Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
professional
U
فوی
professional
U
تخصصی
professional
<adj.>
U
حرفه ای
professional
U
خود قرار دهد
professional
U
پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
professional
U
حرفهای
professional
U
پیشهای
fullwrite professional
U
یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
extra professional
U
خارج حرفهای
extra professional
U
بیرون ازپیشه یاحرفه
computer professional
U
متخصص کامپیوتر
professional jobs
U
شغلهای تخصصی
professional code
U
ضوابط حرفهای
professional education
U
اموزش تخصصی
professional fee
U
حق الزحمه
professional fee
U
اجرت
professional workstation
U
ایستگاه کار حرفهای
professional status
U
پایگاه حرفهای
professional slang
U
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
professional service
U
تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
professional misconduct
U
اشتباه حرفهای
professional liability insurance
U
بیمه تعهدات شغلی
fee
[payment to professional people]
U
حق الزحمه
fee
[payment to professional people]
U
اجرت
The tribunal considered that this action amounted to professional misconduct.
U
برای دادگاه این اقدام برابر با اشتباه حرفه ای محسوب می شود.
systems
U
سازگان
systems
U
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
systems
U
نظام
systems
U
قاعده رویه
systems
U
طرز اسلوب
systems
U
جهاز
systems
U
دستگاه
systems
U
سلسله رشته
systems
U
طریقه
systems
U
ترتیب
systems
U
روش اصول
systems
U
سازمان
systems
U
تشکیلات
systems
U
نظم منظومه
systems
U
نظام سیستم
systems
U
همستاد روش
systems
U
مجموعه سازمان
systems
U
طرز روش
systems
U
نظم ترتیب
systems
U
اصول وجود
systems
U
اسلوب
systems
U
سیستم
systems
U
همست
systems
U
منظومه
systems
U
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems
U
سلسله
systems
U
رشته دستگاه
systems analyzer
U
تحلیل گر سیستم
systems approach
U
رویکرد نظام نگر
systems console
U
پیشانه سیستم ها
systems analysis
U
تحلیل سیستم ها
systems console
U
میزفرمان سیستم ها
systems disk
U
دیسک سیستم ها
Monetary systems.
U
سیستم های پولی ( مالی )
systems flowchart
U
روندنمای سیستم
systems house
U
خانه سیستم ها
systems library
U
کتابخانه سیستم ها
systems manual
U
کتاب راهنمای سیستم
systems progarmmer
U
برنامه نویس سیستم ها
systems programming
U
برنامه نویسی سیستم
systems analysis
U
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
systems programmer
U
برنامه نویس سیستم
systems program
U
برنامه سیستم
systems programer
U
برنامه نویس سیستم
systems engineer
U
مهندس سیستم
framing systems
U
سیستمهای قابدار
nervous systems
U
دستگاه عصبی
pos systems
U
فروشگاههای زنجیرهای وسوپرمارکتها که اخیرا " ازسیستمهای POS استفاده می کنند
nervous systems
U
دستگاه پی
systems analysis
U
برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
nervous systems
U
سلسله عصب
operating systems
U
سیستم عامل
bifurcated systems
U
سیستمهای دو چنگاله
systems analyst
U
تحلیلگر سیستم
systems analysis
U
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
systems analysis
U
سیستمی که نرم افزار سیستم می نویسد
systems analysis
U
شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد
systems analysis
U
نظام شناسی
systems analysis
U
تحلیل سیستم
systems software
U
نرم افزار سیستم
systems analyst
U
تحلیل گر سیستم
embedded systems
U
سیستمهای تعبیه شده
association in information systems
U
professionals
information processing systems
U
نظامهای خبرپردازی
public address systems
U
دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
certified systems professionals
U
CSP
systems network architecture
U
معماری شبکه سیستم ها
computerised ordering systems
U
سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
man machine systems
U
نظامهای انسانی- ماشینی
association in information systems
U
انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
systems application architecture
U
معماری کاربردی سیستم ها
systems network architecture
U
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
small computer systems interface
U
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
a comparison of the tax systems in Italy and Spain
U
مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com