English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
It must have a solid foundation. U اساس کار باید محکم باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
foundation U پی ریزی اساس
foundation course U دورهآمادهسازیدانشگاه
foundation U پی
foundation U پایه
foundation U شالوده
foundation U شالوده اصل
foundation U فونداسیون
foundation U فوندامنت
foundation U پی ریزی
foundation U پایه مبنا
foundation U اساس
foundation U بنیاد
foundation U سازمان خیریه
foundation U انداختن تمام میلههای بولینگ در دور نهم
foundation U پی ساختمان
foundation U موسسه خیریه
foundation U اسکلت اصلی فرش [شامل تار و پود]
foundation U بنیان بنگاه
foundation U تاسیس
foundation pile U میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
depth of foundation U عمق پی
pile foundation U شالوده شمعی
pier foundation U اساس پی
pier foundation U شالوده پی
foundation joint U درز اتصالی که بین پی وساختمان تعبیه میشود
foundation joint U درز پی
foundation materials U مصالح پی سازی
foundation paste U شفته
foundation pile U تیر فونداسیون
foundation school U اموزشگاه موقوف
foundation soil U پی ریزی ساختمان
foundation soil U شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
foundation trench U شالوده
foundation gallery U نقب پی
foundation gallery U گالری پی
bouyant foundation U پایه شناور
bouyant foundation U پی شناور
caisson foundation U پی سازی با هوای فشرده
machine foundation U پایه دستگاه
grillage foundation U پی شبکهای
deep foundation U پی گود
deep foundation U پی سازی در عمق
depth of foundation U گودی پی
foundation concrete U بتن پی
foundation trench U پی
To lay the foundation. U پی نهادن ( پی ریزی کردن )
shallow foundation U پی سطحی
natural foundation U پی طبیعی
dam foundation U شانهنهرپائینی
earth foundation U پایهزمین
foundation blockage U پایهسرکننده
foundation of tower U پایهمرتفع
foundation slip U زیرپوشبندی
liquid foundation U کرم مایع
foundation stone U سنگبنا
shallow foundation U پی کم عمق
raft foundation U پی گسترده
raft foundation U پی روی رادیه
road foundation U زیر پی راه
road foundation U پی راه
road foundation U شالوده راه
pilework foundation U پی سازی با شمع
pile foundation U فونداسیون ستون
settlement of the foundation U نشست پی گاه
pile foundation U شمع پی
bearing pressure on foundation U فشار تکیه گاهی شالوده
To lay the foundation of a company. U پایه واساس شرکتی راریختن
custodian of a pious foundation U متولی
investigation of foundation conditions U شناسایی زمین پی
earthquake proof foundation U شالوده ضد زلزله
earthquake proof foundation U غیر مقاوم درمقابل زلزله
begueather of a pious foundation U واقف
investigation of foundation conditions U تحقیق شرایط شالوده
settler of a pious foundation U واقف
begueather of a pious foundation U وقف کننده
solid U تن
solid U بدن [کالبد]
solid U جسم [بدن]
solid U سخت پا
solid looking U دارای قیافه جامد وبیروح
solid U تنه
solid U یکپارچه
solid U بسته
solid U ناب
solid U سخت
solid U قوی خالص
solid U استوار
solid U محکم
solid U سه بعدی
solid U منجمد سخت
solid U یک پارچه
solid U توپر سخت محکم
solid U دج
solid U قابل اطمینان
solid U یکسان فضائی
solid U توپر نیرومند
solid U مکعب حجمی
solid U تیمی با بازیگران خوب
solid U پر
solid U سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
solid U ز جسم
solid U ماده جامد سفت
solid U چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
solid U خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
solid U رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solid U جامد
solid U مکعب
solid U توپر
solid U ثابت
solid figure U تنه
solid wire U سیم تک رشته
solid support U تکیه گاه جامد
solid propellant U سوخت جامد
solid figure U جسم [بدن]
solid shot U ساچمهخالص
solid figure U تن
solid figure U بدن [کالبد]
Seven solid years. U هفت سال تمام (پیاپی،آز گار )
This is a very solid car. U این اتوموبیل خیلی محکم است
solid state U نیمه هادی
solid line U خط پر
solid jet U فوران پر
solid door U لنگه در توپر
solid geometry U هندسه ی فضایی
solid fuel U سوخت جامد
solid geometry U هندسه فضایی
solid geometry U هندسه سه بعدی
solid floor U کف زیر بر
solid dike U اب بند
solid dam U سد بی دررو
solid dam U سد کور
solid color U رنگ یکدست
solid body U جسم سخت
solid angle U زاویه فضایی
regular solid U کثیرالاضلاع پنج ضلعی منظم
solid partition U جداگر یکپارچه
solid shaft U محور توپر
crystalin solid U جامد متبلور
solid state U حالت جامد
color solid U سه بعدی رنگ نما
solid-state U مربوط به وسایل نیمه هادی
monoatomic solid U جامد تک اتمی
of solid build U خوش بنیه
solid angle U زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
solid-state U وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
solid sodding U پوشش یکدست چمنی
solid-state U وسیله ذخیره حافظه با وضعیت ساکن
solid solution U محلول جامد
solid solution U کریستال مخلوط
Foundation [junior] house officer [British English] U انترن پزشک [مقیم بیمارستان]
solid-state laser U لیزر حالت جامد [فیزیک]
solid state component U مولفهء حالت جامد
airless solid injection U تزریق بدون کمپرسور
solid-shade dyeing U یکدست و همرنگ
solid state cartridge U کارتریج نیمه هادی
solid state device U دستگاه حالت جامد
solid state diffusion U پخش حالت جامد
solid state physics U فیزیک حالت جامد
substitutional solid solution U محلول جامد جانشینی
unit solid angle U زاویه واحد فضایی
solid state circuitry U مدارات حالت جامد
solid-rocket booster U راکدثابتبالارونده
solid rubber tyre U لاستیککائوچوییسفت
gas solid chromatography U کروماتوگرافی گاز- جامد
solid-shade dyeing U رنگرزی یکنواخت
solid state cartridge U کارتریج حالت جامد
Iranian goods are usally solid. U جنس ساخت ایران غالبا" محکم است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com