English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Please check the spear tyre, too. لطفا تایر زاپاس را هم کنترل کنید.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Could you check the tyre pressure? U آیا ممکن است باد تایر را کنترل کنید؟
spear U بانیزه زدن
spear U سنان
spear U نیزه دار
spear U نیزهای
spear U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
spear U ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
spear U نیزه
king's spear U برواق
spear head U گروه جلودار
king's spear U نرگس
king's spear U سوسن سفید
king's spear U بوته سریش
spear gun U وسیله پرتاب نیزه ماهیگیری
spear side U سلاله ذکور
spear side U طرف پدری
spear head U گروه نوک درحمله یا سر جلودار
spear fisherman U ماهیگیر با نیزه
tyre U لاستیک اتومبیل
tyre U تایر
tyre U لاستیک چرخ
tyre U دوره چرخ
tyre U لاستیک
tyre valve U ذریچهلاستیک
tyre pump U پمپتایر
tyre inflator U پنچرگیری
spare tyre U لاستیک زاپاس
radial tyre U لاستیکشعاعی
Would you change the tyre please? U آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟
I've a flat tyre. یک طایر اتومبیلم پنچر شده است.
car tyre [British] U تایر ماشین
to have a flat tire [tyre] U پنچر بودن [لاستیک اتومبیل ]
flat tyre [British] U چرخ پنچر
belted radial tyre U تایرباتسمهشعاعی
inflated guiding tyre U لاستیک
car tyre [British] U چرخ ماشین
inflated carrying tyre U لاستیکعاجدار
cross-ply tyre U لایهعرضیلاستیک
inflated guiding tyre U مسطحراهنما
The car has a flat tyre. U باد یکی از لاستیکها ی اتومبیل خالی شده
The tyre is punctured (flat). U لاستیک سوراخ شده
solid rubber tyre U لاستیککائوچوییسفت
check up U معاینه کردن
check off U تغییرروش بازی درتجمع
check out U تصفیه حساب کردن
second check U بررسی دوباره
check out U بازدیدعمل و خصلت جنگ افزار
second check U بررسی نهایی
check up U رسیدگی کامل کردن ازمایش کردن
to check off U رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
in check <idiom> U غیرقابل کنترل
to check in U نام نویسی کردن [هتل]
to check out something U چیزی را بررسی یا امتحان کردن
check U محک زدن
to check up U درست رسیدگی یاحساب کردن
check U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check-up U کنترل کردن
check-up U بازبینی کردن
check U خطا یا توقف کوچک در فرآیند
check U کم یا متوقف کردن سرعت بدن
check U منع
check U تطبیق
check U مقابله
check U چک
check U امتحان کردن بازرسی
check U امتحان
check U چاپ گرفتند وضعیت داده و برنامه در یک نقط ه بررسی
check U خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
check U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check U محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
check U نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
check U کیش
check U و شدن بوی شکار
check U وارسی
check U جلوگیری کردن از
check U سرزنش کردن رسیدگی کردن
check U مقابله کردن مقابله
check U بررسی
check U بررسی کردن
check U تطبیق کردن
check U نشان گذاردن
check U چک بانک
check U ممانعت کردن
check U دریچه تنظیم
check U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check U بازرسی کردن
check U بازرسی شد
check U مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
check U بررسی کردن
check U مقابله کردن بررسی
check in U وارد شدن
check-in U وارد شدن
check U تحقیق کردن
check-up U بازبینی
check U عیار گرفتن
check U تجزیه کردن
check U مطالعه کردن
check-in U نام نویسی کردن مراسم ورود
check U ارزیابی کردن
check in U نام نویسی کردن مراسم ورود
check U بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
check U یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
check U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
check U حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
check U اجرای خشک یک برنامه
check U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check U سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
check U او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
check U سنجیدن
check U اطمینان از صحت چیزی
check-up U کنترل
reasonableness check U بررسی و کنترل معقولانه و مستدل
redundancy check U تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند
programmed check U مقابله برنامه ریزی شده
redudancy check U بررسی افزونگی
perpetual check U کیش دایم
hook check U سد کردن راه چوب حریف ازعقب
hip check U سد کردن راه حریف با کمر وباسن
programmed check U بررسی برنامه ریزی شده
range check U بررسی محدوده
reasonableness check U بررسی معقول بودن
hardware check U مقابله سخت افزاری
programmable check U مقابله برنامه ریزی شده
priority of check U تقدم کیش
poke check U فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
odd even check U مقابله فرد و زوج
marginal check U برسی مرزی
marginal check U مقابله مرزی
machine check U برسی ماشین
indian check U سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
limit check U بررسی حدی
limit check U مقابله حدود
odd even check U بررسی فرد و زوج
overflow check U بررسی سرریزی
modulo n check U مقابله به پیمانه
pay check U چک حقوق
parity check U مقابله ایستایی
parity check U مقابله توازن
parity check U بررسی توازن
parity check U مقابله کردن توازن
overflow check U مقابله سرریز
overflow check U بررسی سرریز
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
redundancy check U بررسی افزونگی
identity check U بازرسی شناسنامه
check-rail U ریلتنظیم
rain check U نوید یا قول دعوت بعدی
rain check U بلیط باران
rain check U بلیط مجانی یا مجدد
wraparound check U سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
visual check U مقابله بصری
visual check U مقابله دیداری
security check U چکامنیتی
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
rain check <idiom> رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
identity check U بررسی هویت
transfer check U مقابله
Please check the battery. لطفا باطری را کنترل کنید.
Please check the oil. لطفا روغن را کنترل کنید.
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
What time should I check in? U چه وقت کارت سوار شدن به من میدهید؟
rain check <idiom> U بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
validity check U بررسی اعتبار
stick check U دور کردن گوی از گوی دار بااستفاده از چوب
spite check U کیش دفع الوقت
sight check U مقابله نظری
sight check U مقابله چشمی
sequence check U بررسی ترتیبی
sequence check U مقابله ترتیب
selection check U مقابله گزینش
sales check U صورت فروش
stock check U کنترل موجودی
sum check U مقابله جمعی
summation check U بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
validity check U مقابله اعتبار
twin check U بررسی توام
twin check U مقابله توام
traveler's check U چک مسافرتی
transfer check U انتقال
system check U بررسی سیستم
system check U مقابله سیستم
synchronization check U کنترل همزمانی
residue check U بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
frequency check U کنترل فرکانس
check lists U لیست مرجع
check boxes U چهارگوشهای انتخاب
check book U کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
check bit U بیت مقابلهای
check bit U ذره مقابلهای
certified check U چک تضمینی
certified check U چک گواهی شده
certified check U چک تضمین شده
cashier's check U چکی که بانک عهده خود بکشد
bulit in check U تست تعبیه شده
built in check U بررسی توکار
built in check U مقابله توکار
check boxes U جعبههای مقابله
check character U دخشه مقابلهای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com