English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lift U وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lifted U وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lifting U وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lifts U وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
grub U زمین کندن جستجو کردن
grubbed U زمین کندن جستجو کردن
grubs U زمین کندن جستجو کردن
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
cut and cover shelter U سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
mole hill U توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
To dig the earth. U زمین را کندن
Other Matches
grubbed U جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
grub U جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
grubs U جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
pulls U کندن پشم کندن از
peels U پوست کندن کندن
pull U کندن پشم کندن از
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
insculp U کندن
channels U کندن
channelled U کندن
channeling U کندن
plucks U کندن
cut out U کندن
channeled U کندن
plucking U کندن
channel U کندن
pluck U کندن
plucked U کندن
dig , in U کندن
gnaw U کندن
discerption U کندن
channelize U کندن
strip U کندن
tearoff U کندن از
gouges U کندن
gouge U کندن
incises U کندن
incised U کندن
incise U کندن
to pick off U کندن
to put off U کندن
to take off U کندن
gouging U کندن
scour U کندن
scoured U کندن
take off U کندن
to break off U کندن
to chip off U کندن
raises U از جا کندن
raise U از جا کندن
gnaws U کندن
gnawed U کندن
scours U کندن
carvings U کندن
quills U پر کندن از
gouged U کندن
picks U کندن
pick U کندن
avulse U از جا کندن
trench U کندن
carve U کندن
pugs U کندن
trenches U کندن
quill U پر کندن از
elevator U از جا کندن
carves U کندن
carved U کندن
tweese U کندن مو
tweeze U کندن مو
elevators U از جا کندن
pug U کندن
hair pulling U کندن مو
mined U کندن
graved U کندن
mines U کندن
pick-ups U کندن
divulsion U کندن
mine U کندن
pick-up U کندن
evulsion U کندن
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
grain U پشم کندن
digs U کنایه کندن
grave U قبر کندن
gulleys U کارد کندن
gullies U کارد کندن
graves U قبر کندن
gully U کارد کندن
entrench U سنگر کندن
flays U پوست کندن از
gravest U قبر کندن
cut a groove U کوم کندن
flaying U پوست کندن از
flayed U پوست کندن از
to strip something off U کندن [پوست]
flay U پوست کندن از
dig U کنایه کندن
swotted U جان کندن
swotting U جان کندن
rend U دریدن کندن
hull U پوست کندن
hulls U پوست کندن
rending U دریدن کندن
debark U پوست کندن از
swots U جان کندن
stubs U از بیخ کندن
stubbing U از بیخ کندن
stubbed U از بیخ کندن
stub U از بیخ کندن
to dig out U کندن و درآوردن
rind U پوست کندن
rinds U پوست کندن
swot U جان کندن
to scoop out U با بیل کندن
to pick a hole in U سوراخ کندن در
ablate U از بیخ کندن
trench U سنگر کندن
trenches U سنگر کندن
peel to O پوست کندن
peel U پوست کندن
unpick U کندن - جداکردن
outroot U از ریشه کندن
grips U نهر کندن
gripping U نهر کندن
gripped U نهر کندن
moil U جان کندن
flench U پوست کندن
flense U پوست کندن
mortise U کام کندن
abandonment U واگذاری دل کندن
To tear oneself away from something . U دل از چیزی کندن
grip U نهر کندن
strikes U چادر را از جا کندن
strike U چادر را از جا کندن
pelted U پوست کندن
pelts U پوست کندن
uproot U ازریشه کندن
uprooted U ازریشه کندن
uprooting U ازریشه کندن
uproots U ازریشه کندن
supplant U از ریشه کندن
supplanted U از ریشه کندن
supplanting U از ریشه کندن
pelt U پوست کندن
excoriate U پوست کندن از
peels U پوست کندن
doffed U لباس کندن
extirpate U ازبن کندن
doffing U لباس کندن
doffs U لباس کندن
unhusk U پوست کندن
excorticate U پوست کندن
fags U جان کندن
fag U جان کندن
supplants U از ریشه کندن
barks U پوست کندن
to die hard U دیرجان کندن
pares U پوست کندن
pared U پوست کندن
pare U پوست کندن
scalps U پوست کندن از سر
slipe U پوست کندن از
scour and fill U کندن و پر کردن
eradicates U ازریشه کندن
to drill a well U چاه کندن
bark U پوست کندن
barking U پوست کندن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com