Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
persiennes
U
یکجور پشت پنجرهای که تیکههای چوب یا اهن نازک راترک ترک ... کار گذاشته اند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
onion skin
U
یکجور کاغذ نازک
oxford india paper
U
یکجور کاغذ نازک چاپ کردنی
silesia
U
یکجور پارچه نازک استری وپردهای
net ball
U
یکجور توپ بازی که توپ بایداز حلقهای که توری درزیران گذاشته اندردشود
queries
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
to fall out of a habit
U
عادتی راترک کردن
the lobes of the liver
U
لخته ها یاگوشه ها یا تیکههای جگر
igo
U
علامت من پست گشتی خود راترک می کنم در درگیری هوایی
maud
U
یکجور پارچه پیچازی که شبانان اسکاتلندی میپوشند یکجور گلیم سفری
telescopic chimney
U
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
newmarket
U
یکجور بالاپوش چسبان یکجور بازی گنجفه
wafers
U
شیرینی پنجرهای
grates
U
بخاری پنجرهای
wafer
U
شیرینی پنجرهای
windowing environment
U
محیط پنجرهای
grated
U
بخاری پنجرهای
grate
U
بخاری پنجرهای
child window
U
پنجرهای در پنجره اصلی
shutters
U
پشت پنجرهای پرده روزنه
shutter
U
پشت پنجرهای پرده روزنه
incurved
U
تو گذاشته
new laid
U
تازه گذاشته
included
U
تو گذاشته تو مانده
new-laid
U
تازه گذاشته
in pawn
U
گرو گذاشته
of ripe years
U
پابسن گذاشته
floating
U
پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
stay behind
U
نیروی جا گذاشته شده
target
U
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targeting
U
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targets
U
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targeted
U
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targetted
U
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targetting
U
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
quartus
U
چهارمی شخص گذاشته وبارقم
He is through ( done ) with politics .
U
سیاست را بوسیده وکنار گذاشته
I have pledged ( staked ) my reputation on it .
U
شهرتم را درگروی اینکار گذاشته ام
I am wearing my hat at an angle .
U
کلاهم را کج ( یکوری ) سرم گذاشته ام
on sale
U
در معرض فروش گذاشته شده
toolbar
U
پنجرهای که حاوی نشانه هایی است که به ابزار دستیابی دارند
specific devise
U
زمین مشخصی که به ارث گذاشته شود
the price was not reasonable
U
بهای گزافی بران گذاشته بودند
cable weft
U
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
inactive
U
پنجرهای که نمایش داده میشود ولی در حال حاضر استفاده نمیشود
spot shot
U
ضربه به گویی که در نقطه معین گذاشته شده
He had a cigar between his lips .
U
یک سیگار برگ گذاشته بود گوشه لبش
group
U
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
groups
U
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
gingall
U
یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
stay behind
U
باقی گذاشته شده نیروی باقیمانده در منطقه دشمن
lipping
U
قطعه چوبی که در ترک یاشکاف کمان گذاشته شده
plate mark
U
طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
chip off the old block
<idiom>
U
(هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
Any reform of the insurance law must be left to the future.
U
هر اصلاح قانون بیمه باید به آینده باقی گذاشته شود.
succeeding spot
U
نقطه بعدی که توپ باید انجابه زمین گذاشته شود
Any reform of the pension law must be left to the future.
U
هر اصلاح قانون بازنشستگی باید به آینده باقی گذاشته شود.
dog cart
U
یکجورگردونه دوچرخه که کرسیهای ان پشت بپشت گذاشته شده وبرای
fly speck
U
گه یاکثافت مگس که بشکل خال یانقطهای درجایی گذاشته شود
planch
U
صفحهای از گل نسوزکه برای نگاه داشتن چیزی که دراتش گذاشته اندبکارمیرود
music stands
U
میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
modals
U
1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
modal
U
1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
slush funds
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
anchor block
U
بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
ostensorium
U
فرف سیمین ی زرینی که هنگام عشاربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند
slush fund
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
hallmarks
U
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
ostensory
U
فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان دران گذاشته نمایش میدهند
monstrance
U
فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند
exchange control
U
جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
foot block
قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
hallmark
U
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
liquidity perference
U
جدولی که میزان پولهایی را که مردم جهت استفاده از ربح انهاراکد گذاشته اند نشان میدهد
window
U
پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند
stamped addressed envelope
پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
quantum meruit
U
کارفرما کاری را که برای انجام دادن به کارگر می داده و قرار می گذاشته که مزد او را برمبنای قاعده فوق بدهد
mortgage property
U
مال مرهون مال به رهن گذاشته شده
fallow
U
بایر گذاشته ایش کردن شخم کردن
horned scully
U
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
pop up window
U
پنجرهای که در هر لحظه قابل نمایش روی صفحه است در بالای تمام چیزهایی که روی صفحه هستند
alike
U
یکجور
pan pipe
U
یکجور نی
pandean pipe
U
یکجور نی
homogeneous
U
یکجور
focusses
U
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focus
U
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focused
U
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focuses
U
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focussed
U
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focussing
U
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
softhearted
U
نازک دل
svelt
U
نازک
fragile
U
نازک
frail
U
نازک
attenute
U
نازک
frailest
U
نازک
frailer
U
نازک
tenderhearted
U
دل نازک
feather edged
U
لب نازک
young ice
U
یخ نازک
slims
U
نازک
slimming
U
نازک
tender hearted
U
نازک دل
slimmed
U
نازک
slim
U
نازک
tender hearted
U
دل نازک
egg shell
U
نازک
slimmest
U
نازک
tender
U
نازک
perone
U
نازک نی
ethereal
U
نازک
tinnily
U
نازک
gossamer
U
نازک
eggshells
U
نازک
fine
U
نازک
tenuous
U
نازک
tenderest
U
نازک
tendering
U
نازک
finest
U
نازک
touchiest
U
دل نازک
fined
U
نازک
tenderhearted
<adj.>
U
دل نازک
eggshell
U
نازک
touchier
U
دل نازک
thinned
U
نازک
touchy
U
دل نازک
thinners
U
نازک
thins
U
نازک
thinnest
U
نازک
thin
U
نازک
tendered
U
نازک
papyraceous
U
نازک
soft-hearted
U
نازک دل
soft hearted
U
نازک دل
osborne
U
یکجور بیسکویت
costrel
U
یکجور قمقمه
onion couch
U
یکجور جو وحشی
pair royal
U
سه سر سه طاس یکجور
onion grass
U
یکجور جو وحشی
aigret
U
یکجور ماهیخوار
elephant'sgrass
U
یکجور لویی
nonsuch
U
یکجور یونجه
trebucket
U
یکجور ترازو
double pair royal
U
چهارطاس یکجور
moloch
U
یکجور سوسماراسترالیایی
sheer legs
U
یکجور جرثقیل
lotus
U
یکجور نیلوفرابی
lotuses
U
یکجور نیلوفرابی
pandore
U
یکجور سه تار
dutchmans
U
یکجور گل ساعت
mignonette
U
یکجور گل میخک
pair royal
U
سه برگ یکجور
trebuchet
U
یکجور ترازو
lampereel
U
یکجور ماهی
crackers
U
یکجور شیرینی
cracker
U
یکجور شیرینی
Jaffa
U
یکجور پرتغال
lambs wool
U
یکجور نوشابه
gleek
U
سه برگ یکجور
griffon
U
یکجور لاشخور
snow flake
U
یکجور گل حسرت
sheers
U
یکجور جرثقیل
petard
U
یکجور ترقه
cold cream
U
یکجور مرهم
polyanthus
U
یکجور نرگس
lewis gun
U
یکجور مسلسل
rubicelle
U
یکجور یاقوت
pippin
U
یکجور سیب
lotos
U
یکجور نیلوفرابی
custard pie
U
یکجور شیرینی
thin skinned
U
پوست نازک
d. constitution
U
وجود نازک
hairline rule
U
خط بسیار نازک
squeamishness
U
نازک طبعی
scale board
U
تخته نازک
folium
U
طبقه نازک
thin film
U
غشای نازک
thin film
U
لایه نازک
pellicle
U
پوسته نازک
shim
U
بوش نازک
pellicle
U
غشاء نازک
radicle
U
فرعی نازک
card board
U
مقوای نازک
tanyphonia
U
نازک صدایی
d. touch
U
نازک کاری
fine draw
U
نازک کردن
featheredge
U
لبه نازک
feather edge
U
لبه نازک
extenuate
U
نازک کردن
folia
U
طبقات نازک
tenderhefted
U
دل نازک دل رحیم
small stuff
U
طناب نازک
finespun
U
نازک رشته
patsy
U
نازک نارنجی
lambkino
U
بچه نازک
picksome
U
نازک نارنجی
gold leaf
U
زرورق نازک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com