Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sleuth hound
U
یکجور سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bloodhounds
U
نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhound
U
نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
psilosis
U
یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
bird of paradise
U
یکجور مرغ که پرهای بسیارزیبایی دارد
birds of paradise
U
یکجور مرغ که پرهای بسیارزیبایی دارد
miller thumb
U
یکجور ماهی قنات که کله بزرگی دارد
matral
U
وابسته به نرم شامه یا سخت شامه
lewis
U
یکجور اسباب سنگ بلند کنی که زبانه دم فاختهای دارد
ivy geranium
U
یکجور شمعدانی عطر که برگهایی مانند برگهای پاپیتال دارد
halma
U
یکجور بازی روی صفحهای که 652 خانه چارگوش دارد
lignum vi tae
U
یکجور درخت گرمسیری صمغ دار درامریکاکه چوب سختی دارد
opah
U
یکجور ماهی بزرگ خال مخالی در اقیانوس اطلس که رنگهای روشن دارد
maud
U
یکجور پارچه پیچازی که شبانان اسکاتلندی میپوشند یکجور گلیم سفری
newmarket
U
یکجور بالاپوش چسبان یکجور بازی گنجفه
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
membrance
U
شامه
patagium
U
شامه
membrane
U
شامه
smells
U
شامه
smelling
U
شامه
smell
U
شامه
membranes
U
شامه
meninx
U
شامه مخ
velum
U
شامه
pleura
U
شش شامه
flair
U
شامه سگ
pellicle
U
شامه
smelled
U
شامه
pericardium
U
برون شامه دل
anosmia
U
فقدان حس شامه
rhinencephalon
U
مرکز شامه
olfactory nerve
U
عصب شامه
mater
U
نرم شامه
serous membrane
U
شامه ابکی
pleurotomy
U
برش شامه شش
olfaction
U
حس شامه بویایی
mucous membrance
U
شامه مخاطی
mucosa
U
شامه مخاطی
pleural
U
وابسته به شامه شش
endocardium
U
درون شامه دل
dura mater
U
سخت شامه
synovial membrane
U
شامه یاغشازلالی
pia mater
U
نرم شامه
piamater
U
نرم شامه
membran
U
شامه دار
mater
U
سخت شامه
evening pragen
U
نماز شامه
pericardial
U
وابسته به برون شامه دل
pericardiac
U
وابسته به برون شامه دل
quick scented
U
دارای شامه تیزیاتند
peritoneum
U
برون شامه روده ها
perichondrium
U
شامه غضروف پوش
pleurisy
U
اماس شامه ریه
keen scented
U
دارای شامه تیز
meningeal
U
وابسته به شامه مخ پاشامی
pericarditis
U
اماس برون شامه قلب
nosier
U
دارای شامه تیز فضول
nosy
U
دارای شامه تیز فضول
nosiest
U
دارای شامه تیز فضول
nosey
U
دارای شامه تیز فضول
pleurohepatitis
U
اماس شامه شش وجگر التهاب غشاریه وکبد
endocranium
U
سطح داخلی جمجمعه و سخت شامه مغز
sporting dog
U
سگ شکاری
hounds
U
سگ شکاری
hounding
U
سگ شکاری
hounded
U
سگ شکاری
hunting dog
U
سگ شکاری
accipital
U
شکاری
gun dog
U
سگ شکاری
gundogs
U
سگ شکاری
raptatorial
U
شکاری
deer hound
U
سگ شکاری
raptorail
U
شکاری
buckhound
U
سگ شکاری
raptatory
U
شکاری
gundog
U
سگ شکاری
feral
U
شکاری
hound
U
سگ شکاری
hunters
U
سگ شکاری
hunter
U
سگ شکاری
ratch
U
سگ شکاری
sport car
U
اتومبیل شکاری
shot gun
U
تفنگ شکاری
bows
U
کمان شکاری
canes venatici
U
سگان شکاری
birds of prey
U
مرغان شکاری
birds of prey
U
پرندگان شکاری
canum venaticorum
U
سگان شکاری
terrier
U
سگ بویی شکاری
hunter
U
اسب یا سگ شکاری
staghound
U
تازی شکاری
blood
U
سگ شکاری و بوی خن
shotgun
U
تفنگ شکاری
game
U
جانور شکاری
accipiter
U
مرغ شکاری
game bag
U
خرجین شکاری
game fowl
U
مرغ شکاری
gazehound
U
نوعی سگ شکاری
terriers
U
سگ بویی شکاری
bowing
U
کمان شکاری
bowed
U
کمان شکاری
deer dog
U
تازی سگ شکاری
dogcarts
U
کالسکهی شکاری
dogcart
U
کالسکهی شکاری
sports car
U
اتومبیل شکاری
killer submarine
U
زیردریایی شکاری
sports cars
U
اتومبیل شکاری
Afghan Hound
U
سگ شکاری افغان
ravening
U
شکاری غاصب
shotguns
U
تفنگ شکاری
ravin
U
طعمه شکاری
hunters
U
اسب یا سگ شکاری
bow
U
کمان شکاری
capped watch
U
ساعت شکاری
marlin
U
ماهی شکاری بزرگ
fighter bomber
U
شکاری- بمب افکن
bird of prey
U
مرغ شکاری گوشتخوار
fighter cover
U
پوشش با هواپیماهای شکاری
raven
U
شکار طعمه شکاری
venatic
U
وابسته بشکار شکاری
beagle
U
تازی شکاری پاکوتاه
pointers
U
سگ شکاری یابنده شکار
field trial
U
مسابقه تازیهای شکاری
accipitrine
U
ازجنس باز شکاری
venatical
U
وابسته بشکار شکاری
pointer
U
سگ شکاری یابنده شکار
huntsman
U
مدیر تازیهای شکاری
huntsmen
U
مدیر تازیهای شکاری
beagles
U
تازی شکاری پاکوتاه
chaser
U
مفتش هواپیمای شکاری
doublcd barrcled shot
U
تفنگ شکاری دو لول
high power
U
تفنگ شکاری بزرگ
chasers
U
مفتش هواپیمای شکاری
feral
U
حیوان شکاری وحشی
ravens
U
شکار طعمه شکاری
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
gamekeepers
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
gamekeeper
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
sporterize
U
تبدیل تفنگ نظامی به شکاری
goshawk
U
باز بال کوتاه شکاری
gordon setter
U
نوعی سگ شکاری سیاه رنگ
saker
U
باز شکاری در اروپای قدیم
golden retriever
U
سگ شکاری طلایی رنگ دورگه
accipitrine
U
متعلق به مرغان شکاری بازمانند
predacious
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
small game
U
پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
irish wolfhound
U
سگ شکاری بزرگ وقوی هیکل
predaceous
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
basset
U
نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
salmi
U
خورش باگوشت مرغ شکاری
upland game
U
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
setters
U
توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
setter
U
توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
glede
U
انواع پرندگان یامرغان شکاری مخصوصازغن یا چالاقان
to hark back
U
برگشتن) درگفتگوی ازتوله شکاری که اندکی برمیگرددتاردشکار رادوب
wing shooting
U
شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
pan pipe
U
یکجور نی
pandean pipe
U
یکجور نی
homogeneous
U
یکجور
alike
U
یکجور
hunter killer
U
نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
pair royal
U
سه سر سه طاس یکجور
pair royal
U
سه برگ یکجور
trebuchet
U
یکجور ترازو
griffon
U
یکجور لاشخور
pandore
U
یکجور سه تار
lotus
U
یکجور نیلوفرابی
trebucket
U
یکجور ترازو
gleek
U
سه برگ یکجور
mignonette
U
یکجور گل میخک
onion grass
U
یکجور جو وحشی
cracker
U
یکجور شیرینی
onion couch
U
یکجور جو وحشی
lampereel
U
یکجور ماهی
lewis gun
U
یکجور مسلسل
sheer legs
U
یکجور جرثقیل
rubicelle
U
یکجور یاقوت
sheers
U
یکجور جرثقیل
lotos
U
یکجور نیلوفرابی
lambs wool
U
یکجور نوشابه
osborne
U
یکجور بیسکویت
snow flake
U
یکجور گل حسرت
cold cream
U
یکجور مرهم
crackers
U
یکجور شیرینی
custard pie
U
یکجور شیرینی
double pair royal
U
چهارطاس یکجور
polyanthus
U
یکجور نرگس
dutchmans
U
یکجور گل ساعت
nonsuch
U
یکجور یونجه
petard
U
یکجور ترقه
elephant'sgrass
U
یکجور لویی
Jaffa
U
یکجور پرتغال
costrel
U
یکجور قمقمه
aigret
U
یکجور ماهیخوار
lotuses
U
یکجور نیلوفرابی
moloch
U
یکجور سوسماراسترالیایی
pippin
U
یکجور سیب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com