English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I'm saving up for a new bike. U من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bike U کندوی زنبو عسل
bike U انبوه جمعیت
bike U مخفف bicycle دوچرخه
bike U دوچرخه
bike U موتورسیکلت
to bike U دوچرخه سواری کردن [اصطلاح روزمره]
trail bike U موتورسیکلت کوچک سبک برای مسیرهای خارج از جاده
She wobbled on her bike. U او [زن] روی دوچرخه خود می لرزید.
drag bike U موتورسیکلت مخصوص مسابقه سرعت
push bike U در برابردوچرخه موتوری
push bike U دوچرخه پایی
full-suspension bike U دوچرخه کاملا معلق
He fell off his bike and bruised his knee. U او [مرد] از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته [کبود] شد.
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. U کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
saving U پس انداز
saving U نجارت دهنده
saving U خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
saving U قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
saving U صرفه جویی
saving U رستگار کننده پس انداز
saving motive U انگیزه پس انداز
saving institutions U موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
saving function U صورت مقدار پس انداز درامدشخص
saving function U تابع پس انداز
saving equation U معادله پس انداز
saving bank U بانک پس انداز
saving account U حساب پس انداز
saving ratio U نسبت پس انداز
saving your reverence U دورازجناب شما
theory of saving U نظریه پس انداز
theory of saving U نظریه مربوط به پس انداز
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
face-saving U آبرو نگهدار
face-saving U مراعات کنندهی فواهر
saving grace U وجدان
permanent saving U پس انداز دائمی
He is saving his money. U پولهایش راجمع می کند
saving rate U نرخ پس انداز
rate of saving U نرخ پس انداز
forced saving U پس انداز اجباری
labor saving U کاراندوز
intended saving U پس انداز مورد انتظار
gas saving U صرفه جویی در مصرف بنزین
cost saving U درامد حاصل از تقلیل هزینه
labour-saving U کار کم کن رنج گاه
ex post saving U واقعی
ex post saving U پس انداز
ex ante saving U پیش بینی شده
compulsory saving U پس انداز اجباری
ex ante saving U پس انداز
private saving U پس انداز خصوصی
actual saving U پس انداز واقعی
planned saving U پس انداز برنامه ریزی شده
personal saving U پس انداز شخصی
labour saving U کار کم کن رنج گاه
net saving U پس انداز خالص
aggregate saving U پس انداز کل
negative saving U پس انداز منفی
national saving U پس انداز ملی
capital saving technique U فن تولید سرمایه اندوز
energy saving bulb U حبابحافظانرژی
saving and loan associations U شرکتهای پس انداز و وام
net business saving U پس انداز خالص شرکتها
labor saving techinque U فن کاراندوز
soil saving dam U سد محافظ خاک
labor saving devices U ابزارهای کاراندوز
wealth saving relationship U رابطه ثروت و پس انداز
daylight saving time U افزودن یک ساعت بر ساعات روز
daylight saving time U ساعت تابستانی
Saving your presence . present company excepted . U بلانسبت شما !
fixie bicycle [fixie , one-gear bike without brakes] U دوچرخه تک دنده [با چرخ آزاد]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com