English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
intransit U یکان در حال حرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
command axis U محور حرکت یکان
enroute personnel U افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
steerage way U پیشروی در سمت حرکت یکان
train headway U فاصله زمانی حرکت دو ترن که یک یکان را حمل می کنند
Other Matches
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
zeroed out U ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
tenant U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
visit of courtesy U بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
force augmentation U تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
tenants U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
subactivity U یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
combat arms U یکان رزمی یکان درگیر در رزم
detailing U شرح مفصل یکان بقیه یکان
detail U شرح مفصل یکان بقیه یکان
designations U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
designation U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
parent U یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
line replacement U یکان تعویض کننده یکان جبهه
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element U یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill U سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
command information program U برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
casualty staging unit U یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
staging unit U یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
division slice U یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
guiden U پرچم یکان پرچم نماینده یکان
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
units U یکان
singly U یکان یکان
formation U یکان
unit U یکان
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
single unit U یکان مستقل
single unit U یکان منفرد
organizational U یکان سازمانی
boundaries U حدود یکان
fire unit U یکان اتش
first seargeant U سرگروهبان یکان
base unit U یکان مبنا
beach organization U یکان ساحلی
major command U یکان عمده
march unit U یکان راهپیمایی
boundary U حدود یکان
frontalier U یکان مرزی
logistical command U یکان لجستیکی
exempted station U یکان مخصوص
support command U یکان پشتیبانی
combat , echelon U یکان رزمی
administrative command U یکان اداری
base unit U یکان پایگاهی
cavalry unit U یکان سوارزرهی
command net U شبکه یکان
trains U عقبه یکان
trains U بنه یکان
trained U عقبه یکان
intercommand U بین یکان
train U عقبه یکان
train U بنه یکان
parent U یکان لاحق
command strength U استعداد یکان
installation type U نوع یکان
composite unit U یکان مختلط
presence U فرستی در یکان
designator code U کد تشخیص یکان
joint command U یکان مشترک
divisional unit U یکان لشگری
shock troops U یکان ضربت
combatcommand U یکان رزمی
distinguished unit U یکان ممتاز
force basis U مبنای یکان
service unit U یکان خدمات
service force U یکان خدمات
combined arms U یکان مرکب
combined command U یکان مرکب
trained U بنه یکان
detached unit U یکان مامورشده
parent U یکان اولیه
identification code U کدشناسایی یکان
retraining command U یکان بازاموزی
active U یکان کادر
pertinent U یکان لاحق
motorized U یکان موتوری
paratroop U یکان چترباز
troop unit U یکان سربازدار
troop basis U مبنای یکان
organization chart U نمودارسازمان یکان
organisations U یکان قسمت
organization U یکان قسمت
organizations U یکان قسمت
sergeant U سرگروهبان یکان
naval activity U یکان دریایی
unit structure U سازمان یکان
unit structure U استخوانبندی یکان
composite U یکان مرکب
sergeants U سرگروهبان یکان
straggler U گم شده از یکان
straggler U دورافتاده از یکان
stragglers U گم شده از یکان
stragglers U دورافتاده از یکان
separate U یکان مستقل
separated U یکان مستقل
separates U یکان مستقل
mixed U یکان مختلط
unit training U اموزش یکان
unit train U بنه یکان
unit supply U تدارکات یکان
composite U یکان مختلط
muster book U دفتروقایع یکان
mechanized U یکان مکانیزه
organic U یکان سازمانی
activities U قسمت یکان
air command U یکان هوایی
advance gruard U یکان جلودار
mobility U تحرک یکان
strangle U دورافتادن از یکان
serviced U قسمت یکان
motor unit U یکان موتوری
troop unit U یکان صنفی
service U قسمت یکان
designations U اسم یکان
designation U اسم یکان
activity U قسمت یکان
tactical command U یکان تاکتیکی
distinguished unit citation U نشان لیاقت یکان
paratrooper U جمعی یکان چترباز
unit train U بنه اماد یکان
force designator U شماره ترتیب یکان
paratroopers U جمعی یکان چترباز
direct support unit U یکان پشتیبانی مستقیم
composition U ارایش یکان سازمان
supported U یکان پشتیبانی شده
force structure U استخوان بندی یکان
distinguished unit citation U نشان یکان برجسته
division engineer U یکان مهندسی لشگر
basic tactical unit U یکان مبنای تاکتیکی
beach unit U یکان تهیه بارانداز
zone of action U منطقه عملیات یکان
evader U دور افتاده از یکان
organic U مربوط به یک قسمت یا یکان
force augmentation U عناصر تقویتی یکان
document file U پرونده اسناد یکان
dispersion U تفرقه گسترش یکان
beachmaster's unit U یکان لجستیک ساحلی
using agency U یکان استفاده کننده
detached unit U یکان جدا شده
unit strength U قدرت رزمی یکان
pertinent U وابسته به یکان مربوطه
commodores U فرمانده یکان هوایی
commodore U فرمانده یکان هوایی
command issuing office U دفترتوزیع دستورالعملهای یکان
troop basis U مبنای واگذاری یکان
compositions U ارایش یکان سازمان
journal U دفتر روزنامه یکان
journals U دفتر روزنامه یکان
command liaison U شبکه رابط یکان
combat support arms U یکان پشتیبانی رزمی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com