English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
requesting unit U یکان تقاضا کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
line replacement U یکان تعویض کننده یکان جبهه
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
demandant U تقاضا کننده
applier U تقاضا کننده
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
registrant U تقاضا ثبت کننده
applicant U تقاضا کننده طالب
applicants U تقاضا کننده طالب
requesting unit U یکان درخواست کننده
using agency U یکان استفاده کننده
staging unit U یکان بارگیری کننده
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
naval support U یکان پشتیبانی کننده دریایی
dominant user U یکان مصرف کننده عمده
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
freddie U اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
fire unit U یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
zeroed out U ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
force augmentation U تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
tenants U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
visit of courtesy U بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
tenant U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
designation U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
detail U شرح مفصل یکان بقیه یکان
subactivity U یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
combat arms U یکان رزمی یکان درگیر در رزم
designations U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
parent U یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
detailing U شرح مفصل یکان بقیه یکان
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
tactical element U یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill U سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demands U تقاضا کردن تقاضا
demand U تقاضا کردن تقاضا
demanded U تقاضا کردن تقاضا
command information program U برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
shift of a demand curve U انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
casualty staging unit U یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
staging unit U یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
division slice U یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
guiden U پرچم یکان پرچم نماینده یکان
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
requisitions U تقاضا
suit U تقاضا
demands U تقاضا
suited U تقاضا
suits U تقاضا
postulating U تقاضا
exigence U تقاضا
postulated U تقاضا
demanded U تقاضا
postulate U تقاضا
prayers U تقاضا
prayer U تقاضا
postulates U تقاضا
rogation U تقاضا
demand U تقاضا
request U تقاضا
requisitioned U تقاضا
importance U تقاضا
requested U تقاضا
requisition U تقاضا
requesting U تقاضا
solicitation U تقاضا
requisitioning U تقاضا
requests U تقاضا
requesting U تقاضا خواسته
demand pattern U الگوی تقاضا
demand factors U عوامل تقاضا
demand factor U ضریب تقاضا
requested U تقاضا خواسته
applications U فرم تقاضا
within three days of demand U در طی سه روز پس از تقاضا
change in demand U تغییر تقاضا
demand function U تابع تقاضا
demand management U مدیریت تقاضا
requests U تقاضا خواسته
demand side U طرف تقاضا
demand surface U سطح تقاضا
demand surface U میزان تقاضا
demandable U قابل تقاضا
adjure U تقاضا کردن
sue U تقاضا کردن
excess demand U فزونی تقاضا
demand side U ستون تقاضا
demand shift U تغییر تقاضا
demand shift U انتقال تقاضا
information on demand U اطلاعات با تقاضا
demand shift U جابجائی تقاضا
demand schedule U جدول تقاضا
elasticity of demand U کشش تقاضا
application U فرم تقاضا
peak demand U حداکثر تقاضا
requisition U چیزمورد تقاضا
on demand U بنا به تقاضا
offer and demand U عرضه و تقاضا
demands U تقاضا کردن
measurement of demand U تخمین تقاضا
supply and demand U عرضه و تقاضا
requisition U تقاضا کردن
suing U تقاضا کردن
sues U تقاضا کردن
requisitioning U تقاضا کردن
demanded U تقاضا کردن
requisitioned U تقاضا کردن
requisitions U چیزمورد تقاضا
requisitioned U چیزمورد تقاضا
requisitions U تقاضا کردن
sued U تقاضا کردن
demand U تقاضا کردن
requisitioning U چیزمورد تقاضا
peak demand U بیشترین تقاضا
pleas U تقاضا استدعا
income elasticity of demand U درامدی تقاضا
demand curve U منحنی تقاضا
demand elasticity U کشش تقاضا
quantity of demand U مقدار تقاضا
request U تقاضا خواسته
law of demand U قانون تقاضا
plea U تقاضا استدعا
demanded <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
claimed <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
asked <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
requirement U تقاضا احتیاج
send away for something <idiom> U تقاضا نامه نوشتن
requests U تقاضا برای چیزی
stock requisition U تقاضا جهت کالا
indent U تقاضا یاسفارش جنس
indenting U تقاضا یاسفارش جنس
indents U تقاضا یاسفارش جنس
request U تقاضا برای چیزی
measurement of demand U اندازه گیری تقاضا
requested U تقاضا برای چیزی
supply and demand law U قانون عرضه و تقاضا
law of supply and demand U قانون عرضه و تقاضا
on demand U به در خواست به مجرد تقاضا
price elasticity of demand U کشش قیمتی تقاضا
quantity demanded U مقدار تقاضا شده
requesting U تقاضا برای چیزی
solicit U درخواست یا تقاضا کردن از
solicited U درخواست یا تقاضا کردن از
soliciting U درخواست یا تقاضا کردن از
solicits U درخواست یا تقاضا کردن از
request for proposal U تقاضا برای پیشنهاد
demand for money U تقاضا برای پول
adjure به اصرار تقاضا کردن
gluts U عرضه بیش از تقاضا
money demand U تقاضا برای پول
cross elasticity of demand U کشش متقاطع تقاضا
demand U مطالبه تقاضا کردن
demanded U مطالبه تقاضا کردن
demands U مطالبه تقاضا کردن
demand and supply market U بازار عرضه و تقاضا
arc elasticity of demand U کشش کمانی تقاضا
demand paging U صفحه بندی تقاضا
glut U عرضه بیش از تقاضا
demand forecast U پیش بینی تقاضا
applications U تقاضا برای چیز
application U تقاضا برای چیز
formation U یکان
units U یکان
singly U یکان یکان
unit U یکان
demand [of] U درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
demanded U تقاضا برای انجام چیزی
demand pull inflation U تورم ناشی از فشار تقاضا
demand U تقاضا برای انجام چیزی
put in U تقاضا کردن پیشنهاد دادن
demand versus quantity demanded U تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
request for quotation U تقاضا برای اعلام قیمت
excess demand inflation U تورم ناشی از مازاد تقاضا
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
overload U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloaded U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
infinitely elastic demand curve U منحنی تقاضا با کشش نامحدود
demands U تقاضا برای انجام چیزی
overloads U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
identification code U کدشناسایی یکان
composite U یکان مختلط
mechanized U یکان مکانیزه
organization U یکان قسمت
combatcommand U یکان رزمی
organisations U یکان قسمت
designation U اسم یکان
trains U بنه یکان
trains U عقبه یکان
sergeant U سرگروهبان یکان
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com