English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
video ram U RA بصری یا تصویری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
video disk U دیسک بصری دیسک تصویری
Other Matches
pibal U تعیین جهت وزش باد به طریقه بصری دیدبانی بصری
visual interceptor U هواپیمای رهگیر بصری هواپیمایی که باوسایل بصری رهگیری میکند
visualreport U گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
blow up U تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-up U تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-ups U تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
visuals U بصری
visual U بصری
optic U بصری
visually U بصری
optical U بصری
ocular U بصری
visual communication U ارتباط بصری
visual communication U مخابره بصری
VDU U واحدنمایشگر بصری
VDU U واحدنمایش بصری
visual display U نمایش بصری
audiovisual U سمعی و بصری
visual arts U هنرهای بصری
visualreport U گزارش بصری
visual aids U کمکهای بصری
optic U چشمی بصری
videotext U متن بصری
optical sight U دوربینهای بصری
optic chiasma U چلیپای بصری
optic chiasm U چلیپای بصری
VDUs U واحدنمایشگر بصری
visual flight U پرواز بصری
optical U الات بصری
visual signal U علامت بصری
audiovisual U سمعی-بصری
optokinetic U بصری- جنبشی
visual signal U علایم بصری
audio-visual U سمعی بصری
audio visual U سمعی بصری
chiasma U ضربدر بصری
visual check U مقابله بصری
visual identification U تشخیص بصری
visual identification U شناسایی بصری
VDUs U واحدنمایش بصری
vision recognition U تشخیص بصری
visual observation U دیدبانی بصری
titchener's illusion U خطای بصری تیچنر
vdt U ترمینال نمایش بصری
video adapter U وفق دهنده بصری
visual display unit U واحد نمایشگر بصری
video tape U نوار سمعی و بصری
optical U مربوط به دیدبانی بصری
visual interaction U کنش متقابل بصری
visual elevation U افت بصری گلوله
flash card U ورقه تمرین بصری
visual display terminal U ترمینال نمایش بصری
video graphics array U ارایه نگاره سازی بصری
optical U نشانه روی بصری چشمی
optical sight U وسایل نشانه روی بصری
visual flight U پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
vga U ارایه نگاره سازی بصری
visual omnidirectional range U سیستم تعیین مسیر هواپیمابطریق بصری
picture writing U خط تصویری
pictograph U خط تصویری
projective U تصویری
pictorial U تصویری
figurative U تصویری
videos U تصویری
videoing U تصویری
video U تصویری
videoed U تصویری
nancy U سیستم چراغ نانسی مخصوص مخابره بصری
raster scan graphics U نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی
visual page U صفحه تصویری
non figurative U غیر تصویری
video monitor U مانیتور تصویری
image sinusoidally U تابیدگی تصویری
visual scanner U پیماینده تصویری
video terminal U پایانه تصویری
video terminal U ترمینال تصویری
pictograph U نمودار تصویری
pictorial tests U ازمونهای تصویری
picture graph U نمودار تصویری
picture processing U پردازش تصویری
projection formula U فرمول تصویری
facsimile U پست تصویری
hieroglyphs U حروف تصویری
hieroglyph U حروف تصویری
facsimiles U پست تصویری
icons U نماد تصویری
icon U نماد تصویری
ikons U نماد تصویری
an abstract term U تعبیر تصویری
videotext U متن تصویری
video amplifier U دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
video game machine U ماشین بازی تصویری
pictograph U نشان یا علائم تصویری
video display unit U واحد نمایش تصویری
video digitizer U دیجیتالی کننده تصویری
video amplifier U تقویت کننده تصویری
video display terminal U ترمینال نمایش تصویری
pictorial U وسایل تصویری یا تصویرنهایی
fax U نمابرد پست تصویری
block diagram U نمایش تصویری سیستمها
self-portrait U تصویری که نقاش از خودبکشد
faxing U نمابرد پست تصویری
object oriented U تصویری که از بردارهای تعریف
faxes U نمابرد پست تصویری
faxed U نمابرد پست تصویری
self portrait U تصویری که نقاش از خودبکشد
pixel U نقطه عنصر تصویری
self-portraits U تصویری که نقاش از خودبکشد
pip matching U روش بصری روانه کردن انتن رادار در ارتفاع و سمت
pibal U دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
picture frustration test U ازمون ناکامی سنج تصویری
blips U تصویری بر روی صفحه رادار
blip U تصویری بر روی صفحه رادار
reproduction [of a recording] [audio, video] U پخش [ضبط صوتی یا تصویری]
halftone U عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
blurred U تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
symbol U نشانه یا تصویری که معرف چیزی است
blur U تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
blurs U تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
halftones U عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
blurring U تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
prestel U سرویس متن تجاری تصویری در انگلستان
phototypesetter U حروف چینی نوری حروفچین تصویری تصویرپرداز
Videotex U تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
camera lucida U دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
gouache U عکس و تصویری که با رنگ کاری فوق بدست اید
d. of macabre U تصویری که دسته مردن راازپست و بلند نشان میدهد
Doom U [نمایش تصویری از آخرین قضاوت عیسی مسیح در کلیسا]
d. of death U تصویری که دسته مردم راازپست وبلند نشان میدهد
blast through alphanumerics U حروفی که در یک ترمینال تصویری در حالت گرافیکی قابل نمایش اند
wraparound U حرکت نشانه گر در صفحه تصویری کامپیوتر از انتهای یک خط یا شروع خط بعد
desktop U الگو یا تصویری که در پشت صفحه ویندوز نمایش دده میشود
ethernet U نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
aliasing U اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
eighty column screen U صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
telesoftware U نرم افزاری که سرویس را از داده تصویری یا متن راه دور می گیرد
bit mapped screen U pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
bitmap U تصویری که پیکسل ها با عوض کردن مقدار بیت ذخیره شده تغییر میکند
acrade game U نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
yoke U قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
DV I U سیستمی که نحوه فشرده سازی و نمایش سیگنالهای صوتی و تصویری روی کامپیوتر را نشان میدهد
air signal U علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
holographic image [ذخیره داده به صورت تصویری که بعدا توسط بانکی از خانه های نوری و لیزر خوانده میشود.]
composite video U واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند
area search U کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
stair stepping U روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
storage U TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
ion deposition U فناوری چاپ که از نوک چاپی استفاده میکند که نشانه هایی می کشد تا تصویری ایجاد شود که toner را جذب کند
check plot U یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
pan- U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
texture mapping U 1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
pan U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pans U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
monitors U واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitor U واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitored U واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
wetzel U عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد
digitize U تصویری که برای تولید سیگنال آنالوگی که بعد به دیجیتال تبدیل میشود و روی کامپیوتر ذخیره شود یا نمایش داده شود
refresh U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
figural rug [pictorial] U فرش تصویری [در این نوع بافت چهره انسان و یا مناظر قسمت اصلی فرش را تشکیل داده و معمولا در ابعاد کوچک بافته می شود.]
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
video cassette U نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
video cassettes U نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
composite video U سیگنال تصویری که سیگنال تک رنگ و رنگی را در یک سیگنال ترکیب میکند
communications stallite corporation U یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
blacked U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacks U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
off screen image U تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود
projection print U روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
ground signals U سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
pictorial rug U قالیچه های تصویری [قالیچه های پرتره] [در اینگونه فرش ها نگاره های معمول فرش ها استفاده نمی شود و در آن از تصاویر انسان، حیوان، طبیعت، بناها و حوادث تاریخی بهره می گیرند. به آن نقش غلط نیز می گویند.]
fibre distributed data interface II U استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com