Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
scopolamine
U
ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slow pill
U
ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
cudbear
U
ماده رنگی که ازاشنه یادواله گرفته میشود
colas
U
ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
cola
U
ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
phlorizin
U
ماده تلخی که ازپوست ریشه درخت سیب ومانندان گرفته میشود
hypodermic injection
U
تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
judge advocate
U
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
discharge
U
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharges
U
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
continuance
U
تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
prize courts
U
دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause
U
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
purging a contempt of court
U
جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
parquet
U
محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
remanet
U
احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
manadamus
U
حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
patinated
U
جرم گرفته کبره گرفته
All is not gold that glitters.
<proverb>
U
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
writs
U
دستور دادگاه حکم دادگاه
writ
U
دستور دادگاه حکم دادگاه
summary court
U
دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
winchester disk
U
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
thermite
U
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset
U
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist
U
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism
U
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
step frame
U
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
such like
U
وامثال ان
arrest
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
stamper
U
چکش وامثال ان
transparent
U
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently
U
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
coolant
U
ماده سرماساز ماده خنک کننده
dope
U
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolants
U
ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector
U
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dopes
U
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk
U
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
stationed
U
توقفگاه نظامیان وامثال ان
stations
U
توقفگاه نظامیان وامثال ان
flinders
U
خرده شیشه وامثال ان
polt
U
جوجه ماکیان وامثال ان
station
U
توقفگاه نظامیان وامثال ان
leaving files open
U
به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
staplers
U
فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
ribbons
U
نوار ضبط صوت وامثال ان
ribbon
U
نوار ضبط صوت وامثال ان
smoker
U
دوددهنده میوه وگوشت وامثال ان
lifesaver
U
عضودسته نجات غریق وامثال ان
stapler
U
فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
smokers
U
دوددهنده میوه وگوشت وامثال ان
solid angle
U
زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
stringing
U
نخ کشیدن برگهای توتون وامثال ان
his parentage isunknown
U
اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
coat of arms
U
نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
coats of arms
U
نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
scarf
U
حمایل ابریشمی وامثال ان شال گردن
pilot burner
U
چراغ کوچک اجاق گاز وامثال ان
scarfs
U
حمایل ابریشمی وامثال ان شال گردن
oxygen tents
U
چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
oxygen tent
U
چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
smoking room
U
اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
posts
U
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post
U
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post-
U
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
posted
U
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
fueled
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments
U
ماده رنگی ماده ملونه
pigment
U
ماده رنگی ماده ملونه
effluvium
U
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
proliferous
U
بارور شونده بوسیله پیازیا جوانه زنی وامثال ان
slop
U
غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopping
U
هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopped
U
هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
macedoine
U
مخلوطی ازسبزیجات پخته که در سالاد یاروی لرزانک وامثال ان بکارمیرود
slopping
U
غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slop
U
هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
shook
U
: مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
slopped
U
غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
it is past all hope
U
جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
guarding
U
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard
U
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guards
U
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
esquire
U
عنوان روی نامه وامثال ان برای مردهاعنوانی که یکدرجه پایین تراز>شوالیه < بوده
intinction
U
تزریق
jab
[colloquial]
U
تزریق
injection
U
تزریق
injective function
U
تزریق
transfusion
U
تزریق
transfusions
U
تزریق
jab
[British]
[colloquial]
U
تزریق
shots
U
تزریق
injections
U
تزریق ها
shot
U
تزریق
sprays
U
تزریق
infusions
U
تزریق
infusion
U
تزریق
mud grouting
U
تزریق گل
mud injection
U
تزریق گل
sprayed
U
تزریق
spray
U
تزریق
low level injection
U
تزریق کم
spraying
U
تزریق
slotting
U
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slot
U
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
scrim
U
پارچه استری مبل وغیره کرباس نازکی که بعنوان بتونه قاب چوبی وامثال ان بکارمیبرند
shell-shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
slots
U
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
injects
U
تزریق کردن
injector valve
U
سوپاپ تزریق
inspirator
U
تزریق کننده
intake well
U
چاه تزریق
pilot injection
U
تزریق مقدماتی
perfuse
U
تزریق کردن
perfusion
U
تزریق وریدی
metal spraying
تزریق فلزی
gun
U
دستگاه تزریق
guns
U
دستگاه تزریق
gas injection
U
تزریق بنزین
spraying
U
تزریق کردن
grouting galleries
U
مجاری تزریق
grouting gallery
U
دالان تزریق
syringe
U
تزریق کردن
syringes
U
تزریق کردن
grout hole
U
چاه تزریق
grout hole
U
سوراخ تزریق
drilled grout hole
U
سوراخ تزریق
sprayed
U
تزریق کردن
sprays
U
تزریق کردن
blast injection engine
U
موتور تزریق دم
cement grouting
U
تزریق سیمان
spartter
U
تزریق کننده
spartter loss
U
تلف تزریق
fule injection
U
تزریق سوخت
spary gun
U
پیستوله تزریق
spary gun
U
تلمبه تزریق
drilled grout hole
U
چاه تزریق
blanket grouting
U
تزریق سطحی
grout curtain
U
پرده تزریق
spray
U
تزریق کردن
inject
U
تزریق کردن
injection grid
U
شبکه تزریق
vaccinophobia
U
تزریق هراسی
injecting
U
تزریق کردن
injection level
U
سطح تزریق
injection of money
U
تزریق پول
injection point
U
نقطه تزریق
clay grouting
U
تزریق خاک رس
injection efficiency
U
بازده تزریق
chemical injection
U
تزریق شیمیایی
immit
U
تزریق کردن
chemical consolidation
U
تزریق شیمیایی
injected
U
تزریق کردن
chemical grouting
U
تزریق شیمیایی
injector
U
الت تزریق
injection capacity
U
فرفیت تزریق
injector
U
تزریق کننده
concrete gun
U
دستگاه تزریق بتن
fuel injection system
U
سیستم تزریق سوخت
flame spray
U
تزریق کردن شعلهای
metal spray gun
U
تلمبه تزریق فلز
petrol injection pump
U
پمپ تزریق بنزین
petrol injection motor
U
موتور تزریق بنزینی
needle
U
با سوزن تزریق کردن
needled
U
با سوزن تزریق کردن
iodize
U
یود تزریق کردن
grouting
U
تزریق دوغاب سیمان
jetting tube
U
لوله تزریق در حفاری
transfusion
U
رسوخ تزریق خون
transfusions
U
رسوخ تزریق خون
hypodermics
U
تزریق زیر جلدی
hypo
U
تزریق زیر جلدی
injection
U
داروی تزریق کردنی
grouted alluvium
U
ابرفت تزریق شده
hypodermic
U
تزریق زیر جلدی
gas injection method
U
روش تزریق گاز
injection timing
U
تنظیم مقدار تزریق
grease injector
U
تزریق کننده گریس
injector pump
U
پمپ تزریق سوخت
needling
U
با سوزن تزریق کردن
needles
U
با سوزن تزریق کردن
airless solid injection
U
تزریق بدون کمپرسور
gynandromorph
U
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
steeve
U
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
transfusible
U
قابل تزریق در جسم دیگری
hypo
U
سوزن تزریق زیر جلدی
transfusable
U
قابل تزریق در جسم دیگری
transfuse
U
رسوخ یافتن در تزریق کردن در
throwin
U
در دنده انداختن تزریق کردن
blast furnace gun
U
وسیله تزریق کوره بلند
grout stop
U
اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
exhibition
U
ارائه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com