English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (3486 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unicellular U یک سلولی
unicellularity U یک سلولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stratum U رتبه طبقه نسج سلولی
amebae U جانور تک سلولی
amebas U جانور تک سلولی
amoeba U جانور تک سلولی
amoebae U جانور تک سلولی
amoebas U جانور تک سلولی
protoplasm U ماده اصلی جسم سلولی
receptacle U حفره درون سلولی گیاه
receptacles U حفره درون سلولی گیاه
cellular U بافت سلولی
acellular U غیر سلولی
agamete U تکثیر سلولی غیر جنسی
amitosis U یک نوع تقسیم سلولی
amoebic U وابسته به جانور تک سلولی
cell animation U تحرک سلولی
cell receptor U گیرنده سلولی
cellular structure U ساختارسلولی سازه سلولی
cellulous U سلولی
diploblastic U دارای دو غشاء سلولی
embryonic layer U غشاء جنینی غشاء سلولی
endoenzyme U انزیم داخل سلولی
exoenzyme U انزیم خارج سلولی
extracellular U خارج سلولی
fissiparous U تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
gametocyte U سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
gemmulation U جوانه کوچک ایجادموجود تازه توسط جوانه سلولی
intercellular U داخل سلولی
islets of langerhans U دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
karyokinesis U مرحله تقسیم سلولی
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
karyolymph U ماده اساسی زمینه هسته سلولی
karyosystematice U بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
lumen U حفره سلولی درون جدار گیاه
lymphoblast U سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
lysate U حاصل تجزیه سلولی
lyse U بوسیله " لیزین " تجزیه سلولی بعمل اوردن
macromere U سلولهای بزرگتری که در اثر تقسیم سلولی نامساوی تخم ایجادمیشود
macronucleus U هسته سلولی بزرگتر
mastigophoran U اغازیان تک سلولی تاژکدار که گاهی جزء جلبک محسوبند
meiosis U تقسیم سلولی
multicellular U چند سلولی
prolotherapy U اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
prophase U مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
schizogony U تولید مثل بوسیله شکاف یاتقسیم سلولی
sclerenchyma U بافت سخت سلولی
telophase U اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
triploblastic U دارای سه غشاء سلولی ابتدایی
two cell accumulator U اکومولاتور دو سلولی اکومولاتور دوبل
hair U [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
colony U گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com