English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Here are my car registration papers. بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
registration U ثبت
registration U ثبت نام
registration U ثبت تیر
registration U ثبت کردن
registration U ثبت تیر کردن
registration U اسم نویسی موضوع ثبت شده
registration U نام نویسی
impact registration U ثبت تیر بروش مرکز اصابت
registration code U قانون ثبت اسناد
registration fees U حق الثبت
registration fire U تیر ثبت تیر
image registration U ترام تصویر
image registration U ثبت تصویر
graves registration U ثبت قبور عملیات ثبت و ضبط قبور
impact registration U ثبت مرکز اصابت
registration numbers U تعداد دفعات ثبت تیر
registration number U شماره نقطه ثبت تیر
registration fire U اجرای تیر دقیق برای ثبت تیر کردن
registration of documents U ثبت اسناد
registration numbers U شماره نقطه ثبت تیر
registration number U تعداد دفعات ثبت تیر
registration form U فرم ثبت نام
Registration . Enrollment. U اسم نویسی ( ثبت نام )
registration of player U نامنویسی بازیگران
registration of marriage U ثبت ازدواج
registration of fire U نقطه ثبت تیر
center of impact registration U ثبت مرکز اصابت
registration of documents and lands U اداره ثبت اسناد و املاک
vehicle registration office U اداره راهنمایی و رانندگی
papers U روزنامه
papers U سفته برات
papers U روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
papers U یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papers U اوراق بهادار
papers U کاغذ
papers U اوراق
papers U ورق کاغذ
papers U ورقه
papers U جواز پروانه
papers U مقاله
papers U روی کاغذ نوشتن
papers U ورقه مشخصات کشتی
papers U چاپ کردن
papers U کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
papers U روی کاغذاوردن
papers U وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
papers U وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
papers U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papers U محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
papers U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papers U درکاغذ پیچیدن
papers U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
Would you mind filling in this registration form? U آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟
walking papers <idiom> U برگه اخراج
walking papers U ورقه خاتمه خدمت
he writes for the papers U برای روزنامه هامقاله مینویسد
negotiable papers U اوراق بهادار
application papers U مدارک درخواستنامه
White Papers U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers U کتاب سفید
to send in one's papers U کناره گیری از کار کردن استعفا دادن
there is a rush for the papers U مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
commerical papers U اسناد تجارتی
mercantile papers U برگهای بهاداربازرگانی
commerical papers U اوراق تجارتی
negotiable papers U اوراق قابل انتقال
please send me the p papers U خواهشندم سوابق یاپرونده انرابرای من بفرستید
commercial papers U اوراق تجارتی
clearance papers U اسناد خروج کشتی از بندر
White Papers U گزارش هیئت دولت نامه سفید
secret papers U اسناد سری
secret papers U اوراق سری
ship papers U اسناد کشتی
ship's papers U اسناد حمل
To mark the examination papers . U ورقه های امتحان رانمره دادن
He put his papers in order before going to bed . U قبل ازخوابیدن کاغذهایش را مرتب کرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com