English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
consumer's surplus U یکنواختی قیمتها برای مصرف کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
recommended retail price U قیمت توصیه شده برای مصرف کننده
bespoke software U نرم افزاری بکه برای یک نیاز خالص مصرف کننده نوشته شده است
cartels U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
consumers U مصرف کننده
user U مصرف کننده
consumer U مصرف کننده
users U مصرف کننده
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
consumer's choice U انتخاب مصرف کننده
consumer surplus U نصیب مصرف کننده
consumer protection U حمایت از مصرف کننده
soverignty of the consumer U حاکمیت مصرف کننده
consumer psychology U روانشناسی مصرف کننده
consumer sovereignty U حاکمیت مصرف کننده
consumer equilibrium U تعادل مصرف کننده
consumer preference U رجحان مصرف کننده
consumerism U حمایت از مصرف کننده
consumer choice U انتخاب مصرف کننده
service cable U کابل مصرف کننده
consumer credit U اعتبار مصرف کننده
representative consumer U مصرف کننده نمونه
consumer behaviour U رفتار مصرف کننده
rational consumer U مصرف کننده عقلائی
theory of consumer's choice U نظریه انتخاب مصرف کننده
consumer economics U علم اقتصاد مصرف کننده
dominant user U یکان مصرف کننده عمده
consumer appeal U تاثیر محصول روی مصرف کننده
consumer advertising U تبلیغات تجاری بمنظور جلب توجه مصرف کننده
final goods U کالا برای مصرف نهائی
form utility U در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
This sort of propaganda is for home consumption U این گونه تبلیغات برای مصرف داخلی است
smoke consumer U اسباب استفاده از دود برای مصرف درونی ماشین
benzocaine U ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
neoclassical economics U در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
brake specific fuel consumption U مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
home U ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
cruise control U کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
homes U ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics U امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
point of presence U شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
humdrum U یکنواختی
monotony U یکنواختی
tedium U یکنواختی
steadiness U یکنواختی
deflation U تقلیل قیمتها
list price U فهرست قیمتها
mark down U کاهش قیمتها
price war U جنگ قیمتها
price levels U سطح قیمتها
geometrical <adj.> U یکنواختی و همگونی
uniformity coefficient U ضریب یکنواختی
uniformity U یکنواختی یکرنگی
heterogeneity U غیر یکنواختی
uniformity U یکنواختی متحدالشکلی
coefficient of uniformity U ضریب یکنواختی
Without regard for prices . U بدون توجه به قیمتها
The prices have gone up. U قیمتها بالارفته اند
price system U نسبت و رابطه قیمتها با هم
freeware U نرم افزار که بدون هزینه دراختیار مصرف کننده قرار داده میشود برنامه رایگان رایگان ابزار
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
orientation of fibers U نظم و یکنواختی الیاف در نخ
To keep prices down. U جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
Price are fixed here . U دراینجا قیمتها ثابت هستند
The rise in prices in the European markets. U ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
contamination U عدم خلوص و یکنواختی محیط
boot U اختلاف موجودبین قیمتها در مبادله دودارایی
long run equilibrium U موازنه بلند مدت قیمتها قیمت عادی
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
subsidy U حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
appraisal U ارزش فرش که عموما با قدمت، وضعیت ظاهری، طرح، رنگ، یکنواختی و هماهنگی سنجیده می شود
rs c U استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
koalapad U صفحه دیجیتالی کننده ارزان برای ریزکامپیوترها
transhumant U حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
this work is palling on me U اینکاردارد برای من خسته کننده یابیمزه میشود
sickfor home U دلتنگی کننده برای میهن وخانه خود بیماروطن
blast valve U سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
configured off U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
authors U CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
entrymate U اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
feep U صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
configured out U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
configured in U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
claim frame U فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
COMPAQ U شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
wrming message U پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
retrieval U سیستم جستجوکه تامین کننده اطلاعات مشخص ازپایگاه داده ها برای کاربراست
off roader U شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
warp tension U کشش نخ های تار [میزان کشیدگی نخ های چله در دار که یکنواختی آن در بوجود آمدن فرشی یکنواخت و صاف امری ضروری است.]
carried U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
carries U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
carry U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carrying U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
interface U استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
retard U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retarding U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retards U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
devices U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
interfaces U استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
device U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
texts U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
cylinder baffles U صفحات نازک قلزی برای هدایت هوا از میان تیغههای خنک کننده و جذب حداکثر گرمای ممکن از جدارسیلندر
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
sizing U آهارزنی [گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
diversionary landing U فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
bcd U جمع کننده کامل برای جمع دو عدد 4 بیتی BCD
systems analysis U ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
Hayes Corporation U تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
record U کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
bulk U مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند
editing run U در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
adaptive channel allocation U استاندارد CCITT که بیان کننده یک روش برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتال است
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
controlled environment U محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
self- U قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
air cooled oil cooler U نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
income consumption curve U مصرف
consumption possibility line U حد مصرف
of no a U بی مصرف
comsumption U مصرف
sodden U بی مصرف
offtake U مصرف
usages U مصرف
wasters U مصرف
good for nothing U بی مصرف
extravagant U مصرف
expenditure U مصرف
waster U مصرف
consumerism U مصرف
disposal U مصرف
expense U مصرف
unemployed U بی مصرف
otiose U بی مصرف
consumption U مصرف
usage U مصرف
aggregate consumption U مصرف کل
wasteful U مصرف
overall consumption U مصرف کل
waste U بی مصرف
wastes U بی مصرف
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
coefficient of utility U ضریب مصرف
permanent consumption U مصرف دائمی
fuel consumption U مصرف سوخت
rags U بی مصرف شدن
induced consumption U مصرف القائی
internal consumption U مصرف داخلی
optional consumption U مصرف اختیاری
gasoline consumption U مصرف بنزین
home consumption U مصرف داخلی
home consumption U مصرف خانگی
national consumption U مصرف ملی
propensity to consume U گرایش به مصرف
propensity to consume U تمایل به مصرف
excise tax U مالیات بر مصرف
throwaway U یکبار مصرف
partial substitution U جانشینی مصرف
high mass consumption U مصرف انبوه
utilization U مصرف بکاربری
expenditure credit U اعتبار مصرف
per capita water consumption U مصرف سرانه اب
per capita consumption U مصرف سرانه
peak load U بحبوحه مصرف
consumerism U مصرف گرایی
productive consumption U مصرف مولد
expenditure U میزان مصرف
consumption function U تابع مصرف
exhausted U مصرف شده
home use entry U اعلامیه مصرف
throw away U چیز بی مصرف
rag U بی مصرف شدن
expendable U مصرف پذیر
abuses U سوء مصرف
abusing U سوء مصرف
power consumption U مصرف قدرت
power consumption U مصرف برق
use up U مصرف کردن
usage rate U نرخ مصرف
transitory consumption U مصرف گذرا
transitory consumption U مصرف انتقالی
unproductive consumption U مصرف بیهوده
bootless U بی مصرف بی علاج
using U استعمال مصرف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com