Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Wait a minute .
U
یک دقیقه مهلت بده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
round
U
هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
roundest
U
هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
graces
U
مهلت
d. of grace
U
مهلت
respite
U
مهلت
grace
U
مهلت
time out
U
مهلت
moratorium
U
مهلت
gracing
U
مهلت
moratoriums
U
مهلت
graced
U
مهلت
leeway
U
مهلت
spaces
U
مهلت
usance
U
مهلت
period of grace
U
مهلت
respite _
U
مهلت
space
U
مهلت
moratory
U
مهلت دار
break
U
طلوع مهلت
deadline
U
اخرین مهلت
days of grace
U
ایام مهلت
deadlines
U
اخرین مهلت
days of grace
U
مهلت اضافی
giving a respite
U
مهلت دادن
asking for a respite
U
مهلت خواستن
what is the prompt
U
مهلت ان چقدراست
grace period
U
دوره مهلت
period of grace
U
مهلت پرداخت
grant a period of grace
U
مهلت دادن
moratory
U
مهلت دهنده
term of maintenance
U
مهلت نگاهداری
vacation
U
مرخصی مهلت
credited
U
وعده مهلت
respite
U
مهلت دادن
moratoriums
U
مهلت قانونی
crediting
U
وعده مهلت
moratorium
U
مهلت قانونی
credits
U
وعده مهلت
demurring
U
مهلت خواستن
vacations
U
مرخصی مهلت
demurs
U
مهلت خواستن
demurred
U
مهلت خواستن
demur
U
مهلت خواستن
credit
U
وعده مهلت
breaks
U
طلوع مهلت
exceed the deadline
U
گذشتن از مهلت مقرر
ask for days grace
U
دو روز مهلت خواستن
He gave the inemy no respite .
U
به دشمن مهلت نداد
cessation
U
قطع کردن مهلت
long dated
U
دارای مهلت زیاد
imparlance
U
مهلت برای مصالحه
imparlance
U
مهلت برای اشتی
have patience with me
U
بمن مهلت دهید
wait a second
U
یک دقیقه
line per minute
U
خط در دقیقه
min
U
دقیقه
half hour
U
03 دقیقه
From moment to moment . Every minute.
U
آن به آن ( هر دقیقه )
whipstitch
U
یک دقیقه
hour
U
06 دقیقه
minute
U
دقیقه
hours
U
06 دقیقه
minute
U
: دقیقه
The deadline is coming closer.
U
مهلت مقرر نزدیکتر می شود.
reddendum
U
موعد یا مهلت پرداخت اجاره
revs per minute
U
گردش بر دقیقه
revolutions per minute
U
چرخش بر دقیقه
watt minute
U
وات- دقیقه
rpm
U
گردش بر دقیقه
rpm
U
چرخش بر دقیقه
speed of rotation
U
چرخش بر دقیقه
rev
U
گردش بر دقیقه
number of revolutions
U
گردش بر دقیقه
rotational speed
U
گردش بر دقیقه
rev
U
چرخش بر دقیقه
revolutions per minute
U
گردش بر دقیقه
revs per minute
U
چرخش بر دقیقه
rotational speed
U
چرخش بر دقیقه
revolutions per minute
U
دور بر دقیقه
revs per minute
U
دور بر دقیقه
rpm
U
دور بر دقیقه
rev
U
دور بر دقیقه
number of revolutions
U
دور بر دقیقه
rotational speed
U
دور بر دقیقه
number of revolutions
U
چرخش بر دقیقه
speed of rotation
U
دور بر دقیقه
rpm
U
گردش در دقیقه
rate of fire
U
تعدادتیر در دقیقه
exact sciences
U
علوم دقیقه
full-time
U
09 دقیقه بازی
beat
U
تعدادپاروزنها در هر دقیقه
beats
U
تعدادپاروزنها در هر دقیقه
quarter hour
U
پانزده دقیقه
ampere minute
U
امپر- دقیقه
revolution per minute
U
دور در دقیقه
mathematics
U
علوم دقیقه
speed of rotation
U
گردش بر دقیقه
To give somebody a few days grace .
U
بکسی چند روز مهلت دادن
To meet a deadline .
U
تا مهلت مقرر کاری را انجام دادن
Application may be filed by ...
U
مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
The prescribed time - limit expires tomorrow .
U
مهلت مقرر فردا منقضی می شود
game misconduct penalty
U
01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
at ten minutes notice
U
با ده دقیقه اخطار قبلی
wait a minute
U
یک دقیقه صبر کنید
I will be back in 10 minutes.
10 دقیقه دیگر برمیگردم.
cyclic rate
U
تعداد تیردر دقیقه
cyclic rate
U
نواخت تیر در دقیقه
180 strokes a minute
U
۱۸۰ ضربه در دقیقه
it is 0 minutes past four
U
ده دقیقه از چهار می گذرد
subtility
U
نکته باریک دقیقه
megacycle
U
یک میلیون دوردر دقیقه
rpm
U
مخفف دور در دقیقه
misconduct penalty
U
جریمه 01 دقیقه اخراج
Her husband cant get a word in edgeways .
U
به همسرش مهلت یک کلمه حرف نمی دهد
short shrift
U
مهلت مختصربرای اقرار بگناه پیش از مردن
The train was 10 minutes late.
U
قطار 10 دقیقه دیر رسید
major penalty
U
اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
There will be a delay of 8 minutes.
8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
minor penalty
U
خطای کوچک و 2 دقیقه اخراج
minute hand
U
عقربه دقیقه شمار ساعت
Tell him, he needs to wait for a moment.
U
به او
[مرد]
بگوئید یک دقیقه صبر کند.
at the elventh hour
U
دقیقه نود کاری انجام دادن
slow fire
U
یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
Let me think a moment .
U
بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم
paged
U
تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
pages
U
تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
tempos
U
سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
tempo
U
سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
page
U
تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
limited divorce
U
طلاقی که مدت ان محدود بوده پس ازانقضای مهلت بخودی خودرجوع شود
contango
U
بهره دیرکرد تسلیم قرضه وسهام مهلت تحویل مبیع به مشتری
timed
U
زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
times
U
زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
time
U
زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
round
U
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
roundest
U
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
connects
U
هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
line printer
U
وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است
line printers
U
وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است
connect
U
هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
lost ball
U
گوی گم شده در مسیر بازی گلف که به فاصله 5 دقیقه پیدا نشود
carring over
U
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
paged
U
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
intermediate contingency
U
قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
pages
U
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
page
U
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
moto cross
U
مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
expiration
U
انتهای مهلت منقصی شدن سپری شدن
expirations
U
انتهای مهلت منقصی شدن سپری شدن
it is minutes past
U
ساعت سه وپنج دقیقه است 5دقیقه از3 گذشته است
usance
U
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
By my watch it's five to nine.
U
طبق ساعت
[مچی]
من ساعت پنج دقیقه به نه است.
tenant right
U
حقی است که درانقضای مهلت مقرر بابت تغییراتی که مستاجر در عین مستاجره داده و انتفاع ازانها ناتمام مانده است به وی تعلق می گیرد
autos
U
توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
auto
U
توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
maximal oxygen consumption per minute
U
حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com