English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Even a fool knows this . U یک احمق هم این رامی داند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Who knows?You never can tell. U کسی چه می داند ؟
She considers herself to be the mastermind. She thimks she knows it all. U خودش را عقل کل می داند
Who knows what the end wI'll be? U عاقبت کاررا کی می داند ؟
in my f. U به ایین سوگند خدامی داند
Any fool knows that . U اینرا دیگه هرخری می داند
incarnationist U کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
expert U شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
experts U شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
Every one is supposed to know to read and write . U فرض بر اینست که هر کس خواندن ونوشتن را می داند
ramie U رامی
docility U رامی
sagittarius U رامی
obedience U رامی
sagittarii U رامی
She considers it beneath her dignity to work . U کار کردن را کسر شأن خود می داند
mansuetude U حلم رامی
He has been a beggar for a hundred years; yet he d. <proverb> U صد سال گدائى مى کند هنوز شب جمعه را نمى داند .
Blessings are not valued till they are gone. <proverb> U قدر عافیت کسى داند که به مصیبتى گرفتار آید.
canasta U نوعی بازی رامی
rummy U بازی ورق رامی
I am thinking of your own good. U من خو بی شما رامی خواهم
If Ali is the camel-driver , he knows where to lea. <proverb> U اگر على ساربان است مى داند شتر را کجا بخواباند .
cast pearls before swine <idiom> U از بین بردن چیزی ارزشمندی بوسیله کسی که قدرش را نمی داند
We speake the same language. we are on the same wavelength. we understand each other. U زبان همدیگر رامی فهمیم
his sight could p darkness U بینایی وی تاریکی رامی شکافت
Water lays the dust. U آب گرد وخاک رامی خواباند
This is precisely ( exactly) what I wanted to know . U همین رامی خواستم بدانم
My shoes pinch. U کفشها پایم رامی زند
to keep somebody in suspense <idiom> U کسی را در حالت هراس گذاشتن [چونکه نمی داند چه پیش خواهد آمد]
His action is in the nature of sour grapes. U اززور پسی اینکار رامی کند
slater U کسی که پوست خام رامی تراشد
Do you know the definition (meaning) of this word? U تعریف این لغت رامی دانید ؟
cribbage U یکجور بازی ورق شبیه رامی
Do you move in high circles ? U آیا مقامات عالی رامی شناسید ؟
gin rummy U نوعی بازی رامی مخصوص دو نفر
What foreign language do you know? U کدام زبان خارجی رامی دانید ؟
The sun rays dazzle (hit) the eyes. U نور آفتاب چشم رامی زند
rationalism U سیستم فکری که عقل و استدلال عقلی را مقدم بر هر چیز جهت کشف حقیقت می داند
trainbearer U کسیکه دنباله لباس دیگری رامی گیرد
Can you reckon the cost of the trip? U هزینه سفر رامی توانی حساب کنی ؟
autobiographer U کسی که تاریخچه زندگی خود رامی نویسد
wrist U قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
wrists U قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
Several people could be accommodated in this room. U چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
peak voltmeter U ولتمتری که مقدار برداری رامی سنجد ولتمتر پیک
pellagra U یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
parbuckle U طناب دولاکه بان چلیک یاچیزدیگر رامی غلتانند باطناب غلتاندن
epicanthus U لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
condensation cloud U ابر یا بخار غلیظی از قطرات که اطراف گوی اتشین اتمی رامی گیرد
He scorns and sneers at everyone. He is contemptuous of everyone. U هیچکس راداخل آدم نمی داند (حساب نمی کند )
terrorism U عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
habeas corpus U دستور احضار زندانی دستوری که دادگاه به زندان محل توقیف زندانی یی که توقیفش را غیر قانونی می داند
head and arm U هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
work in process U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
goofy U احمق
cockeyed U احمق
goofiest U احمق
nidget U احمق
fathead U احمق
fatheads U احمق
goofier U احمق
mooncalf U احمق
infatuated U احمق
harebrained U احمق
dult U احمق
gormless U احمق
tomfool U احمق
wiseacre U احمق
gid U احمق
sot U احمق
daffy U احمق
cox U احمق
cock eyed U احمق
bughouse U احمق
booby U احمق
spooney U احمق
moon calf U احمق
thickheaded U احمق
insipient U احمق
loggerhead U احمق
schnook U احمق
dulte U احمق
suckers U احمق
gawkish U احمق
simpleton U احمق
simpletons U احمق
looney U احمق
loonies U احمق
loony U احمق
luny U احمق
fool U احمق
sucker U احمق
half-baked <idiom> U احمق
cockscomb U احمق
cockscombs U احمق
fatuous U احمق
muppets [colloquial] احمق ها
fat headed U احمق
ninnies U احمق
ninny U احمق
fooled U احمق
barmier U احمق
daftest U احمق
nincompoop U احمق
nincompoops U احمق
inane U احمق
dafter U احمق
barmiest U احمق
barmy U احمق
daft U احمق
goslings U احمق
asinine U احمق
naturals U احمق
fooling U احمق
gawky U احمق
fools U احمق
gosling U احمق
natural U احمق
dopey U احمق
dotty U خل احمق
toolkit software U بسته نرم افزاری که به شخص امکان توسعه کاربردهای خاص خود رابسیار ساده تر از حالتی که شخصا" تمام یک برنامه رامی نویسد فراهم می اورد
noodle U ماکارونی احمق
unmeaning U احمق کم عمق
softhead U ادم احمق
tawpie U زن احمق وشلخته
mutt U آدم احمق
sot U احمق کردن
plumbeous U گیج احمق
have a screw loose <idiom> U احمق بودن
have rocks in one's head <idiom> U احمق بودن
mutts U آدم احمق
foolish U ابله احمق
densest U انبوه احمق
dense U انبوه احمق
batty U دیوانه احمق
battiest U دیوانه احمق
battier U دیوانه احمق
poops U ادم احمق
drools U ادم احمق
drooling U ادم احمق
drooled U ادم احمق
drool U ادم احمق
dromedary U ادم احمق
dromedaries U ادم احمق
frivolous U سبکسر احمق
senseless U احمق احمقانه
stupidest U احمق خنگ
stupider U احمق خنگ
stupid U احمق خنگ
birdbrain U ادم احمق
denser U انبوه احمق
dotterel U ادم احمق
feebleminded U احمق کودن
goosey U احمق ترسو
poop U ادم احمق
infatute U احمق کردن
featherbrain U ادم احمق
featherhead U ادم احمق
goosy U احمق ترسو
galoot U ادم احمق
real will U مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
bigmouth U شخص پزبده و احمق
jerk U ادم احمق و نادان
jerked U ادم احمق و نادان
morons U ادم احمق وابله
thick <idiom> U احمق ،غیر منطقی
goofs U شخص احمق و کودن
cluck U ادم احمق و رذل
clucked U ادم احمق و رذل
clucking U ادم احمق و رذل
goofing U شخص احمق و کودن
goofed U شخص احمق و کودن
goof U شخص احمق و کودن
hicks U دهاتی جاهل احمق
hick U دهاتی جاهل احمق
moron U ادم احمق وابله
jerking U ادم احمق و نادان
jerks U ادم احمق و نادان
dimwit U ادم کودن و احمق
bufflehead U ادم احمق کله خر
bonehead U ادم احمق وکودن
snipping U ادم احمق ته سیگار
snipped U ادم احمق ته سیگار
idiot U ادم سفیه و احمق
to make an a of U احمق یانادان کردن
idiots U ادم سفیه و احمق
clucks U ادم احمق و رذل
jays U شخص پر حرف و احمق
jay U شخص پر حرف و احمق
duffers U ادم احمق وکودن
sawney U احمق ساده لوح
duffer U ادم احمق وکودن
snip U ادم احمق ته سیگار
poop U ادم بی معنی و احمق
poops U ادم بی معنی و احمق
seely U بیگناه احمق Seeding
half wit U ادم احمق ونادان ابله
zombie U انسان زنده شد ادم احمق
zombies U انسان زنده شد ادم احمق
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com