three things: crumbling walls, vicious dogs, and harlots
U
از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com