English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
A week from today U هفت روز پس از امروز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
today U امروز
So what's today? U امروز چه خبر [تازه ای] است؟ [اصطلاح روزمره]
I need them today. من آنها را امروز میخواهم.
week U هفته
a week U یک هفته
per week U هر هفته
A whole week U یک هفته تمام
She comes here at least once a week . U دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
for a week U برای یک هفته
this d. a week U یک هفته از امروز
next week U هفته گذشته
last week U هفته گذشته
week U هفت روز
What do you feel like having today? U امروز تو به چه اشتها داری؟
I am very busy today . U امروز خیلی کار دارم
I weighed myself today . U امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم )
He was not supposed to come today . U قرارنبود امروز بیاید
I'll be at home today . U امروز منزل خواهم بود
Does it have to be today (of all days)? U این حالا باید امروز باشد [از تمام روزها] ؟
today of all days U از همه روزها امروز [باید باشد]
today of all days U مخصوصا امروز
Today I took laxatives. U امروز مسهل خورده ام.
She was off hand with me today. U امروز بامن سر سنگین بود ( بی اعتنا ء )
i have no work today U امروز کاری ندارم
She is week and wet. U آدم شل و ولی است
week day U روز معمولی هفته
week end U اخر هفته
write me every week U هر هفته برای من نامه بنویسید
rag week U هفتهایکهدرآنبرایامورخیریهپولجمعمیکنند
What is the price per week? U قیمت برای یک هفته چقدر است؟
What's the charge per week? U اجاره آن برای یک هفته چقدر است؟
Holy Week U هفتهی مقدس
at least four times a week U کم کمش چهار بار در هفته
tomorrow week U هشت روز دیگر
gang week U هفتهای سه روزدران بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
inside of a week U کمتر از یک هفته
inside of a week U در یک هفته کمتر
passion week U هفته مصیبت
work week U کارهفته
what day of the week is it? U امروز چند شنبه است امروزچه روزی است
passion week U هفته پیش از رستاخیز مسیح
to morrow week U از فردا یک هفته
It is foul weather today . U امروز هوا خیلی گند است
This is important, not only today, but also and especially for the future. U این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است.
My voice is not clear today. U صدایم امروز صاف نیست
Today is my lucky day. U امروز روز خوش بیاری من است
Never put off tI'll tomorrow what you can do today . U کار امروز را به فردا نیانداز
Have you had a blowle movement today ? U شکمتان امروز کار کرده ؟
It is a cool day today. U امروز هوا خنک کرده است
I am in an exuberant mood today . U امروز خیلی کیفم کوک است
I am in a good mood today. U حالش بهم خورد
Today me, tomarrow thee. <proverb> U امروز من,فردا تو .
She wont show up today. U امروز پیدایش نمی شود
I had my car broken into last week. U هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
Every day of the week but Sundays. U همه روز هفته غیر از یکشنبه ها
one anxious week of waiting U یک هفته انتظار با نگرانی
We stayed at the seaside for one week . U یک هفته کنا ردریا ماندیم
Never put off till tomorrow what maybe done today. <proverb> U آنچه امروز مىتوانى انجام دهى هرگز براى فردا مگذار.
Can I go earlier today, just as a special exception? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
Dont leave off tI'll tomorrow what you can do today . U کار امروز به فردا مگذار (میفکن )
We had a nice long walk today. U امروز یک پیاره روی حسابی کردیم
I dont feel like work today. U جویای حال ( احوال ) کسی شدن
never put off till tomorrow what may be done today <proverb> U کار امروز به فردا مفکن
We wI'll be notified(informed)of the results today. U امروز جواب کار معلوم می شود
Today's weather is mild by comparison. U در مقایسه هوای امروز ملایم است.
Trade ( business ) is slack this week . U این هفته بازار ( تجارت ) کساد است
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. U هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work! U من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com