Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
It is foul weather today .
U
امروز هوا خیلی گند است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Today's weather is mild by comparison.
U
در مقایسه هوای امروز ملایم است.
foul weather
U
هوای خراب
foul weather
U
هوای نامساعد
today
U
امروز
So what's today?
U
امروز چه خبر
[تازه ای]
است؟
[اصطلاح روزمره]
I need them today.
من آنها را امروز میخواهم.
i have no work today
U
امروز کاری ندارم
I'll be at home today .
U
امروز منزل خواهم بود
Does it have to be today (of all days)?
U
این حالا باید امروز باشد
[از تمام روزها]
؟
today of all days
U
از همه روزها امروز
[باید باشد]
What do you feel like having today?
U
امروز تو به چه اشتها داری؟
today of all days
U
مخصوصا امروز
A week from today
U
هفت روز پس از امروز
He was not supposed to come today .
U
قرارنبود امروز بیاید
I weighed myself today .
U
امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم )
Today I took laxatives.
U
امروز مسهل خورده ام.
I am very busy today .
U
امروز خیلی کار دارم
She was off hand with me today.
U
امروز بامن سر سنگین بود ( بی اعتنا ء )
She wont show up today.
U
امروز پیدایش نمی شود
I am in a good mood today.
U
حالش بهم خورد
This is important, not only today, but also and especially for the future.
U
این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است.
Have you had a blowle movement today ?
U
شکمتان امروز کار کرده ؟
It is a cool day today.
U
امروز هوا خنک کرده است
Today is my lucky day.
U
امروز روز خوش بیاری من است
My voice is not clear today.
U
صدایم امروز صاف نیست
Never put off tI'll tomorrow what you can do today .
U
کار امروز را به فردا نیانداز
I am in an exuberant mood today .
U
امروز خیلی کیفم کوک است
Today me, tomarrow thee.
<proverb>
U
امروز من,فردا تو .
Can I go earlier today, just as a special exception?
U
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
We had a nice long walk today.
U
امروز یک پیاره روی حسابی کردیم
Never put off till tomorrow what maybe done today.
<proverb>
U
آنچه امروز مىتوانى انجام دهى هرگز براى فردا مگذار.
We wI'll be notified(informed)of the results today.
U
امروز جواب کار معلوم می شود
Dont leave off tI'll tomorrow what you can do today .
U
کار امروز به فردا مگذار (میفکن )
I dont feel like work today.
U
جویای حال ( احوال ) کسی شدن
never put off till tomorrow what may be done today
<proverb>
U
کار امروز به فردا مفکن
to weather something
U
چیزی را در معرض
[ آب و]
هوا گذاشتن
all weather
U
همه هوایی
Weather you like it or not.
U
چه بخواهی چه نخواهی
weather
U
اب و هوا باد دادن
weather
U
هوا
weather
U
تغییر فصل
weather
U
اوضاع جوی
weather
U
در معرض هواگذاشتن
under the weather
U
درسختی یابدبختی
weather
U
تحمل یابرگزارکردن
weather
U
جو
weather
U
جوی
weather
U
هواشناسی
weather
U
به سمت باد
weather
U
اب و هوا
under the weather
<idiom>
U
ناخوش بودن
foul-up
U
ندانمکاری
foul-up
U
افتضاح
foul-up
U
درهم گوریدگی
foul-up
U
درهم و برهمی
foul out
U
اخراج
foul up
<idiom>
U
با یک اشتباه احمقانه همه چیز را خراب کردن
foul-up
U
خیطی
foul
U
ناپاک کردن
foul
U
نادرست
foul
U
گیر کردن
foul
U
رسوب
foul
U
رسوب کردن
foul
U
گل و لای گرفتن
foul
U
معیوب
foul
U
غلط
foul
U
خطا
foul
U
ملعون غلط
foul
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foul
U
نخ ماهیگیری اشفته
foul
U
خلاف طوفانی
foul
U
حیله
foul
U
ناپاک
foul
U
پلید
foul
U
شنیع
foul
U
جرزنی
foul
U
گوریده کردن
foul
U
چرک شدن
foul
U
بازی بیقاعده
foul
U
بهم خوردن
foul
U
گیرکردن نارو زدن
foul
U
لکه دارکردن
weather beaten
U
در اثر اب و هوا فاسد یازمخت شده
present weather
U
هوایکنونی
weather worn
U
تحت تاثیر هوا در امده
weather radar
U
رادارآبوهوا
weather forecaster
U
هواشناس
weather beaten
U
افتاب زده
weather board
U
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
weather board
U
تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
weather moulding
U
سنگی که اب باران راردمیکند
weather moulding
U
ابریز
weather observation
U
مشاهدات جوی
weather observation
U
مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی
weather proof
U
محفوظ از اثرهوا هوا نخور
weather side
U
سمت بادگیر
weather stained
U
هوا خورده ورنگ پریده
weather wise
U
هوا شناس
weather wise
U
وارد بجریانات روز
weather wise
U
مطلع
weather-vanes
U
الت بادنما
weather map
U
نقشه هواشناسی
weather intelligence
U
اطلاعات هواشناسی
weather bound
U
ممنوع ازحرکت بواسطه بدی هوا منتظرهوای خوب
weather bureau
U
اداره هواشناسی
weather central
U
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
weather cock
U
باد نما ادم دمدمی مزاج
weather code
U
پیام رمز هواشناسی یاهواسنجی
weather deck
U
عرشه بدون سقف کشتی
weather deck
U
عرشه باز
weather deck
U
پل باز
weather glass
U
هواسنج میزان الهوا
weather helm
U
تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
weather helm
U
سکان سمت باد
weather-vane
U
الت بادنما
elements of weather
U
عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
fair-weather
U
درخورهوای صاف
fair-weather
U
نیم راه
fair-weather
U
بی وفا
fair-weather
U
خوب هنگام هوای صاف
weather stations
U
ایستگاه هواشناسی
weather stations
U
ایستگاه هوا شناسی
weather station
U
ایستگاه هواشناسی
adverse weather
U
هوای نامساعد
to weather something in winter
U
چیزی را در معرض
[ آب و]
هوای زمستانی گذاشتن
all weather fighter
U
هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
fair weather
U
دارای هوای صاف
fair weather
U
مناسب برای
fair weather
U
بی وفا
fair weather
U
نیم راه
to grumble about the weather
U
مورد هوا گله کردن
broken weather
U
هوای بی قرار
all weather fighter
U
هواپیمای همه هوایی
weather station
U
ایستگاه هوا شناسی
weather forecasts
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
oh what a nasty weather
U
اه
proof weather
U
هوا پایدار
queen's weather
U
افتاب
aviation weather
U
مشخصات ویژه اب و هوایی که به پرواز و عملکردهواپیما مربوط میشود
inclement weather
U
هوای بسیار سرد یا طوفانی
queen's weather
U
جای افتابی
queen's weather
U
هوای باز
how fine the weather is
U
چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
how fine is the weather
U
چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
heavy weather
U
هوای طوفانی
heavy weather
U
هوای خراب
muddy weather
U
هوایی که دچار پوشیده شدن زمین ازبرف آب دار با گل شود
[هوا و فضا]
all weather hood
U
کلاهک مخصوص هوا
weather vane
U
الت بادنما
weather permitting
U
اگر هوا بگذارد
weather forecast
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
oh what a nasty weather
U
چه هوای کثیفی است
foul play
U
ناجوانمردی
foul play
<adj.>
U
ناجوانمردی
foul-ups
U
خیطی
foul-ups
U
افتضاح
With his foul temper.
U
با اخلاق سگه که دارد
foul-ups
U
ندانمکاری
foul-ups
U
درهم گوریدگی
foul mouthed
U
بدزبان
foul ground
U
کفه ته نشین
foul ground
U
قسمت حاوی ته نشینهای ته دریا
foul hawse
U
زنجیرها تاب خورده اند
foul hooked
U
ماهی گرفته شده با قلاب ازبیرون دهان
foul house
U
چشمی گرفته لنگر
foul language
U
فحش
foul play
U
کار نادرست
foul line
U
خط پرتاب ازاد
foul line
U
خط فول
foul line
U
خط فول پرش طول
foul stomach
U
رودل
foul stomach
U
معده پر
individual foul
U
خطای شخصی
foul copy
U
مسوده
foul copy
U
چرک نویس
foul mouthed
U
بد دهن
foul mouthed
U
بحاش
foul-mouthed
U
بدزبان
foul-mouthed
U
بحاش
foul play
U
حقه
foul play
U
قتل ادم کشی
foul-mouthed
U
بد دهن
backcourt foul
U
خطای شخصی
common foul
U
خطای عادی
double foul
U
خطای هم زمان دو بازیگر
explusion foul
U
خطای منجر به اخراج
foul anchor
U
لنگر تاب خورده
foul anchor
U
لنگر گیرکرده
foul blow
U
ضربه خطا
foul language
U
دشنام
multiple foul
U
خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
team foul
U
خطای مهم
tean foul
U
خطاهای فنی
technical foul
U
خطای فنی
to play foul
U
نامردی کردن
to play foul
U
ناروزدن
technical foul
U
حفظ توپ واترپولوزیر اب
to fall foul of
U
درافتادن با
to fall foul of
U
تصادم کردن با
technical foul
U
بازی با توپ واترپولو در حال ایستادن کف استخر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com