Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
charge
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electron deficient molecules
U
مولکولهای با کمبود الکترون
electrical quantity
U
مقدار الکتریسیته
evaluated
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluating
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluate
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluates
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluation
U
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluations
U
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
guest element
U
عنصر کم مقدار
trace element
U
عنصر کم مقدار
decibels
U
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
decibel
U
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
generators
U
وسیله تولید الکتریسیته
generator
U
وسیله تولید الکتریسیته
circular
U
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circulars
U
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
tare and tret
U
وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
bypassed
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassing
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypass
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypasses
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
short-handed
U
داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
short handed
U
داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
Kbps
U
اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه ارسال میکند
kilos
U
اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه منتقل میکند
kilo
U
اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه منتقل میکند
economic order quantity
U
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
chain
U
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
list
U
لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
chains
U
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
atom
U
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atoms
U
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
measure
U
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
long run
U
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
trap
U
وسیله , نرم افزار یا سخت افزار که چیزی مثل متغیر, خطا یا مقدار دریافت میکند
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
setting up
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
airlift control element
U
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
creepage
U
مد الکتریسیته
electricity
U
الکتریسیته
quant
U
کمیت
quantity
U
کمیت
quantities
U
کمیت
scalar
U
کمیت
shagreen
U
کمیت
quantum
U
کمیت
electrostatics
U
الکتریسیته ساکن
electric generator
U
مولد الکتریسیته
nuclear electricity
U
الکتریسیته هستهای
electric doublet
U
دو قطبی الکتریسیته
induced electricity
U
الکتریسیته القائی
negative electricity
U
الکتریسیته منفی
electro physic
U
فیزیک الکتریسیته
electric dipole
U
دو قطبی الکتریسیته
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
electrical
U
مر بوط به الکتریسیته
brain potential
U
الکتریسیته مغز
voltage source
U
منبع الکتریسیته
electric conductor
U
هادی الکتریسیته
positive electricity
U
الکتریسیته مثبت
animal electricity
U
الکتریسیته بدن
electric current
U
جریان الکتریسیته
static electricity
U
الکتریسیته ساکن
inductive capacity
U
ثابت دی الکتریسیته
electric conduction
U
هدایت الکتریسیته
deficiencies
U
کمبود
deficits
U
کمبود
shortfalls
U
کمبود
shortage
U
کمبود
shortfall
U
کمبود
shortages
U
کمبود
shortcomings
U
کمبود
deficit
U
کمبود
leakages
U
کمبود
leakage
U
کمبود
shortsage
U
کمبود
shortcoming
U
کمبود
deficiency
U
کمبود
peridic quantity
U
کمیت تناوبی
quantifier
U
کمیت سنج
batch quantity
U
کمیت گروهی
quantity control
U
کنترل کمیت
vector quantity
U
کمیت برداری
pulsating quantity
U
کمیت ضربانی
scalar quantity
U
کمیت عددی
oscillating quantity
U
کمیت نوسانی
alternating quantity
U
کمیت متناوب
scalar quantity
U
کمیت نردهای
certificating of quantity
U
گواهی کمیت
certificate of quantity
U
گواهی کمیت
scalar quantity
U
کمیت اسکالر
physical quantity
U
کمیت فیزیکی
sinusoidal quantity
U
کمیت سینوسی
hot-wires
U
سیم حاوی الکتریسیته
magnetoelectric
U
مربوط به الکتریسیته القایی
coulomb
U
واحد اندازه الکتریسیته
hot wire
U
سیم حاوی الکتریسیته
hot-wire
U
سیم حاوی الکتریسیته
hot-wired
U
سیم حاوی الکتریسیته
piezo electric effect
U
اثر پیزو- الکتریسیته
electrometer valve
U
لامپ الکتریسیته سنج
hot-wiring
U
سیم حاوی الکتریسیته
electrometer tule
U
لامپ الکتریسیته سنج
hard up
<idiom>
U
کمبود پول
lack
U
کمبود نیازمندی
anoxia
U
کمبود اکسیژن
lacking
U
فقدان کمبود
lacked
U
کمبود نیازمندی
credit tightness
U
کمبود اعتباری
lacks
U
کمبود نیازمندی
leakages
U
کمبود کسر
leakages
U
کمبود و کسری
time trouble
U
کمبود وقت
oxygen deficit
U
کمبود اکسیژن
underpopulation
U
کمبود جمعیت
leakage
U
کمبود و کسری
leakage
U
کمبود کسر
scurvy
U
کمبود ویتامین C
deficient
U
دارای کمبود
mean value of periodic quantity
U
میانگین کمیت دورهای
conserved quantity
U
کمیت پایسته
[فیزیک]
conserved quantity
U
کمیت ثابت
[فیزیک]
damped sinusoidal quantity
U
کمیت سینوسی میرنده
scalar quantity
U
کمیت غیر برداری
quantification
U
کمیت پذیر کردن
phase of a sinusoidal quantity
U
فاز کمیت سینوسی
quantified
U
کمیت را تعیین کردن
quantifies
U
کمیت را تعیین کردن
quantify
U
کمیت را تعیین کردن
observable quantity
U
کمیت مشاهده پذیر
quantity surveyors
U
ارزیاب کمیت مواد
quantity surveyor
U
ارزیاب کمیت مواد
quantifying
U
کمیت را تعیین کردن
pseudoscalar quantity
U
کمیت شبه عددی
replenishing
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
mains electricity
U
منبع الکتریسیته محلی مشتریان
insulator
U
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
phase difference
U
اختلاف فاز جریان الکتریسیته
watts
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته
insulators
U
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
polar
U
دارای الکتریسیته مثبت و منفی
watt
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته
replenishes
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
static
U
الکتریسیته ساکن وضعیت ثابت
ribbon switch
U
مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
replenish
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
electric
U
آنچه با الکتریسیته کار میکند
replenished
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
lack of self-confidence
U
کمبود اعتماد به نفس
shortcoming
U
نکته ضعف کمبود
lack of confidence
U
کمبود اعتماد به نفس
leukopenia
U
کمبود گویچههای سفیدخون
defective
U
دارای کمبود معیوب
short supply
U
اماد کمبود دار
labor shortage
U
کمبود نیروی کار
dearth
U
قحط و غلا کمبود
avitaminosis
U
کمبود ویتامینها در بدن
scorbutic
U
ناشی از کمبود ویتامین C
understaffed
U
دچار کمبود کارمند
acholia
U
فقدات یا کمبود صفرا
immunodeficiency
U
کمبود ایمنی
[پزشکی]
beriberi
U
بیماری کمبود ویتامن B
shortcomings
U
نکته ضعف کمبود
immune defect
U
کمبود ایمنی
[پزشکی]
nonsparking
U
ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
galvanism
U
جریان مستقیم برق الکتریسیته شیمیایی
inductivity
U
ثابت دی الکتریسیته قابلیت هدایت دی الکتریکی
scalar
U
کمیت نرده ای
[فیزیک]
[ریاضی]
scalar quantity
U
کمیت نرده ای
[فیزیک]
[ریاضی]
symmetrical alternating quantity
U
کمیت متناوب متقارن نامتوازن
even
U
کمیت یا عدد که ضریب دو است
time constant of an exponential quantity
U
ثابت زمانی یک کمیت نمایی
telemetry
U
اندازه گیری یک کمیت یا کیفیت
measure
U
روش محاسبه اندازه یا کمیت
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
deficits
U
کسر موازنه کمبود سرمایه
hypoxia
U
کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
attenuation
U
کاهش یا کمبود قدرت سیگنال
deficit
U
کسر موازنه کمبود سرمایه
mulnutrition
U
کمبود مواد غذائی در بدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com