English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
muggins U یکجوربازی گنجفه بازی بچگانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
card U ورق بازی گنجفه
lansquenet U یکجور بازی گنجفه
omber or ber U یکجور بازی گنجفه
cards U ورق بازی گنجفه
Wellington U نوعی بازی گنجفه
gobang U یکجوربازی ژاپنی که روی صفحه شطرنجی بازی میشود
pushpin U نوعی بازی بچگانه
yoyo U نوعی اسباب بازی بچگانه
noah ark U کشتی بچگانه که اسباب بازی اوست
jackstones U ریگ بازی :یکجوربازی باپنج یاشش ریگ
handy dandy U بازی بچگانه که دران کودکی چیزی رادریکی ازدودست بسته خودنگاه
newmarket U یکجور بالاپوش چسبان یکجور بازی گنجفه
tiddlywink U یکجوربازی
touch wood U یکجوربازی کودکان
gleek U یکجوربازی سه تایی درورق سه اس
playing card U گنجفه
playing cards U گنجفه
tip cat U یکجوربازی باچوبهایی مانند الک ودولک
playing card U ورق گنجفه
playing cards U ورق گنجفه
playind card U ورق گنجفه
euchre U یکجوربازی ورق امریکایی برای دویاسه یاچهارتن
childishly U بچگانه
childish U بچگانه
small fry U بچگانه
little U بچگانه
childlike U بچگانه
puerile U بچگانه
childly U بچگانه
puerilely U بچگانه
chilish U بچگانه
infantile U بچگانه
perambulator U درشکه بچگانه
cots U رختخواب بچگانه
cot U رختخواب بچگانه
romper U رولباسی بچگانه
puppy love U عشق بچگانه
rompers U رو لباسی بچگانه
go-carts U چرخ بچگانه
pop gun U تفنگ بچگانه
go-cart U چرخ بچگانه
bunting U شنل بچگانه
infantilism U خوی بچگانه
smalls U جامه بچگانه
slobbering U گریه بچگانه
slobbers U گریه بچگانه
slobbered U گریه بچگانه
small cloths U جامه بچگانه
perambulators U درشکه بچگانه
slobber U گریه بچگانه
pelisse U پوستین بالاپوش بچگانه
popgun U تفنگ بادی بچگانه
bassinet U درشکه دستی بچگانه
quaker gun U تفنگ چوبی بچگانه
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
slobbers U دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbering U دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbered U دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobber U دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
actions U بازی
game U بازی
action U بازی
dibasic U دو بازی
falconine U بازی
fun U بازی
sportiveŠetc U بازی کن
watermanship U اب بازی
plain dealing U بازی
played U بازی
patulousness U بازی
partie U بازی
solitaires U تک بازی
solitaire U تک بازی
slackness U بازی
homes U بازی
plays U بازی
basic U بازی
openness U بازی
play U بازی
playing U بازی
home U بازی
hopscotch U بازی لی لی
grey hound U سگ بازی
basics U بازی
clearance U بازی
gaming U بازی
playfully U با خنده و بازی
factionalism U فرقه بازی
free play U بازی ازاد
indirection U دغل بازی
game ball U توپ بازی
free handedness U دست بازی
miscast U بد بازی کردن
hopscotch U بازی اکرودوکر
speculation U سفته بازی
hanky panky U حقه بازی
sodomyh U بچه بازی
game cycle U دوره بازی
rugby U بازی رگبی
chicaneries U حیله بازی
game of chance U بازی قمار
sheep's eyes U نظر بازی
pantomimes U لال بازی
pantomime U لال بازی
monkey business U کچلک بازی
paraphrasing U بازی با الفاظ
paraphrases U بازی با الفاظ
ingenuousness U راست بازی
cage U بازی بسکتبال
paraphrase U بازی با الفاظ
cages U بازی بسکتبال
game theory U نظریه بازی
chicanery U حیله بازی
paraphrased U بازی با الفاظ
game plan U استراتژی بازی
gaming U قمار بازی
bandying U چوگان بازی کچ
shell game U گردو بازی
flimflam U حقه بازی
headhunting U خشونت در بازی
fencing U ششمشیر بازی
headwork U با سر بازی کردن
doubled up U بازی دوبل
hocus pocus U حقه بازی
doubled U بازی دوبل
hocus pocus U ورودحقه بازی
double U بازی دوبل
the fancy U مشت بازی
the game is up U بازی تمام شد
bandy U چوگان بازی کچ
bandies U چوگان بازی کچ
bandied U چوگان بازی کچ
hard game U بازی دشوار
three knights' game U بازی سه اسب
harlepuinade U حقه بازی
badminton U بازی بدمینتون
the social evil U جنده بازی
the game is up U بازی باخت
hanky-panky U روباه بازی
hanky-panky U حقه بازی
surf riding U موج بازی
stanza U بخشی از بازی
power games U بازی قدرتی
power game U بازی قدرتی
stoppage of the game U توقف بازی
stock jobbing U سفته بازی
stock jobbery U سفته بازی
fornication U جنده بازی
hanky panky U روباه بازی
stanzas U بخشی از بازی
swordsmanship U شمشیر بازی
charade U نوعی بازی
full-time U 09 دقیقه بازی
team game U بازی گروهی
taw U مهره بازی
skiing U اسکی بازی
toy U اسباب بازی
toy U بازی کردن
toys U اسباب بازی
toys U بازی کردن
four handed game U بازی چهارنفره
playing court U زمین بازی
half time U نیمه بازی
footballer U فوتبال بازی کن
half back U میان بازی کن
footballers U فوتبال بازی کن
knuckle bone U قاب بازی
golfing U بازی گلف
pedophilia U بچه بازی
pederosis U بچه بازی
handout U نوبت بازی
halt back U میان بازی کن
play away U به بازی گذراندن
playact U رل بازی کردن
cogs U حقه بازی
jugglery U شعبده بازی
play therapy U بازی درمانی
cog U حقه بازی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com