English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thunderscan U یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
highest U وسیله گران یا با کارایی بالا
high U وسیله گران یا با کارایی بالا
highs U وسیله گران یا با کارایی بالا
prohibitory U گران جلوگیری کننده
prohibitive U گران جلوگیری کننده
free form U نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
dear bought U جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
high frequency amplifier U تقویت کننده فرکانس بالا
flat pass U پاس به دریافت کننده درمنطقه بالا
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
ecl U طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
logo U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که فرض میکند استفاده کننده به انواعی ازترمینالهای گرافیکی دسترسی دارد لوگو
positive true logic U یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
traversal U پیمایش
scale factor U پیمایش
scan U پیمایش
mensuration U پیمایش
scan line U خط پیمایش
scanned U پیمایش
scans U پیمایش
survey U پیمایش
surveyed U پیمایش
surveys U پیمایش
scaling U پیمایش
immeasurability U پیمایش ناپذیری
scan path U مسیر پیمایش
spanless U پیمایش ناپذیر
traversed U پیمایش کردن
closed traverse U پیمایش بسته
traverse leg U ساق پیمایش
fathomable U قابل پیمایش
fathomable U پیمایش پذیر
optical scanning U پیمایش نوری
traverse leg U شاخه پیمایش
immeusurableness U پیمایش ناپذیری
open travers U پیمایش باز
traverse station U ایستگاه پیمایش
scan area U ناحیه پیمایش
directional traverse U پیمایش سمتی
traverses U پیمایش کردن
closing U بستن پیمایش
traverse U پیمایش کردن
mensurability U پیمایش پذیری
traversing U پیمایش کردن
gaugeable U پیمایش پذیر
surveyor's level U تراز مساحی یا پیمایش
traverses U حرکت سمتی پیمایش
traverseal U عمل طی کردن پیمایش
immeasurable U پیمایش ناپذیر بیکران
padding U پیمایش لایه گذاری
traversing U حرکت سمتی پیمایش
traverse U حرکت سمتی پیمایش
traingulation U پیمایش بوسیله مثلثات
geodetically U موافق قاعده پیمایش
cursive scanning U پیمایش با یک ترمینال ویدئویی
traversed U حرکت سمتی پیمایش
closing azimuth error U اشتباه گرای بستن پیمایش
tachymeter U دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
immeasurably U بطور غیر قابل پیمایش
heliometer U الت پیمایش قطر خورشید
backtracking U عمل پیمایش معکوس یک لیست
chain survey U پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
coherence U فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
mensurable U قابل پیمایش واندازه گیری پیمودنی
heliometry U پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
traingulation U تقسیم بقطعات سه گوش برای پیمایش یا نقشه برداری
hypsometry U پیمایش ارتفاعهای روی زمین نسبت به تراز دریا
refresh display cycle U زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
dears U گران
costliest U گران
costlier U گران
dearly U گران
heavies U گران
dear U گران
dearer U گران
dearest U گران
expensive U گران
at a great penny worth U گران
onerous U گران
pricey U گران
sumptuous U گران
heaviest U گران
heavier U گران
overpriced U گران
costly U گران
heavy U گران
dearest U گران کردن
dearer U گران کردن
dears U گران کردن
big ticket U گران قیمت
massive U گران کوه
high U سخت گران
highest U سخت گران
to sell dearly U گران فروختن
high interest U بهره گران
highs U سخت گران
expensively U گران بها
deluxe U مجلل گران
priceless U بسیار گران
massively U گران کوه
dear U گران کردن
high priced U گران بها
natatores U شنا گران
stingy U گران کیسه
high money U پول گران
be too dear U گران بودن
dear bought U گران خرید
endeared U گران کردن
endears U گران کردن
too expensive <adj.> U بسیار گران
valuable U گران بها
endear U گران کردن
high value U گران قیمت
overpriced <adj.> U بسیار گران
not too expensive U خیلی گران نباشد.
i paid dear for it U برای من گران تمام شد
white elephants U گران و پر خرج و کم فایده
high U وافر گران گزاف
highest U وافر گران گزاف
overburden U گران بار شدن
exclusive U منحصر بفرد گران
white elephant U گران و پر خرج و کم فایده
It is too expensive. خیلی گران است.
You have paid too much for your car . U اتوموبیلت را گران خریدی
The price of butter has gone up . butter has become expensive . U کره گران شده
This is really expensive ! U این چه گران است !
highs U وافر گران گزاف
viscosity U قوام گران روی
worth a kings ransom U بسیار گران بها
dear bought U گران تمام شده
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
pyrrhic victory U پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
He overcharged us. U پایمان گران حساب کرد
assay U عیارگیری فلزات گران قیمت
beyoned price U بی قیمت بسیار گران بها
costs an arm and a leg <idiom> U [فوق العاده پرخرج یا گران]
assays U عیارگیری فلزات گران قیمت
i paid dearly for it U بسیار گران برایم تمام شد
opisometer U الت پیمایش خطهای خمیده که دارای چرخی است و ان چرخ روی پیچی می غلتد
The hotel has overcharged me . U هتل گران پایم حساب کرده
She took umbrage at your remark . U سخن شما برایش گران آمد
I paid dearly for this mistake . U این اشتباه برایم گران تمام شد
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
pallets U ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
pallet U ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
glyptics U کنده کاری در روی سنگهای گران بها
gems U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
A thing you dont want is dear at any price. <proverb> U چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
gem U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
a white elephant U شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
manganic U دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
Hotel accommodation is rather expensive there. U قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
manganesian U مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
We do not usually go places that cost a lot of money. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
white elephant U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephants U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
Smoking makes you ill and it is also expensive. U سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
It is too expensive for me to buy ( purchase ). U برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
He bought them expensive presents, out of guilt. U او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
background noise U در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
raster scan U ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
high burst ranging U تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com