English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
few U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewer U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewest U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
delayed penalty U چشمپوشی از پنالتی وقتی تعداد بازیگر کمتر چهار نفردر یک تیم شود
A smaller number . Fewer . U تعداد کمتر
Other Matches
combinatorics U محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
round U تعداد تیر تعداد شلیک دور
roundest U تعداد تیر تعداد شلیک دور
oddest U ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odder U ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odd U ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
much less U کمتر
lesser U کمتر
minus U کمتر
less than U کمتر از
less U کمتر
shortest U کمتر
minor U کمتر
shorter U کمتر
infrequently U کمتر
in a less degree U کمتر
Lt U کمتر از
short U کمتر
minorities U بخش کمتر
sub- U در معنای کمتر
minority U بخش کمتر
cut back <idiom> U استفاده کمتر
low price U قیمت کمتر
inside of a week U کمتر از یک هفته
he would not accept less U دو روز کمتر
inside of a week U در یک هفته کمتر
shoat U خوک کمتر از یک سال
less than container load U کمتر از فرفیت کانتینر
stroke U راندن کمتر از فرفیت
below par U کمتر از بهای اسمی
short-changing U کمتر پول دادن
shorthanded U ادامه با بازیگر کمتر
underprice U قیمت کمتر از رقیب
under- U پایین تراز کمتر از
hypotrophy U رشد کمتر ازمعمول
under U پایین تراز کمتر از
below par U کمتر از ارزش اسمی
stroked U راندن کمتر از فرفیت
strokes U راندن کمتر از فرفیت
short-changed U کمتر پول دادن
stroking U راندن کمتر از فرفیت
underquote U کمتر مظنه دادن
short-changes U کمتر پول دادن
ammo minus U مهمات کمتر از نصف
underexpose U کمتر از حد لزوم در معرض
short-change U کمتر پول دادن
le U to Equal or Than Less کمتر از یا برابر با
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. U هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
embryos U جنین کمتر از هشت هفته
lessening U کمتر شدن تخفیف یافتن
weanling U کره اسب کمتر از یک سال
less developed countries U کشورهای کمتر توسعه یافته
reduced charge U خرج کمتر یا پایین تر توپ
infant U بچه کمتر ازهفت سال
embryo U جنین کمتر از هشت هفته
lessen U کمتر شدن تخفیف یافتن
lessens U کمتر کردن تقلیل دادن
lessens U کمتر شدن تخفیف یافتن
lessening U کمتر کردن تقلیل دادن
lessened U کمتر کردن تقلیل دادن
lessened U کمتر شدن تخفیف یافتن
infants U بچه کمتر ازهفت سال
he is well preserved U کمتر نشان پیری در او پیداست
lessen U کمتر کردن تقلیل دادن
underlet U کمتر از ارزش واقعی اجاره دادن
Is there a road with little traffic? U آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
eagle U زدن دوضربه کمتر ازاستاندارد در یک بخش
undermanned U دارای نفرات کمتر از میزان لازم
eagles U زدن دوضربه کمتر ازاستاندارد در یک بخش
Is there a road with little traffic? U آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
factorial U حاصل همه اعداد کمتر از یک عدد
nursery schools U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
fasted U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
multipass overlap U بنابراین نقاط کمتر به نظر می آیند
fasts U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
low speed communications U ارسال داده کمتر از بیت در ثانیه
fastest U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
undervaluing U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalues U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
fast U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
nursery school U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
ultralight aircraft U هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
undercool U خیلی کمتر از میزان لازم سردکردن
undersexed U دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
undervaluation U تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
undervalue U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
larceny petty U بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت
anticlimaxes U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
anticlimax U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
dry year U سالی که میزان بارندگی در ان از حد معمول کمتر است
underrating U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrates U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrated U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrate U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
bench warmer U ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
to put somebody on the back burner U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
bench jockey U ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
round U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
to put somebody in a backwater U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
to shunt somebody aside U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
roundest U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
hoods U پوشش صوتی روی خط چاپگر که صدای آن را کمتر میکند
roundest U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
run U اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
By [In] comparison with the French, the British eat far less fish. U در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
infant U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
hood U پوشش صوتی روی خط چاپگر که صدای آن را کمتر میکند
round U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
infants U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
runs U اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
man down U بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
hypoventilation U تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
diminished radix complement U نمایش اعداد که در آن هر رقم در عدد از یک واحد کمتر از پایه کم خواهد شد
small claim U ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
refan U جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
bravo, pattern U شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
complemented U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
to sweeten the pill <idiom> U چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
to sugar the pill <idiom> U چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
complement U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
underdistance U روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
percentile U یکی از مجموعههای نودونه طرح کمتر از آنکه کل درصد چیزی از بین روند
complementing U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complements U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
to sugar-coat the pill [American E] <idiom> U چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
bell 0 U فرم استاندارد انتقال توسط تلفن با سرعت 003 بیت درثانیه یا کمتر
wrought U اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
cam ground piston U پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
lightening hole U سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
broad arrow engine U موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
data diddling U روشی که در ان داده قبل واردشدن به یک فایل کامپیوتری که در ان کمتر قابل دسترس میباشد اصلاح میشود
large model U مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
hyperventilation U تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
paul U تعداد کم
magnitude U تعداد
number U تعداد
numbers U تعداد
population [pop.] U تعداد مردم
number of threads U تعداد پیچش ها
work force U تعداد کارگر
wheen U تعداد زیاد
volumes U تعداد میزان
quantity U تعداد زیاد
number of rounds U تعداد گلوله ها
volume U تعداد میزان
small lot U نوبه کم تعداد
number of cycle U تعداد تناوبها
number of cycle U تعداد دوره ها
quantities U تعداد زیاد
counts U تعداد ایمپولز
count U تعداد ایمپولز
counting U تعداد ایمپولز
counted U تعداد ایمپولز
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
accelerated depreciation U استهلاک زودرس [روش استهلاک دارایی در مدتی کمتر از زمان مقرر]
beam attack U تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
output bound U وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را باسرعتی کمتر از ورود داده هاانجام بدهد
day of absence U تعداد روزهای نهستی
width U تعداد حروف در یک صفحه یا خط
nest U تعداد توابع در یک تابع
polled U تعداد رای دهندگان
day of duty U تعداد روزهای خدمت
poll U تعداد رای دهندگان
nests U تعداد توابع در یک تابع
tpi U تعداد شیار در هر اینچ
precision U تعداد ارقام یک عدد
day of supply U تعداد روزهای اماد
family size U تعداد افراد خانواده
No small number of ... U تعداد زیادی [از مردم]
cyclic rate U تعداد تیردر دقیقه
versions U تعداد گونههای یک محصول
number of componentes U تعداد سازندههای مستقل
blocking factor U تعداد رکوردها در بلاک
bpi U تعداد بایت در هر اینچ
counted U تعداد امتیاز توپزن
counts U تعداد امتیاز توپزن
count U تعداد امتیاز توپزن
birthrate U تعداد موالید زه وزاد
counting U تعداد امتیاز توپزن
atomicity U تعداد اتم در ملکول
polls U تعداد رای دهندگان
Quite a few people ... U تعداد زیادی [از مردم]
version U تعداد گونههای یک محصول
string U تعداد حروف یک رشته
sets U تعداد موضوعات مربوطه
parallels U تعداد آدرسهای متصل به هم
quantity U تعداد یا شماره چیزی
quantities U تعداد یا شماره چیزی
number [of something] U تعداد [عده] [چیزهایی]
thereabouts U در حدود آن میزان یا تعداد
paralleling U تعداد آدرسهای متصل به هم
setting up U تعداد موضوعات مربوطه
set U تعداد موضوعات مربوطه
kajillion [slang] U تعداد بسیار زیادی
paralleled U تعداد آدرسهای متصل به هم
parallelled U تعداد آدرسهای متصل به هم
parallelling U تعداد آدرسهای متصل به هم
parallel U تعداد آدرسهای متصل به هم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com