English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
righted U درست صحیح
right U درست صحیح
righting U درست صحیح
duly <adv.> U بطور درست و صحیح
rightfully <adv.> U بطور درست و صحیح
rightly <adv.> U بطور درست و صحیح
correctly <adv.> U بطور درست و صحیح
correctly U بطور درست و صحیح
aright <adv.> U بطور درست و صحیح
justly <adv.> U بطور درست و صحیح
properly <adv.> U بطور درست و صحیح
logical U معادل وضعیت منط قی درست یا یک
highs U معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
highest U معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high U معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
mistaking U درست نفهمیدن اشتباه
mistakes U درست نفهمیدن اشتباه
mistake U درست نفهمیدن اشتباه
perfectly U بدون اشتباه یا درست
authenticated U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticate U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticating U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticates U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
boolean operation U کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
fallacy of composition U استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
correction U صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
I see. U صحیح ( آها درست است. بله همینطور است )
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
equivalent binary digits U ارقام دودویی معادل
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
double dabble U روش تبدیل اعداد دودویی به معادل دهدهی
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
impolitic U مخالف رویه صحیح
excesses U کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
excess U کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
coincidence circuit U مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence element U مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
clearer U درست
clear U درست
right as a trivet U درست
right as a trivet U تن درست
right as nails U درست
righting U درست
entire U درست
in a entireness of state U درست
Am I not right?dont you agree with me ? U درست می گه یا نه ؟
integral U درست
properly U درست
right U درست
indefectible U درست
exactly U درست
incorrupt U درست
authentic U درست
righted U درست
in order U درست
clearest U درست
clears U درست
exacts U درست
truest U درست
conscionable U درست
truer U درست
true U درست
by fits and starts U درست
well advised U درست
genuine U درست
exacted U درست
out-and-out U درست
orthodox U درست
inviolate U درست
smack dab U درست
legitimately U درست
sock U درست
valid U درست
exact U درست
by the square U درست
true <adj.> U درست
appropriate [for an occasion] <adj.> U درست
exact <adj.> U درست
convenient <adj.> U درست
orthographically U درست
proper U درست
perfect U درست
straightforward U درست
purposive <adj.> U درست
out and out U درست
functional <adj.> U درست
incorrect U نا درست
Quite [so] ! U درست!
real <adj.> U درست
straight U درست
proper <adj.> U درست
just U درست
legitimate U درست
legitimated U درست
legitimates U درست
straighter U درست
legitimating U درست
straightest U درست
perfects U درست
correct <adj.> U درست
accurate [correct] <adj.> U درست
whole U درست
practicable <adj.> U درست
correct U درست
veracious U درست
suitable <adj.> U درست
useful <adj.> U درست
utilitarian [useful] <adj.> U درست
corrects U درست
perfected U درست
even U هم درست
purposeful <adj.> U درست
plain dealing U درست
perfecting U درست
purpose-built <adj.> U درست
practical <adj.> U درست
accurate U درست
correcting U درست
aright U درست
mishears U درست نشنیدن
fair shake <idiom> U رفتار درست
inexact U درست نشده
trims U درست کردن
land U درست به هدف
divination U حدس درست
on the button <idiom> U درست سر موقع
fabricating U درست کردن
spitting image <idiom> U درست مثل
to the tick U درست درسروقت
make up U درست کردن
fabricates U درست کردن
mishear U درست نشنیدن
trimmest U درست کردن
trim U درست کردن
orthography U درست نویسی
misheard U درست نشنیدن
righting U درست شدن
fabricated U درست کردن
right U درست شدن
fabricate U درست کردن
It didnt work out. U درست درنیامد
mishearing U درست نشنیدن
dead astern U درست پاشنه
next in fornt of U درست در جلو
I didnt quite get it. U درست نفهمیدم
8oclock sharp (on the dot). U درست سرساعت 8
righted U درست شدن
misconceive U درست نفهمیدن
indite U درست کردن
point device U بسیار درست
right you are U درست است
that is right U درست است
rightable U درست شدنی
mistook U درست نفهمیدن
selfsame U درست همان
framable U درست کردنی
plain dealing U سودای درست
to put to rights U درست کردن
to cleanvp U درست کردن
redd U درست کردن
valid U قانونی درست
just in time U درست بموقع
pointdovice U بسیار درست
right oh! U درست است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com