English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 107 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
George Town U بندر جرج تاون
George Town U نام محلهای در شهر واشنگتن در آمریکا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
george U ژرژ
st george U جرجیس
george U جرجیس
george U جرج
st george round U مسابقه مردان هر کدام با 63تیر در مسافت 001 متر و63 تیر در 08 متر و 63 تیردر 06 متر با تیر و کمان
Saint George's U پایتختگرانادا
Get out of town! <idiom> U شوخی میکنی؟ [اصطلاح روزمره]
It's all over town. <idiom> U این خبر درشهر پراست.
from out of town U از بیرون [از]
Get out of town! <idiom> U جدی می گی؟ [اصطلاح روزمره]
out of town U بیرون شهر
go to town <idiom> U
the town U گردش وسیاخت درشهر
new town U شهرتازهسازیکهبتدریجدرحالصنعتیشدنباشد
from out of town U از خارج [از شهر]
town U شهرک
town U شهر کوچک
town U شهر
town U شهرک
town U قصبه
town U شهر
town U شهر کوچک
town U خرده شهر
town U شهر کوچک قصبه حومه شهر
home town U شهر موطن
Road Town U توانائیدرقضاوتعادلانه
shanty town U گدامحله
boom town U شهرصنعتیشده
small-town U کم سروصدا
small-town U شهرستانی
small-town U وابسته به شهرهای کوچک
shanty town U بیغوله
home town U زادگاه
shanty town U کوخگاه
shanty town U حصیرآباد
home town U زادشهر
home town U خاستگاه
There are not many amusements in this town. U دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
To be the talk of the town. U سرزبانها افتادن
county town U حاکم نشین استان
provincial town U شهرستان
country town U شهرستان
Is there a bus into town? U آیا اتوبوس برای شهر هست؟
to live out of town U در بیرون از شهر زندگی کردن
They searched the whole town . U تمام شهر را گشتند ( جستجو کردند )
The town has a European look. U این شهر قیافه اروپایی دارد
to work out of town U در حومه [بیرون] شهر کار کردن
I am a strange in this town. U دراین شهر غریب هستم
She is the talk of the town . U همه راجع به او ( پشت او ) صحبت می کنند
Company town U شهرک کارگران
county town U شهر مقراستاندار
town planning U شهرسازی
town crier U جارچی
town criers U جارچی
assize town U شهر مقر دادگاه جنایی
corporate town U شهری که حقوق بلدی داردومیتواندشهرداری داشته باشد
dry town U شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
he has a fine p in the town U اوخانه خوبی در شهر دارد
in the navel of the town U در ناف شهر
town halls U عمارت شهرداری
post town U شهری که پستخانه مستقل دارد
town houses U گدا خانه دارالمساکین
town houses U خانه شهری
town hall U تالار شهرداری یا فرمانداری
town hall U کاخ شهرداری
town hall U عمارت شهرداری
town hall U تالار انجمن شهر
town halls U تالار شهرداری یا فرمانداری
town halls U کاخ شهرداری
town halls U تالار انجمن شهر
ghost town U شهر متروک
town house U خانه شهری
town house U گدا خانه دارالمساکین
principal town U شهر عمده
Cape Town U بندر کیپ تاون
to patrol a town U برای پاسبانی دورشهر گشتن
to patrol a town U شهری را گشت زدن
town council U انجمن شهر
town council U انجمن شهرداری
the outskirts of the town U حومه شهر
town fog U نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
town manager U شهردار انتصابی
test town U شهرمورد نمونه گیری
test town U شهر مورد ازمایش
town meeting U انجمن شهری
satellite town U پیراشهر
we fixed in the town U در شهر ماندیم
w kilometres of the town U در2 کیلومتری شهر
man about town U مرد فعال اجتماعی وجهانی
town wall U باروی شهر
town planner U مهندس شهرساز
town meeting U انجمن بلدی شورای شهری
town clerk U کارمند شهرداری یافرمانداری
He cried the news all over the town . U با داد وفریاد خبررا ؟ رشهر پرکرد
to paint the town red U مستی کردن اشوب کردن
paint the town red <idiom> U اوقات خوشی داشتن
A single town and two different rates!. <proverb> U یک شهر و دو نرخ؟!.
Which bus goes to the town centre? U کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
Can I drive to the centre of town? U آیا می توانم تا مرکز شهر با ماشین بروم؟
man a bout town U ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
small country town U شهرستان کوچک
to paint the town red U عربده کردن
We painted the town red . U تمام شهر را گشتیم ( تماشا کردیم )
He is a bih shot ( noise ) in this town . U جزو کله گنده های شهر است
The town is famous for its hot springs . U این شهر بدلیل چشمه های آبگرمش شهرت دارد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com