English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 143 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unidextrality U یک سو برتری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pull U برتری جزئی و مختصر
pulls U برتری جزئی و مختصر
power U برتری
powered U برتری
powering U برتری
powers U برتری
best U برتری جستن
momentum U برتری
Majesties U برتری
Majesty U برتری
profit U برتری
profited U برتری
profits U برتری
hegemony U برتری
sovereignty U اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
nationalist U طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
nationalists U طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
supremacy U برتری
supremacy U برتری کامل قوا سیادت جنگی یا نظامی حاکمیت بر میدان نبرد
influence U برتری تفوق
influenced U برتری تفوق
influences U برتری تفوق
influencing U برتری تفوق
advantage U برتری
distinction U برتری ترجیح
distinctions U برتری ترجیح
Excellencies U برتری
Excellency U برتری
outdistance U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistanced U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistances U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistancing U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
precedence U برتری
excel U برتری داشتن بر
excelled U برتری داشتن بر
excelling U برتری داشتن بر
excels U برتری داشتن بر
privilege U برتری
primacy U برتری
excellence U برتری
preference U برتری
preferences U برتری
priorities U برتری
priority U برتری
transcend U برتری یافتن
transcended U برتری یافتن
transcending U برتری یافتن
transcends U برتری یافتن
stand off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-offs U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
overridden U برتری جستن بر
override U برتری جستن بر
overrides U برتری جستن بر
overrode U برتری جستن بر
prefer U ترجیح دادن برتری دادن
preferring U ترجیح دادن برتری دادن
prefers U ترجیح دادن برتری دادن
humdinger U دارای برتری فاحش
humdingers U دارای برتری فاحش
racism U اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
predominance U برتری علو
headship U بزرگی برتری
headships U بزرگی برتری
preponderance U برتری
superiority U برتری
superiority U برتری قوا
prominence U پیشامدگی برتری
outclass U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclass U برتری داشتن بر
outclassed U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassed U برتری داشتن بر
outclasses U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclasses U برتری داشتن بر
outclassing U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassing U برتری داشتن بر
paragon U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
paragons U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
transcendence U برتری
absolute advantage U برتری مطلق
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
antecede U برتری جستن
anti air U ضد برتری هوایی دشمن
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
ascendance U تفوق برتری
beat out U برتری
cerebral dominance U سو برتری نیمکره مخ
comparative advantage U برتری نسبی
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
dextrality U راست برتری
ecellency U برتری
eye dominance U چشم برتری
ocular dominance U چشم برتری
fire superiority U برتری اتش
handedness U دست برتری
hemispherical dominance U برتری نیمکره
lateral dominance U برتری جانبی
laterality U برتری جانبی
Other Matches
paramountey U برتری
pre eminence U برتری
predomination U برتری
preemimence U برتری
sinistrality U چپ برتری
trancscendent U برتری
paramountcy U برتری
vantage U برتری
transcendence or cy U برتری
to have the pull of U برتری داشتن بر
preminence U برتری علو
head start U فرصت برتری
head starts U فرصت برتری
predominancy U برتری علو
supremacist U برتری گرای
supremacists U برتری گرای
one up <idiom> U برتری داشتن
overtop U برتری جستن از
overmaster U برتری یافتن بر
outvie U برتری جستن از
outreach U برتری یافتن
mixed cerebral dominance U برتری نامتمایز مخ
maritime lien U برتری دریایی
manual dominance U دست برتری
to gain a over U برتری یاتفوق جستن بر
salience U جلو امدگی برتری
rate of time preference U نرخ برتری زمانی
saliency U جلو امدگی برتری
right handedness U دست راست برتری
manoptoscope U برتری سنج بینایی
upper hand U برتری دست بالا
teutonism U عقیده برتری نژادی المان
papalism U فرصاغراق امیزنسبت به برتری پاپ
look down on someone <idiom> U باحقارت واحساس برتری نگریستن
outguess U در حدس و گمان برتری داشتن بر
out maneuver U برتری مانور پیدا کردن
vantage ground U زمین دارای برتری اتش و دید
to get the upper hand U برتری جستن تفوق پیدا کردن
set up U جلو برتری حریف را گرفتن پاس به یار ازادتر
pan germanism U نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
nationallism U مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com