English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
He who pays the piper calls the tune . U بی مایه فطیر است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
piper U فلوت زن
piper U جوجه کبوتر لوله کش
curtain calls U کف زدن حضار
frequency of calls U تراکم مکالمه
police calls U استمداد پلیس
calls indicator U نمایشدهندهزنگتلفن
curtain calls U بازگشت هنرپیشگان به صحنه
roll-calls U حاضر و غایب کردن
service calls U شیپور خدمت
service calls U شیپور جمع عمومی
frequency of calls U تراکم ترافیک
distress calls U فریادهای درماندگی
alarm calls U فریادهای هشدار
toll calls U مخابره تلفنی خارج شهری
trunk calls U اتصال تلفنی بین دومشترک
trunk calls U مکالمه مشترکین از طریق ترانک
piper nigrum U فلفل معمولی
Pied Piper U تحریک کننده توده مردم [سیاست]
pay the piper U بی مایه فطیر است
Pied Piper U نی نواز [با نوازش مردم را تلسم می کند] [اصطلاح مجازی]
Pied Piper U عوام انگیز [سیاست]
sand piper U یلوه
piper nigrum U فلفل سیاه
piper cubeba U کبابه چینی
piper betet U تنبول
pay the piper U هرچه پول میدهی اش میخوری
animal distress calls U فریادهای درماندگی حیوان
The Pied Piper of Hamelin U نی نواز هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
The Pied Piper of Hamelin U فلوت زن رنگارنگ هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
the pot calls the kettle black U دیگ بدیگ میگوید رویت سیاه
pays U جبران کردن غرامت دادن کارسازی کردن مزد
pays U حقوق ماهیانه اجرت
pays U پول دادن پرداخت
pays U تلافی کردن
pays U انجام دادن
pays U بجااوردن
pays U کار سازی داشتن
pays U دادن
pays U پرداختن
pays U پرداختی
pays U وابسته به پرداخت
pays U پرداخت کردن
pays U حقوق
pays U مزد
pays U پول
pays U دستمزد
pays U پرداخت
he pays his own money U پولش را خودش میدهد
He always pays on the nail. U آدم خوش حسابی است
he pays his own money U نه اینکه از پول خودش یا پول خودش رامیدهد
death pays all scores U مرگ همه حسابهاراتصفیه میکند
A man who pays promplty shares in others . <proverb> U آدم خوش یساب شریک مال مردم است .
to be in tune with somebody U هم آهنگ بودن با کسی [اصطلاح مجازی]
tune up U شروع باواز کردن
in tune <idiom> U با یکدیگر موافق بودن
to tune up U خواندن ونواختن اغازکردن
tune up U موتور را تنظیم کردن
tune up <idiom> U تنظیم موتور ماشین
tune up <idiom> U کوک کردن ساز
tune in <idiom> U با چیز مهمی درارتباط بودن
tune in <idiom> U پخش از رادیو وتلوزیون
to the tune of <idiom> U به وسعت
out of tune <idiom> U باهم خوب وسازش نداشتن
to tune up U کردن
to tune up U سازها را جفت
out of tune U ناکوک
tune U تغییر فرکانس دادن
tune U وفق دادن کوک کردن
tune U اهنگ
tune U تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
tune U کوک کردن
tune U وفق دادن
tune U میزان کردن
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune U تنظیم کردن
in tune U هم کوک
tune U نغمه
tune U رنگ
tune U لحن
tune U نوا
tune U اهنگ صدا اواز
out of tune U خارج
tune U لحن تلفظ
in tune U سازگار
tune U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
in tune U کوک
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
change (one's) tune <idiom> U تغیر نظر
to tune in TV [radio] U روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
signature tune U سرودآغازینوپایانیبرنامههایرادیوییوتلویزیونی
Who has composed this tune? U این آهنگ راکی ساخته ؟
The violin is out of tune . U ویولن کوک نیست ( کوک ندارد )
to play a tune U اهنگی را ساز زدن
fine tune U تنظیم خصوصیات و پارامترهای نرم افزار و سخت افزار برای افزایش کارایی
dance to a different tune <idiom> U نوع گفتارونوع رفتارراتغییر دادن
prelude to a tune U پیشدرامد
to change one's tune U تغییر عقیده دادن
to drum a tune U ضرب مقامی راباکوس گرفتن
sing a different tune <idiom> U تغییر جهت دادن
whistle a different tune <idiom> U عوض کردن میل شخصی ویاعقیده گذشته
This tune is in the key of Isfahan . U این آهنگ درمایه اصفهان است
Theres many a good tune played on an old fiddle. <proverb> U یک ویولون قدیمى قطعات خوب بسیارى مى تواند بنوازد .
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. U هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. U کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com