English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
musette U یکجوررقص روستایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loblolly U روستایی
Ferme ornee U [روستایی]
rural U روستایی
bucolic U روستایی
villager U روستایی
villagers U روستایی
rustic U روستایی
agrestic U روستایی
tao U روستایی
russetting U روستایی
hawbuck U روستایی کم رو
russeting U روستایی
ruralist U روستایی
muzhik or moujik U روستایی
churl U روستایی
peasants U روستایی
yokels U روستایی
peasant U روستایی
boor U روستایی
boors U روستایی
yokel U روستایی
clodhopper U روستایی
clodhoppers U روستایی
cottager U روستایی
cottagers U روستایی
plough boy U جوانک روستایی
ruralize U روستایی شدن
rurality U زندگی روستایی
puli U سگ روستایی مجارستانی
predial or prae U کشتی روستایی
swain U جوان روستایی
cottage industry U صنعت روستایی
cottage industries U صنعت روستایی
villatic U روستایی دهاتی
diamond-faced U روستایی سازی
municipal road U راه روستایی
isolated electric plant U نیروگاه روستایی
cottages U خانه روستایی
cottage U خانه روستایی
hobnail U دهاتی روستایی
russet U روستایی ضخیم
gammer U پیر زن روستایی
hoyden U روستایی بی تربیت
country seats U خانهی بزرگ روستایی
bumpkin U روستایی نادان یا کودن
vertical loom U دار روستایی [قالی]
cot U کلبه روستایی [حقیر]
georgic U وابسته به کشاورزی روستایی
country seat U خانهی بزرگ روستایی
gaffers U پیر مرد روستایی
gaffer U پیر مرد روستایی
bumpkins U روستایی نادان یا کودن
countrified U روستایی روستا صفت
countryfied U روستایی روستا صفت
snowshed U پناهگاه روستایی در برابربرف
ruralization U ایجاد زندگی روستایی
peasntry U حالت یا خوی روستایی
hawbuck U روستایی بیدست وپا
rustic manners U اطوار روستایی یا ناهنجار
pastoralism U سبک شعر روستایی
grange U خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
idyl U شرح منظرهای اززندگانی روستایی
idyl U چکامه درباره زندگی روستایی
idylls U شرح منظرهای اززندگانی روستایی
idyll U چکامه درباره زندگی روستایی
idyll U شرح منظرهای اززندگانی روستایی
pastorale U شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
pastoralist U سازنده شعرهای روستایی چوپان
granges U خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
a rural backwater U محل روستایی عقب افتاده
idylls U چکامه درباره زندگی روستایی
kern U پیاده سبک اسحله ایرلندی روستایی
vestal U روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
cotter U روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
cottar U روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
jacquerie U شورش و قیام روستاییان طبقه روستایی
cottier U روستایی ایرلندی که کلبهای اجاره کرده است
pop goes the weasel U یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
They have successfully managed the balancing act between retaining the rustic charm and modern conversion. U آنها با موفقیت توانستند تعادل بین افسون روستایی و تبدیل مدرن را ایجاد کنند.
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
stepped lines U خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com